خواندنی

خواستگاری از دختر مبتلا به سرطان در بیمارستان

موبنا – محمود حسین یک وکیل است. روزی او متوجه میشود که یکی از همکاران دور او به نام خانم شیماء عبدالمنعم به بیماری سرطان مبتلا شده و در بیمارستان بستری است. محمود حسین جویای حال همکارش می شود و وظیفه خود می داند که در روزهای سخت او را تنها نگذارد. او درمی یابد که شیماء دچار تومورهای ثانویه شده و به مفاصل مصنوعی احتیاج دارد و از سوی دیگر، اتحادیه وکلا هنوز برای او کاری انجام نداده است.

محمود حسین دست به کار می شود و کارهای بیمارستان شیماء را بر عهده گرفته و با اتحادیه تماس می گیرد و از آنها می خواهد که به کمک شیماء بیایند. محمود تمام کارهای بیمارستان و پر کردن تمام اوراق و فرم های بیمارستان را انجام می دهد.

او می گوید: وقتی به بیمارستان می رفتم نسبت به او آشنایی پیدا کردم و دانستم که شیماء دختر بسیار خوب و شریف و افسونگری است. چند بار درباره مسائل مختلف حرف به میان آمد و من فهمیدم او همان دختری است که سالها در جستجویش بودم و دیگر زندگی بدون تصور او برایم غیر ممکن بود. پس تصمیم خودم را گرفتم و از او خواستگاری کردم و او به بهانه این که نمی خواهد سر بار من شود به من پاسخ منفی داد.
اما من ناامید نشدم و صبر کردم تا روز تولد شیماء سر برسد. به بازار رفتم و از حلقه نامزدی تا کیک تولد و هر چه لازم بود خریدم و خانواده خودم و او را به بیمارستان دعوت کردم. شیماء از دیدن من غافلگیر شد و در حالی که اشک می ریخت گفت، من یک دیوانه ام… اوحالا همسر من است و من به روزهای خوبی که با او خواهم داشت، فکر می کنم.
هم اکنون شما را به دیدن تصاویری از این زوج در بیمارستان دعوت می کنیم.
خواستگاری از دختر مبتلا به سرطان در بیمارستان
خواستگاری از دختر مبتلا به سرطان در بیمارستان
خواستگاری از دختر مبتلا به سرطان در بیمارستان
خواستگاری از دختر مبتلا به سرطان در بیمارستان
خواستگاری از دختر مبتلا به سرطان در بیمارستان
خواستگاری از دختر مبتلا به سرطان در بیمارستان
خواستگاری از دختر مبتلا به سرطان در بیمارستان
خواستگاری از دختر مبتلا به سرطان در بیمارستان
خواستگاری از دختر مبتلا به سرطان در بیمارستان
خواستگاری از دختر مبتلا به سرطان در بیمارستان
خواستگاری از دختر مبتلا به سرطان در بیمارستان
خواستگاری از دختر مبتلا به سرطان در بیمارستان
خواستگاری از دختر مبتلا به سرطان در بیمارستان
 منبع: تابناک باتو

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا