خواندنی

«دی‌ان‌ای» بی‌اعتمادی

نصرت‌الله تاجیک . دیپلمات بازنشسته
نگارنده اطمینان دارد ایران و آمریکا در این نزدیک به چهار دهه، به‌خوبی یکدیگر را ارزیابی نکرده‌اند اما کمی شک‌برانگیز است اینکه درست ارزیابی نکرده باشند! برآورد غیرواقعی ایران و آمریکا از نقش و توانایی‌های یکدیگر و چانه‌زنی نه برای ندادن امتیاز، بلکه دیر و کم‌امتیازدادن، بیانگر صحت مفروضات این شک است. به‌نظرم اگر ایران قائل به اهمیت و سطح تأثیر‌گذاری آمریکا در تحولات بین‌المللی بود، قبل از اینکه وارد مذاکرات هسته‌ای شود باید نحوه تعامل با آمریکا را به‌صورت راهبردی طراحی می‌کرد؛ اینکه چگونه مشکلاتش را با آمریکا به‌ صورت مرحله‌ای کاهش دهد و به‌تدریج از بین ببرد تا بتواند به‌راحتی و در روندی کوتاه و میان‌مدت به تثبیت موقعیت منطقه‌اش بپردازد،  خیلی به حافظه تاریخی نیاز نیست؛ همین چندی‌پیش بود که «دی‌ان‌ای»‌شناس بزرگ آمریکایی، خانم وندی شرمن که معاون وزارت خارجه آمریکا و از اعضای تیم مذاکره‌کننده این کشور نیز است، در جواب به این پرسش سناتورهای آمریکایی که چرا به روحانی، رئیس‌جمهور ایران، اعتماد می‌کند، گفت «من به کسانی که با آنها در مذاکرات دور یک میز می‌نشینم، اعتماد نمی‌کنم.

ما می‌دانیم فریبکاری بخشی از دی‌ان‌‌ای (ایرانیان) است». این دیدگاه آمریکایی‌ها به ایران است؛ ولی از ایران می‌خواهند به آنها اعتماد کند! طبق این نقل قول، آمریکایی‌ها اصل خود در مذاکرات را اعتماد‌نکردن به طرف ایرانی گذاشته‌اند و ازهمین‌رو، شرایط را به‌تدریج آن‌قدر سخت کرده‌اند تا به خیال خود تفاهم را «دو قبضه» کنند؛ البته اگر آمریکا دنبال تفاهم به‌معنای واقعی بود، شاید می‌شد فارغ از کارشکنی دیگران با طراحی یک راهبرد متوازن، در ایامی که دو دولت ایران و آمریکا تا حدی علاقه‌ای نسبی به پشت‌ِسر‌گذاشتن مشکلات دو کشور داشتند، به سروسامان‌دادن این مشکلات بپردازند.
اصولا یکی از راه‌های کشف روند آتی امور، نگاه به مسائل از دیدگاه طرف مقابل است؛ نیازی نیست لزوما آن دیدگاه درست باشد، فقط کافی بود هرازگاهی تیم مذاکره‌کننده ایرانی از لباس خویش خارج می‌شد و خود را به‌جای یکی از طرف‌های مقابل می‌گذاشت تا بتواند مسئله را از جنبه‌های گوناگون و به‌ویژه از دیدگاه طرف‌های مؤثر مقابلش ببیند؛ اما در چنین فضایی به‌نظر می‌رسد متأسفانه طرف‌های دخیل در رابطه ایران و آمریکا، از دو سال گذشته بدون راهبرد مشخصی برای ازبین‌بردن این بی‌اعتمادی یا کاهش سطح و میزان آن، وارد یکی از مراحل دوران‌ساز خود در سیاست خارجی شده‌اند که تأثیرات فراوانی بر زندگی و سطح رفاه مردم ایران و حتی منطقه دارد. اگر به مقوله بالا بحران هویتی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، که به آن نام بهار یا بیداری عربی یا اسلامی داده شد، نیز اضافه شود، اشتباه راهبردی ارتباط‌نداشتن دو کشور به‌مراتب خطرناک‌تر به‌نظر می‌رسد. یک توفان دریایی از سمت مدیترانه به‌سوی سرزمین‌های خشک و نفت‌خیز وزیدن گرفته است و آمریکا با تمام توان تلاش کرد بر موج آن سوار شود تا هم امنیت رژیم صهیونیستی و هم عبور انرژی از این منطقه را بهتر تضمین کند؛ اما اگر واقعا قرار بود دو کشور در یک روند درازمدت به تشنج‌زدایی و شناخت قدرت یکدیگر و تعامل مثبت به‌منظور کاهش تنش‌های منطقه‌ای بپردازند، بهتر بود امر خطیر بازگشت اعتماد بین دو کشور ابتدا از طریق محافل مطالعاتی، علمی و نخبگان دو کشور دنبال می‌شد تا کار «دی‌ان‌ای»‌شناسی، که یک امر تخصصی است، به دیپلمات‌ها سپرده نشود! ولی به اشتباه تاکنون چنین زمینه و فضایی برای اساتید دانشگاه، نخبگان و مؤسسات تحقیقاتی فراهم نشده است و دولت از میزان نقش و تأثیر‌گذاری آنها غفلت کرده است.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا