گفت و گو با یک هدردهنده آب
محمد صفا جویی
بدون هرگونه مقدمه، از شما دعوت میکنم گفت و گوی
چرت نویس با یک هدردهنده آب را بخوانید.
من: سلام، حالتون خوبه؟
هدردهنده: سلام خیلی ممنون.
من: من روزنامه نگار هستم، شماره شما رو از اداره آب و فاضلاب گرفتم.
هدردهنده: برای چی؟
من: شما یکی از هدردهندگان اصلی آب در کشور عزیزمون ایران هستین. دوست داشتم در همین زمینه باهاتون یه گفت و گویی داشته باشم.
هدردهنده: نه آقا کی گفته؟
من: عرض کردم که؛ دستت رو شده! شمارت رو از خودشون گرفتم.
هدردهنده: من که فکر میکنم پاپوشه.
من: نه آقا پاپوش چیه، شما تو یک سال به اندازه نصف سهمیه آب یک روستا رو مصرف کردین. حالا خیلی نمیخوام وقتتون رو بگیرم؛ اولین سوال اینکه خانواده شما چند نفره؟
هدردهنده: من تنها زندگی میکنم.
من: تنها!؟ اون وقت تو اوقات فراغت قالیشویی میکنین؟
هدردهنده: نه آقا حتما یه جا پس داده.
من: جان؟
هدردهنده: عرض کردم احتمالا یه لولهای جایی نشتی داده.
من: فکر نمیکنم چون طبق آمار بچههای آب، مصرفتون کم و زیاد شده و ثابت نبوده. شاید یه جور دیگه به نتیجه برسیم؛ شما صبح که از خواب پا میشین چیکار میکنین؟
هدردهنده: والا من معمولا صبح که از خواب پا میشم، مثل یه غنچه وا میشم.
من: آقا خیلی تلخی!
هدردهنده: شوخی کردم. بابا مثل همه؛ پا میشم و میرم گلاب به روتون قضای حاجت میکنم و بعدم دست و صورتمو یه آبی میزنم.
من: چقدر برای همین قضیه آب مصرف میکنین.
هدردهنده: آقا این سوالا شخصیه.
من: ولی آبی که مصرف میکنین عمومیه.
هدردهنده: مثل همه دیگه، اینقدر آب استفاده میکنم تا تمیز شم دیگه. بیشتر توضیح بدم!؟
من: نه خیلی ممنون. بعدش چیکار میکنین. مثلا تا ظهر کیها از آب استفاده میکنین؟
هدردهنده: برنامه مشخصی که نداره. به این گلدونها آب میدم و بعدم میرم یه آبی به باغچه میدم.
من: توی این مسیر، آب هدر نمیره؟
هدردهنده: نه حواسم هست، هر چیام هدر بره میریزه کف زمین که باعث میشه یه بوی خاک نم گرفته بیاد که خیلی حال میده. البته یه موقعهایی میبینم پیاده روی جلوی در کثیفه، آبُ با فشار میگیرم لای سنگهاش که هر چی آت و آشغال داره، کنده شه بره.
من: دیگه کیها آب مصرف میکنین؟
هدردهنده: والا دیگه حموم هم میرم طبیعتا.
من: چه مدت توی حموم هستید؟
هدردهنده: هر چه قدر کرمته.
من: آقا چه قدر بی مزهای!
هدردهنده: نه حالا جدی، تا موقعی که تمیز شم دیگه. یه موقع
نیم ساعت، یه موقع یک ساعت.
من: آ شیر آبم باز؟
هدردهنده: بله دیگه، باید آب بیاد که آدم تمیز شه دیگه.
من: درسته. حالا بر فرض مثال..
هدردهنده: چی؟
من: بر فرض مثال..
هدردهنده: این تکیه کلام برادرزاده منه. چرت نویس تویی عمو؟
من: اِ عمو شمایی؟
هدردهنده: آره عموجون، چه باحال (میخندد)، اینا رو ولش کن، میخوام حوض رو پر کنم دوتایی بپریم توش عموجون. مامان دوزو بپوش بدو بیا. آ قربونش.
امضا: چرت نویس