«سنتوری» چاوشی «شهرزاد»
موبنا – او در سال 94 آلبومی منتشر نکرد ولی با حضور به عنوان خواننده سریال «شهرزاد» نهتنها خلأ انتشار آلبومش را به شکلی ویژه پر کرد، بلکه به مرور توانست جزو موفقترینهای سال باشد و با تکآهنگهایش برای این سریال، بار دیگر نبض بازار را در دست بگیرد.
بازخوردهایی که چاوشی با تکآهنگهایش برای شهرزاد گرفت، در مواقعی بسیار بزرگتر و همهگیرتر از برخی آثارش در قالب آلبوم بود و به مرور «موج چاوشی» و «شهرزاد» پررنگ شد. همه این اتفاقات هم باعث نشد که این خواننده از لاکاش بیرون بیاید. او زمان بیشتری را در استودیوی تجریش گذراند و کار به جایی رسید که شماره موبایلش را هم عوض کرد تا از دسترس خارج باشد.
چاوشی بالاخره دل به دریا زد و در این گفتوگو تقریباً به همه سوالات بیپاسخ سال 94 جواب داد. محسن چاوشی روی کلمات حساس است. به کلمه کلمه حرفهایش فکر میکند و بعد آن را بر زبان میآورد. بخوانید:
سال 94 برای تو با فراز و نشیبهای زیادی همراه بود. اتفاقاتی که هر کدامشان باعث شد مورد نقد و البته توجه قرار بگیری. پیش از آغاز سوالها میخواهم به صورت کلی درباره سالی که گذشت، بگویی.
گذشت دیگر. یک سال دیگر هم گذشت تا یکسال به 40 سالگی نزدیکتر شوم؛ برای من نکته مهماش همین است. فقط احساس میکنم مسئولیتام سنگینتر شده و حرفهایم بیشتر. حواشی هم که همیشه هست. آدم چه بخواهد چه نخواهد، بعضیها نانشان را از این حاشیهسازیها در میآورند. تا جایی که ممکن بود و سکوتم باعث تشدید این حواشی نشد، توجهی نشان ندادم و سهی میکنم بیشتر خودم را صرف کارم کنم تا این جور چیزها.
از ماجرای کنسل شدن حضورت در فیلم «چ» شروع کنیم که از همان ابتدا سؤالبرانگیز شد. خودت خبر حضورت در این فیلم را تأیید کردی اما در نهایت حضور محسن چاوشی در این پروژه کنسل شد. مصاحبه آقای حاتمیکیا و استفاده از برخی تعابیر درباره تو چهقدر در این تصمیم تأثیر داشت؟
باز کردن و برگشتن به این مسائل کمکی به هیچکس نمیکند.
یعنی قرار است در کل این مصاحبه توجهی به حواشی نداشته باشی و جوابهای نصفه و نیمه بدهی؟
نه اتفاقاً میخواهم برخی حرفها را بزنم. بپرس تا برویم جلو.
چهرههای سینمایی سال گذشته حملات مختلفی به سمتت داشتند و تو هیچ جوابی ندادی. آقای مهرجویی مصاحبه تندی علیه تو کرد و تو سکوت کردی. این هجمهها باعث دلگیری تو از سینما نشده؟
کسی صاحب سینما نیست که من بخواهم به خاطر مشکلاتم با یک کارگردان از سینما دلگیر شوم. جواب ندادن من به حرفهای آقای مهرجویی هم از سر جواب نداشتنِ من نبود، اصلاً و ابداً. میتوانستم برای بندبند حرفهای تندی که ایشان درباره من زدند، جوابهای مناسبی داشته باشم بلکه توهینهای ایشان هم متوقف شود. اما ترجیح دادم به حرمت نام «داریوش مهرجویی» و سن و سالی که دارد، سکوت کنم و بیشتر به این موضوع دامن نزنم. بالاخره ایشان اخلاقی دارند و من هم اخلاقی. ادامه دادن به این کشمکشها زشت است و در شأن نام یک هنرمند نیست.
پیشنهادهای سینماییات را امسال رد کردی و به هیچکدام جواب مثبت ندادی. دلیل دوری تو از سینما چیست؟
پیشنهاد همیشه هست. ولی آدم قرار نیست به هر پیشنهادی جواب مثبت بدهد. ممکن است به خود شما هم در روز چند پیشنهاد در حوزه کاریتان داده شود، ولی مسلماً شما همه پیشنهادها را قبول نمیکنید. خیلی از مسائل در ذهن، منطق و از همه مهمتر دلتان وجود دارد که بر اساس آنها نهایتاً به یک پیشنهاد ممکن است جواب مثبت بدهید یا همه را رد کنید. این فقط مخصوص محسن چاوشی نیست. برای همه همینطور است. یک جای دیگر هم گفتم که اتفاقاً سینمای ما سینمای قابل احترامی است که روزبهروز هم پیشرفت میکند. پس من هیچ مشکلی با سینما ندارم و فقط یکسری مسائل و باید و نبایدهای شخصی است که برای حضورم در پروژههای سینمایی بر اساس آنها تصمیم میگیرم.
از سینما بیاییم بیرون و برویم سراغ آلبوم. آلبوم «امیر بیگزند» در حال حاضر در چه مرحلهای قرار دارد؟
فعلاً که در مرحله کسب مجوز است و من هم مثل شما منتظرم تا کارهای اداریاش انجام و در زمان مناسب منتشر شود.
این روزها چهرههای جدیدی با تو همکاری میکنند. یاغیتبار، بوالحسنی، فاضل نظری، پریناز جهانگیر عصر و. . . استفاده از اشعار بزرگان کلاسیک هم به شدت مورد توجه تو است. این موضوع قرار است به پایان همکاری تو با حسین صفا و دوران درخشان گذشتهتان تعبیر شود؟
نه بههیچوجه اینطور نیست. همکاری من با چهرههای دیگر به معنی حذف شخص دیگری نیست. جایگاه حسین صفا و شعرش برای من و همه آنهایی که آثار مشترک ما را دنبال میکنند، جایگاهی ویژه است. این شایعاتی هم که این اواخر شکل گرفت، از اساس پوچ و مثل همه شایعات دیگر است. حسین صفا یکی از بهترین و تواناترین ترانهسراهای امروز است و در آلبوم «امیر بیگزند» هم چند شعر بسیار خاص و ویژه از او خواهید شنید.
آلبوم «امیر بیگزند» قرار است ادامهای بر آلبوم «من خود آن سیزدهام» باشد؟
فکر میکنم از لحاظ تنظیم، آهنگسازی و اجرا، متفاوت از آلبوم «سیزده…» باشد. روحی که در این آلبوم -حداقل به زعم من- وجود دارد، مخصوص به خودش است و تمام دغدغه من این است که مردم هم این روح و این جهان را به خوبی درک کنند.
خیلی امیدوارم که این اتفاق بیفتد و همه به اصل و اساس حرفی که در این آلبوم زده میشود، برسند. تا این لحظه که با شما حرف میزنم، این آلبوم برای خودم خاصترین آلبومم محسوب میشود. البته فرق دیگری هم که با «سیزده…» دارد این است که در «امیر بیگزند» فقط شعرهای کلاسیک وجود ندارد و از ترانههای امروزی هم در آن استفاده شده است. البته این ترانهها و جهانشان هم با کارهای دیگری که در گذشته از من منتشر شده، تفاوتهای بسیاری دارد. همانطور که گفتم، جهانبینی «امیر بیگزند» مخصوص بهخودش است و روایتی دارد که این روایت همه قطعات آلبوم را مثل نخ یک تسبیح به هم متصل میکند. برای این آلبوم انرژی زیادی صرف و عرقهای روحی بسیاری ریخته شد.
توضیحاتت تقریباً همه سوالهای بعدی من درباره آلبوم را جواب داد. برویم سراغ «شهرزاد». داستان همکاری تو با «شهرزاد» از کجا کلید خورد؟
پیشنهاد محمد امامی بود و با هم دربارهاش حرف زدیم. بعد هم سناریو را خواندم و خوشم آمد و همکاریمان شکل گرفت.
اینکه برای حضور در «شهرزاد»، پیشنهاد خواندن در سریالی دیگر را رد کردی، صحت دارد؟
نه، صحت ندارد. رد کردن پیشنهادات دیگر ربطی به حضورم در «شهرزاد» نداشت.
حضور فردین خلعتبری و علیرضا قربانی در قسمتهای نخست سریال و اضافه شدن تو در ادامه به این سریال شایعات زیادی را در پی داشت. خودت در این مورد ناگفتهها را میگویی؟
فکر میکنم موضوع حضور من ربطی به ماجرای رفتن آقای قربانی و خلعتبری نداشت. یک موضوع درونگروهی بود که پیش از اضافه شدن من به سریال در موردش تصمیمگیری شده بود. خیلی در جریانش نیستم و نمیتوانم درباره این مسأله قضاوت درست و منصفانهای داشته باشم. پس ترجیح میدهم دربارهاش حرفی نزنم.
چهرههای دیگری هم پس از حضور تو و فراگیری قطعات «شهرزاد» که قطعاً به موفقیت سریال کمک شایانی کرد، جبهه گرفتند و به تو و سینا سرلک تاختند. به مرور موضوع به نوعی تقابل موسیقی سنتی و ایرانی با موسیقی پاپ هم تبدیل شد. این مقابله آیا اساساً درست بود و میزان این واکنشها چرا تا این حد پیش رفت؟
اصولاً همیشه اینطوری است که یکسری با چیزی موافقاند و یکسری دیگر مخالف. آنهایی که صرفاً تحسین میکنند، همیشه تحسین میکنند و آن دسته دیگر هم که طبق معمول همیشه میتازند. من اصلاً چنین قصدی نداشتم و بحث تقابل و این چیزها حتی یک لحظه هم به ذهن من خطور نکرد. فقط سعی کردم بر اساس استانداردهایی که در ذهن دارم، کار درست و شایستهای بسازم که آبرودار باشد.
اگر بخواهم همیشه خودم را درگیر این چیزها کنم که نمیتوانم کار کنم. در واقع نمیتوانم مدام هوش و حواسم را به این معطوف کنم که دیگران چه میخواهند و چه میگویند. بین این خواستهها و آن چیزی که من فکر میکنم، باید به یک نقطه درست و اصولی برسم که بشود اسمش را گذاشت نتیجه خوب. بین این دو طیفی که گفتم، یک طیف پروسواس و ریزبین و نکتهسنج هم وجود دارد که نگاه و نظرشان بیشتر کمکم میکند. بعضیها انصافشان به تعصبشان میچربد.
فکر میکنی دلیل فراگیری آثاری که در «شهرزاد» خواندی، چه بود؟ تصویری بودن آثار، ویدئوکلیپهایی که برای آن آثار ساخته شد، خود ترانهها یا…؟
مهمترین عاملش این بود که کارها خیلی دلی ساخته شد. یعنی اصلاً شکل و شمایل سفارشی نداشتند. اگرچه در ظاهر اینطور به نظر میرسد، اما واقعاً خودشان شکل گرفتند. مطمئناً وجود یک تیم حرفهای فیلمساز هم در این زمینه نقش بسیار موثری داشت. اینکه آنها میدانستند و این هوش و درایت را داشتند که از امکان موسیقی درست و بهجا استفاده کنند. هیچکدام از این دو بخش موسیقی و فیلم، فدای هم نشدند و هر کدام به صورت مستقل به عنوان یک پکیج به درک و دریافت بهتر اثر کمک کردند. بعضی وقتها همهچیز دستبهدست هم میدهد تا یک اثر گل کند.
دوست دارم واضح و صریح جواب بدهی. سوال آخرم مهمترین سوال این گفتگو هم هست. اگر قرار باشد بین «سنتوری» و «کجایی» انتخاب کنی، کدامیک را بیشتر دوست داری؟ جواب این سؤال شاید دغدغه خیل عظیم طرفدارهایت باشد.
«سنتوری» کاری بود در زمان خودش و «شهرزاد» کاری در زمان خودش. فاکتور زمان در این انتخابها خیلی مهم است. انتخاب کردن معذبم میکند، پس اجازه بده که انتخاب نکنم. فقط بگویم که حال هر دو را دوست دارم.
منبع: موسیقی ما
منبع: موسیقی ما