فید

راز سر به مهر قتل هولناک مادر و فرزند

هشتم اسفند سال ٨٢ مردی به نام کریم به مأموران پلیس خبرداد همسر و فرزندش در خانه‌اش به قتل رسیده‌اند. زمانی که مأموران در محل حاضر شدند جسد غرق در خون زنی ٢٥ساله به نام پری و پسر دوساله‌اش پرهام را پیدا کردند. کریم به مأموران گفت وقتی چندبار با خانه تماس گرفت و همسرش جواب نداد، نگران شد و بعد از مراجعه به خانه مشاهده کرد همسر و فرزندش را به قتل رسانده‌اند.

کریم درباره جزئیات حادثه گفت: «هر روز از محل کارم با خانه تماس می‌گرفتم یا اینکه همسرم زنگ می‌زد؛ وقتی او تلفن نکرد من خودم زنگ زدم و کسی گوشی را برنداشت. بعد از آن چندبار دیگر هم تماس گرفتم، باز کسی پاسخ نداد و من هم برای اینکه از حال آنها مطلع شوم به خانه رفتم و جسد زن‌وبچه‌ام را در حالی‌که سر از تن‌شان جدا شده‌ بود، دیدم. خانه کاملا بهم‌ریخته‌ بود اما چیزی از خانه به سرقت نرفته ‌بود، اجساد را زیر رخت‌خواب‌ها قرار داده ‌بودند».

تحقیقات مأموران و بازپرس جنایی وقت آغاز شد و آنها بعد از انتقال اجساد به پزشکی‌قانونی، شاهدان را نیز مورد بازجویی قرار دادند. یافته‌های بازپرس نشان می‌داد عامل قتل غریبه نبوده و بدون هیچ مقاومتی از سوی پری وارد خانه شده و همسایه‌ها نیز صدای درگیری یا جیغ‌‌کشیدن نشنیده‌اند. از سوی دیگر شاهدان به مأموران گفتند یک جفت کتانی مردانه مقابل در خانه مقتولان دیده‌اند اما رفت‌وآمد کسی را مشاهده نکرده‌اند، ضمن اینکه بعد از چند ساعت کتانی‌‌ها از جلوی در برداشته ‌شده ‌بود. نحوه کشته‌‌شدن مادر و پسر نشان می‌داد کسی که دست به این کار زده ‌ذبح حیوانات را به درستی بلد بوده و دقیقا با همان شیوه سر مادر و فرزند را جدا کرده‌ است.

چند ماه بازجویی از کریم و سایر آشنایان دو مقتول راه به جایی نبرد، اما از آنجایی که پدر کریم در مراسم ختم نوه و عروسش حضور نداشت و رفتار متفاوتی از خود نشان می‌داد، پلیس به او مظنون شد. شغل پدر کریم که قصاب بود ظن مأموران را بیشتر برانگیخت و درحالی‌که این مرد در بیمارستان بستری بود مأموری به‌عنوان بیمار در تخت کناری او بستری شد.

این مرد در گفته‌هایش اعتراف کرده ‌بود عروس و فرزندش را به قتل رسانده و پسرش کریم به اشتباه بازداشت شده‌ است. وقتی پیرمرد فهمید بیمار تخت کناری مأمور است اقدام به خودکشی کرد اما جان سالم به در برد. او بعد از بهبودی نسبی مورد بازجویی قرار گرفت و اعتراف کرد به‌دلیل حسادتی که به عروس و نوه‌اش می‌کرد اقدام به این قتل کرده ‌است. او گفت: «چون پسرم به آنها خیلی توجه می‌کرد حسودی می‌کردم. پسرم دیگر به من توجهی نداشت و من خیلی ناراحت می‌شدم، به‌همین‌خاطر هم تصمیم گرفتم آنها را بکشم».

هرچند گفته‌های این مرد باعث آزادی فرزندش شد اما بازجویی‌ها از متهم ادامه نیافت چراکه او به‌دلیل ضربه‌ای که هنگام خودکشی به سرش وارد کرده ‌بود، جانش را از دست داد. با این حال خواهران پری گفته‌هایی را مطرح کردند که یک‌ بار دیگر انگشت اتهام را به سمت کریم می‌گرفت؛ آنها گفتند اختلافات شدیدی بین خواهرشان و کریم وجود داشت، چراکه کریم به او خیانت می‌کرد. پلیس مدارکی به دست آورد که نشان می‌داد کریم با یکی از زنانی که همکارش بود رابطه داشت و چند روز قبل از این مسئله هم سر همین موضوع با همسرش جروبحث کرده بود.

پرینت تلفن خانه مقتول هم نشان می‌داد کریم در مورد تماس‌هایی که با خانه‌اش گرفته شده دروغ گفته و بیشتر این تماس‌ها با زمانی که کریم در محل کارش بوده هم‌خوانی نداشته ‌است، به‌این‌ترتیب مأموران یک‌ بار دیگر کریم را بازداشت و این بار اولیای‌دم درخواست قصاص کردند. هرچند کریم هرگز به قتل اعتراف نکرد اما مدارک به‌دست آمده علیه او بود، حتی مشخص شد کتانی که گفته می‌شد مقابل خانه مقتول بوده بسیار شبیه به کتانی کریم بوده ‌است.

به‌این‌ترتیب احتمال داده شد پدر کریم برای نجات جان فرزندش اقدام به اعتراف کرده ‌بود، چراکه این مرد توانایی جسمانی بسیار کمی داشت و امکان اینکه مرتکب دو قتل شود، به‌لحاظ فیزیکی برای او وجود نداشت، بااین‌حال، کریم به قتل اعتراف نکرد اما دادستان کیفرخواست علیه متهم را صادر کرد. با توجه به اینکه مدارک علیه متهم کافی نبود و با وجود اینکه رأی بر قصاص او صادر شده ‌بود دیوان‌عالی کشور رأی صادره را نقض کرد و پرونده را به شعبه ٧١ دادگاه کیفری استان تهران فرستاد و این بار با برگزاری مراسم قسامه کریم از قصاص نجات پیدا کرد و از اتهام قتل همسر و فرزندش تبرئه شد.

١٢ سال بعد از قتل و درحالی‌که همه احتمالات در مورد قتل پری و پرهام بررسی شد و به جایی نرسید، کریم به‌عنوان ولی‌دم فرزندش و خانواده پری به‌عنوان ولی‌دم او درخواست پرداخت دیه از بیت‌المال کردند. روز گذشته بعد از بررسی مجدد پرونده در شعبه دوم دادگاه کیفری شماره یک، پرداخت دیه از بیت‌المال در مورد هر دو مقتول صادر شد.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا