فید

آرشیو‌هایی برای نابودی برخی فیلم‌ها

این کارگردان که همزمان با نمایش مستند «جام حسنلو» در سینما تک خانه هنرمندان ایران سخن می‌گفت، در سخنانی ابتدا یادآور شد:این فیلم در سال 1346 فیلمی غریب و دور از ذهن به شمار می‌رفت و مخالفت‌های زیادی را برانگیخت؛ حتی کسانی که به ما سینمای آوانگارد تدریس می‌کردند، نیز از پرداخت بودجه برای ساخت چنین فیلم‌هایی انتقاد کردند. پس از ساخت آن، حدود دو سال نفس کشیدن هم برایم سخت شده بود اما در ادامه فریدون رهنما فیلم را ترجمه کرد و به سینماتک فرانسه فرستاد که در آنجا مورد تحسین قرار گرفت و به همین مناسبت شب فیلم‌های کوتاه ایرانی را برگزار کردند. این امر موجب تعدیل نگاه‌های خصمانه در سینمای ایران شد و من توانستم دوباره به این عرصه برگردم. اما این برخوردها متاسفانه تبدیل به یک منش تاریخی در ایران شده است.

وی ادامه داد: اوایل سال گذشته فیلمخانه ملی ایران برای ترمیم نسخه اول فیلم ابراز تمایل کرد و من نیز از صدا و سیما خواستم کپی فیلم را در اختیار ما بگذارند. اما با وجود پادرمیانی برخی از مدیران با نفوذ صدا و سیما این اتفاق نیفتاد و متوجه شدیم نگاتیو فیلم را هم گم کرده‌اند. جای شگفتی است که فیلم‌هایی که متعلق به گنجینه سینمای ایران هستند این‌گونه در آرشیوها نابود می‌شوند؛ گویی این آرشیوها نه برای نگهداری از فیلم‌ها که برای نابود کردن آنها برپا شده‌اند. این شکل نگهداری از فیلم‌ها، خیانت به فرهنگ این مملکت محسوب می‌شود.

این کارگردان سینمای ایران در مورد ساخت نسخه دوم فیلم گفت: خوشبختانه موزه ایران باستان برای ساخت نسخه جدید نهایت همکاری را با ما داشت. بنیاد نخبگان نیز بودجه‌ای پژوهشی برای آن تعریف کرد و توانستم بر اساس همان دکوپاژ، فیلم را به شکل رنگی بازسازی کنم. با این وجود، این فیلم کپی فیلم قبل نیست و دچار تغییراتی شده است.

در ادامه این نشست که شامگاه 5 مرداد ماه با اجرای کثیریان برگزار شد،سعید عقیقی «جام حسنلو» را یکی از نمونه‌های مهم سینمای آوانگارد ایران دانست و گفت: اساسا می‌توان این پرسش را مطرح کرد که چه ضرورتی برای ساخت چنین فیلم‌های وجود دارد و سپس شیوه‌های برخورد با سینما از نگاه تاریخی را مورد بررسی قرار داد؛ اگر به روش تاریخی فیلم‌های سینمای ایران را ببینیم، عدم درکِ تقریبا کاملی از مفهوم سینما را شاهد خواهیم بود. این نادانی در زمینه شناخت مفهوم سینما خود را در استفاده از عناصر مدرن اما با درکی پیشامدرن نشان می‌دهد. سینمای داستان گوی ایران بیشتر از مدل پاورقی و روحوضی وام گرفته است؛ مدل‌هایی که با داستان‌گویی ارسطویی در تنازع قرار می‌گیرد و این خود از برخورد کج ما با دلالت‌های ارسطویی ریشه می‌گیرد. عدم شناخت و تجربه الگوهای ارسطویی موجب تاکید بر واریته‌های پیشا ارسطویی می‌شود. شاید بتوان الگویی خاورمیانه‌ای ترسیم کرد که در آن به مفهوم ژانر بی توجهی می‌شود. به این معنا که پرده‌های مختلف صرفا به دنبال هم می آیند و برخلاف منطق ارسطویی اجازه نمی‌دهند داستان فرم خودش را پیدا کند.

وی سپس به استراتژی شاعرانه برای بیان تصویری در سینمای ایران پرداخت و ادامه داد: استراتژی شعر در مقابل استراتژی پاورقی قرار می‌گیرد و می‌بینیم که اکثر سینماگران آوانگارد ایران به نحوی درگیر شعر هستند. در این شکل از سینما، تصویر صرفا بهانه‌ای برای داستان گفتن نیست. جوانانِ سازنده فیلم «جام حسنلو» در آن زمان با ادبیات و فرهنگ کهن ایرانی و همین طور بخشی از تفکر غرب آشنا بوده‌اند. آنها راه حل میانه‌ای را انتخاب کردند و بر روی پل لرزانی گام گذاشتند، چرا که می‌خواستند راه‌حل‌هایی برای دریافت استراتژی شاعرانه به زبان تصویر پیدا کنند. این تقریبا مشابه کار پازولینی در سینماست که در آن سیلان تصویریِ ناشی از برخورد تصاویر، نوع داستان گویی را تحت تاثیر قرار می دهد. کمتر سینمای مستندی در دنیا وجود دارد که در آن تا این حد از روایت شاعرانه و متون کهن استفاده شود.

در بخش دیگری از نشست «جام‌حسنلو»، احمد مسجد جامعی که در میان تماشاگران حاضر بود گفت: همان گونه که در همه حوزه‌های علوم، صنایع و.. نیازمند بحث‌های پیشینی هستیم، در عرصه فرهنگ و از جمله سینما نیز باید از پیشینه تاریخی، ادبیاتی، اسطوره‌ای و… آگاهی داشته باشیم. چنین پایه‌ای می‌تواند زمینه خلاقیت را فراهم کند و این گفتگو پیش از آنکه نمود بیرونی داشته باشد، باید در ذهن و زبان سازنده اثر ساخته و جاری شود. «جام حسنلو» نمود واقعی این اتفاق است و اصلانی توانسته این جام را به گفتگو وادارد. او برای ساحتِ هنری ما و جهان ارزش قائل بوده و این امری ستایش برانگیز است. همان گونه که پرده خوان توانایی به حرف آوردن یک تابلوی غیرمتحرک را دارد، اصلانی نیز با توانایی فرهنگی اش، از هر نقطه و خط و نشانه این جام بیانی پدید آورده و همه ی عناصر را به خدمت فهم بهتر معنا درآورده است. این توانایی کارگردان مبتنی بر آن مقدمات و داشتن دانش های لازم در این زمینه است و این نشان می دهد سینماگران ما در ابتدا باید ایرانشناس بوده و به تمدن و فرهنگ سرزمین خود آگاهی داشته باشند. خلاقیت و نوآوری محمدرضا اصلانی جای تبریک فراوان دارد.

پس از مسجد جامعی، خسرو سینایی نیز دقایقی برای حاضران سخن گفت. وی به بحث شعر و سینما پرداخت گفت: شعر در ذهن فرد شکل می‌گیرد اما می تواند علاوه بر کلام، در نقاشی، موسیقی و سینما نیز نمود بیرونی پیدا کند. من با فیلم قصه‌گو مشکلی ندارم اما باور دارم که تصویر، صدا، موسیقی و.. صرفا نباید در خدمت قصه قرار بگیرند. سینما ابزاری است که باید آن را به خوبی شناخت و با ذهنیت خود آن را بکار بست و از آن برداشت کرد. سینما هنری ترکیبی است که هم می‌تواند شکلی تجربی به خود بگیرد و هم شکلی ادبی-نمایشی. مهم‌ترین ویژگی «جام حسنلو» را هم چندصدایی بودن آن می‌دانم که اصلانی توانسته با جرات فراوان به خلق آن دست بزند.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا