خواندنی

قتل مرد بیمار برای فروش خانه ویلایی

دختری به نام مارال، دی‌ماه سال ٩٠ با مأموران پلیس تماس گرفت و گفت به خانه‌ ویلایی عمویش رفته و نه‌تنها او را ندیده ‌است بلکه چند نفر به‌عنوان صاحبخانه جدید در را باز کرده و گفته‌اند عموی او را نمی‌شناسند و خانه را از کسی دیگر خریده‌اند.

دختر دانشجو به مأموران گفت: «عمویم به‌جز من کسی را نداشت و من هم دانشجو بودم و در شهرستان زندگی می‌کردم و بعد از پایان ترم و امتحاناتم به خانه عمویم می‌رفتم. در این مدت چند بار به عمویم زنگ زدم اما تلفن را جواب نداد. این اتفاق چندان تعجب‌آور نبود چون او مریض بود و بیشتر روز را می‌خوابید. بعد از پایان امتحانات وقتی از شهرستان به تهران آمدم تا او را ببینم، فردی غریبه در را باز کرد، من سراغ عمویم را گرفتم او گفت چنین شخصی را نمی‌شناسد».

این دختر در شکایت خود گفت اطمینان دارد برای عمویش به نام کیومرث اتفاقی افتاده ‌است. او خواستار رسیدگی به این پرونده شد. با توجه به اطلاعات به‌دست‌آمده مأموران تحقیقات خود را آغاز کردند. آنها ابتدا فردی را که به‌عنوان صاحب جدید‌ خانه معرفی شده بود، مورد بازجویی قرار دادند. این فرد مدعی‌ شد خانه را از شخصی به نام رامین خریده ‌است و حتی سند هم دارد. وقتی سند از سوی مأموران مورد بررسی قرار گرفت، مشخص شد جعلی و همه مدارکی که رامین به‌عنوان صاحبخانه به این مرد نشان داده قلابی ‌است. صاحبخانه جدید که موردکلاهبرداری واقع شده‌ بود گفت از رامین آدرسی ندارد و احتمال اینکه او هویتش را هم دروغ گفته ‌باشد وجود دارد، با این حال مأموران تلاش‌ها را برای پیداکردن رامین به‌کار بستند و بعد از چند ‌ماه تحقیق موفق شدند او را شناسایی کنند.

رامین گفت: «من فقط سند را جعل کردم و از اینکه سر کیومرث چه بلایی آمده ‌است، خبر ندارم». با راهنمایی رامین مأموران دو مرد به نام‌های فریدون و علی را، که از رامین خواسته ‌بودند سند را جعل کند، شناسایی و بازداشت کردند.

در تحقیقات انجام‌شده از این دو مشخص شد فریدون و علی با همدستی مرد دیگری به نام محمد، خانه کیومرث را شناسایی کرده و بعد از به‌قتل‌رساندن مرد بیمار خانه‌اش را فروخته‌اند.

فریدون در بازجویی‌ها به قتل اعتراف کرد و توضیح داد: «محمد به ما گفت مردی ٦٠ساله را می‌شناسد که بیشتر اوقات در خانه‌ تنهاست و چون بیمار است بیرون هم رفت‌وآمد نمی‌کند. تنها کسی که به او سرمی‌زند برادرزاده‌اش است که حالا مدتی است به عمویش سر نزده‌ است. او گفت می‌توانیم این مرد را به قتل برسانیم و خانه‌اش را بفروشیم. من و علی هم قبول کردیم. وقتی به خانه مرد تنها رفتیم، او خیلی ترسیده ‌بود، دست ‌و پا و دهانش را بستیم با توجه به بیماری‌ای که داشت می‌دانستیم اگر دارو نخورد زنده نمی‌ماند، به‌همین‌خاطر هم او را در خانه رها کردیم و بعد با خودمان گفتیم اگر در این مدت کسی از آشنایانش بیاید ما متوجه می‌شویم و دیگر کار را ادامه نمی‌دهیم.

چند روزی که گذشت به خانه رفتیم و دیدیم کیومرث مرده‌ و جسد‌ رو به فاسدشدن است. وضعیت وخیمی داشت و نمی‌شد حتی جسد را از خانه بیرون برد. اول تصمیم‌ گرفتیم آن را در حیاط دفن کنیم اما به خاطر بوی تعفنی که داشت پشیمان شدیم چون فکر می‌کردیم همسایه‌ها باخبر می‌شوند. بعد محمد مقداری پتاسیم خرید و آن را داخل بشکه‌ای از اسید ریخت و ما جسد را داخل اسید انداختیم و دوباره از خانه بیرون رفتیم چند روز بعد که برگشتیم متوجه شدیم هرچند گوشت از بین رفته اما استخوان‌ها هنوز باقی است».

متهم ادامه داد: «استخوان‌ها را داخل کیسه ریخته و کنار زباله‌ها رها کردیم. بعد از رامین خواستیم سند را جعل کند تا خانه را بفروشیم».علی و محمد اعترافات فریدون را تأیید کردند و مشخص شد فریدون و علی دست‌وپای کیومرث را بسته و باعث مرگش شده‌اند، محمد نیز اسید تهیه کرده تا جسد را از بین ببرد. مکانی که متهمان به‌عنوان محل دورانداختن استخوان‌ها به پلیس نشان داده ‌بودند جست‌وجو و تکه‌ای از استخوان مقتول بعد از چند سال پیدا شد و موردتأیید پزشکی قانونی هم قرار گرفت.

پرونده با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست علیه متهمان برای رسیدگی به شعبه ٤ دادگاه کیفری شماره یک استان تهران فرستاده‌ شد و متهمان به‌زودی پای میز محاکمه می‌روند.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا