فید

گفتگوی جنجالی با امیر تتلو

برترین مجله اینترنتی ایران
مجله زندگی ایده آل – حامد زندیان، اردشیر احمدی: چند نفر از آدم‌های دور و برتان ارزش این را دارند كه با آنها «رفاقت» كنید، برادر خطاب‌شان كنید و با آنها بخندید؟ تعداد آدم‌های این شكلی كه حتی برای گریه‌ها، درددل‌ها و غم‌های شما وقت داشته باشند به اندازه انگشتان یك دست هم نیست. شاید در زندگی بعضی آدم‌ها هم اصلا وجود نداشته باشند. اما كسانی كه با امیرحسین مقصودلو رفاقت می‌كنند این فرصت را دارند تا یك «رفیق» پایه داشته باشند. تكه‌پاره‌ای از این انرژی مثبت و خوب نصیب كسانی می‌شود كه با «تتلو» گپ بزنند و توی اتمسفر او قرار بگیرند. «تتلو» یك پسر خودمانی و خونگرم است كه هرچه هست را پای دوستی و رفاقت به دست آورده و خیلی چیزها را پای آن از دست داده است.

این «رپ‌خوانی» هم حتما از یك دورهمی در رگ‌هایش دویده و بخشی از وجود او شده است. این رفیق ماجراجو و تجربه‌گرا هر روز دغدغه تازه‌ای پیدا می‌كند؛ از حضور در فوتبال و ارتقای سطح كیفی آن تا فعالیت در عرصه محیط زیست و گیاهخواری. البته خیلی‌ها هم هستند كه این رفتارهای تتلو را دوست ندارند و تصور می‌كنند او برای جلب‌توجه سراغ این جور كارها می‌رود  اما فقط یك گفت‌وگوی چند دقیقه‌ای یا یك برخورد كوتاه می‌تواند همه تصورات اشتباه در مورد او را به یك باره از بین ببرد. «رفیق تتلو» همیشه ایده‌آل را دوست داشته اما بار اولی كه او به ایده‌آل آمد فضا رسمی بود و نشد یا نتوانستیم خیلی چیزها را او بپرسیم ولی این بار فرصتی دست داد كه مفصل حرف بزنیم، عكس بگیریم و ساعات خوشی را كنار هم سپری كنیم.

گفت‌‌وگوی اختصاصی با امیرحسین مقصودلو (1) (فوری)

در طول چند ساعتی كه در حال عكاسی بودیم با امیرحسین یا همان امیر تتلوی دوست‌داشتنی روبه‌رو شدیم كه رفیق بود، پایه بود، خنده‌رو بود و همه صفات یك آدم دوست‌داشتنی را یك‌جا داشت. او در تمام‌مدت گفت‌وگو و عكاسی مثل یك مادر بی‌قرار دنبال اینترنت بود تا برای هوادارانش یا همان تتلیتی‌ها پست اینستاگرامی بگذارد چون می‌دانست نه آنها و نه خودش طاقت دوری ندارند و آنجا بود كه فهمیدیم چرا روزی بیست بار پست می‌گذارد امیر تتلو با همه قلبش با همه احساسش به عشق تتلیتی‌هایش به ایده‌آل آمد تا كمی بیشتر با آنها حرف بزند.

دیگر چیزی از زندگی‌ات نمانده كه هوادارانت ندانند اما برای این مصاحبه به روال معمول خودت را معرفی كن و كمی از خود و دوران كودكی ات بگو؛ از وقتی كه خود را شناختی؟

از همان بچگی همه چیز بد حالیم بود! هیچ وقت درسخوان نبودم چون كلا كارایی رو كه بهم زور می‌كردن انجام بدم دوست نداشتم. از بچگی دوست نداشتم بهم بگن این كار رو باید بكنی. مدرسه رو هم چون باید یه ساعت مشخصی از خواب بیدار می‌شدم و درس می‌خوندم دوست نداشتم. باید تكالیفم رو سر زمان خودش انجام می‌دادم و این هیچ وقت حس خوبی بهم نمی‌داد. خیلی باهوش بودم. چون شب امتحان می‌خوندم و قبول هم می‌شدم.

نمره قبولی یا نمره خوب؟

نمره قبولی رو به خوب دیگه. آخه سوال‌های امتحان و با توجه به درك خودم جواب می‌دادم. یعنی اول سعی می‌كردم سوال رو بفهمم بعد جواب بدم. كلا خیلی بچه جالبی بودم. دم خودم گرم!

چند تا خواهر و برادر هستید؟

2 تا خواهر دارم اما برادر ندارم. یكی یه دونه‌ام. خل و دیوونه. عزیز دردونه. . .

خب یعنی ته‌تغاری هستی؟

ته‌تغاری و یكی یه دونه‌ام. خیلی هم قشنگم.

كجا به دنیا اومدی؟

تهران به دنیا آمدم. تهران هم بزرگ شدم. چند سالی دوران ابتدایی رو تو رشت گذروندم كه خواهرم همان جا ازدواج كرد و در رشت ماند ولی بقیه خانواده برگشتیم تهران و همین جا زندگی می‌کنیم.

تو چه جور خانواده‌ای بزرگ شدی؟

تو یه خانواده مشتی!

منظورت از مشتی چیه؟

مشتی یعنی باحال. بابام و مامانم خیلی باحال بودند. من باهاشون راحت بودم اما خب از لحاظ مالی بسیار ضعیف بودیم. بچگی‌هام همش فوتبال بازی می‌كردم و دوست داشتم سرگروه باشم. همه را دریبل می‌كردم؛ عین مسی.

یادت هست آن زمان می‌خواستی چی كاره بشی؟

همیشه دوست داشتم یا خواننده بشم یا فوتبالیست. الان می‌خوام جفتش و بشم.

خودت دوست داشتی یا پدر و مادرت؟

هم خودم دوست داشتم و هم پدر و مادرم. چون مادرم عاشق خوانندگی بود و مدام تو خونه آواز می‌خوند. خواهرم هم همین طور. پدرم هم عاشق فوتبال بود. فوتبال نگاه می‌كرد و با صدای بلند داد می‌زد. سر گلی كه خداداد به استرالیا زد من هنوز صدای یا فاطمه الزهراش تو گوشمه. پاس تو عمق كه داده شد چند بار داد زد یا فاطمه الزهرا، یا فاطمه الزهرا. . . . . . . گللللللل.

یا زهرایی هم كه تو آهنگ گفتی به خاطر همینه؟

آره، تكیه‌كلام بابام بود. همش می‌گفت یا فاطمه الزهرا.

چطور شد كه مسیر زندگیست تغییر كرد و به سمت موسیقی اومدی؟

موزیك، من‌رو به سمت خودش كشوند. من همیشه حرف‌هایی داشتم كه دوست داشتم بگم اما روم نمی‌شد به كسی بگم چون خیلی خجالتی بودم. از همان موقع‌ها یك سری حرف هام رو می‌نوشتم روی كاغذ. . .

آخه بهت نمیاد خجالتی باشی. . .

بودم الان دیگه نیستم.

گفت‌‌وگوی اختصاصی با امیرحسین مقصودلو (1) (فوری)

موسیقی باعث شد خجالتی نباشی؟

همینطوره، موزیك و برخوردم با مردم و حضور بین مردم آدم رو اجتماعی می‌كنه. . .

چطور به سمت سبك رپ كشیده شدی؟

میگم كه دوست داشتم حرف‌هام رو بزنم. این بهترین كار بود. آن موقع دوستام همه تو این كار بودن. دیگه خلاصه با هم این كار رو شروع كردیم و بعدها واقعا عشق به وجود آمد. عاشق شدیم؛ عاشق. . .

چرا سمت پاپ نرفتی؟ هیچ‌وقت فكر نكردی پاپ بخونی. . . .

دوست دارم كلا كارایی بكنم كه شبیه هیچ كسی نباشد. رپ رو با پاپ قاطی كردم؛ طوری که نمی‌تونی بگی امیرتتلو رپ‌خونه یا پاپ می‌خونه. تتلو یك چیزی بین این دو تاست.

وقتی شروع به كار كردی چه كسایی كمكت كردن تا خواننده بشی؟ چه جوری آهنگ اولت رو ضبط كردی؟

والا هیچ كس كمك نكرد. همه با هم همیشه تو فضای دوستی می‌خواستیم یك كاری انجام داده باشیم. كنار هم می‌شستیم و شعر می‌نوشتیم. همه به هم كمك می‌كردیم. كلا كسی دست كسی رو نگرفت كه بشه مشوق یا حامی و ما همه در كنار هم رشد كردیم.

از همان اول سراغ خوانندگی رفتی یا كارای دیگه هم تجربه كردی؟

والا تو نجاری شوهر خالم یه مدت كار كردم. تو سوپرماركت هم كار كردم.

چه مدت نجاری كار كردی؟

نزدیك یك سال.

یعنی الان كامل كار نجاری رو بلدی؟

آره كامل بلدم، اون زمان یادمه اره‌های تیغه‌ای برقی داشتیم كه خیلی كار باهاش راحته. البته اگه اشتباه كنی انگشتت رفته ولی برای من راحت بود. درکل من معمولا این كارها رو نمی‌كردم. خاك اره جمع می‌كردم. چایی می‌بردم و از این‌جور كارها.

سوپرماركت چطور؟

جنس می‌بردم دم خونه‌ها. بار می‌آمد جابه‌جا می‌كردم.

انعام هم می‌گرفتی؟

والا انعام كه نه نمی‌گرفتم چون خیلی خجالتی بودم. تا می‌خواستن انعام بدن می‌گفتم من دوست صاحب مغازه‌ام و بگذار كارگرشان كه آمد به خودش بده. واقعا هم دوست بودیم‌. یكی از مشتری‌ها که یك سال بود تو سوپرماركت من رو می‌دید ‌گفت این كارگرشان هنوز نیومد؟! (می‌خندد) اونقدر خجالت كشیدم.

گفت‌‌وگوی اختصاصی با امیرحسین مقصودلو (1) (فوری)

رویای خواننده شدن به خاطر شهرت و پولدار شدن بود یا نه دنبال چیزای دیگه بودی؟

آن اول كه همه به فكر شهرت و پولدار شدن هستن. اما من یك متنی رو دو سال پیش روی فیس بوكم منتشر كردم كه توش كامل گفتم كه چی می‌خوام و الان كجای كار هستم. تو اون متن گفته بودم: خدایا به ما سفره‌ای دادی، هر چند كوچك اما شب فقط یك دغدغه بود و آن كوچكی سفره بود: به دنبال خوشبختی به ثروت رسیدم اما آرامش در ثروت نبود. به دنبال خوشبختی به شهرت رسیدم اما آرامش در شهرت هم نبود. خداوندا حال فهمیدم آرامش سر همان سفره كوچكی بود كه به ما داده بودی. من را به همان بچگی، پاكی و به آرامش برگردان. الهی آمین. این متن رو خیلی دوست دارم. . .

از كی فهمیدی خیلی مشهور شدی و دیگه همه تو رو می‌شناسن؟

مگه خیلی مشهور شدم و همه منو می‌شناسن؟

همچین حسی نداری؟

تو همچین حسی داری؟ راستش از وقتی رفتم تو خیابان و همه باهام عكس انداختن.

چرا از ایران رفتی و دنبال چه چیزی بودی كه راه‌حلش رفتن از ایران بود؟

من راستش آنجا اسپانسری داشتم كه خرج خانه و زندگیم رو می‌داد. منم آنجا رفتم برای تامین خانه، زندگی و خرجم چون هیچ درآمدی در ایران نداشتم. شعر می‌گفتم و آهنگ می‌ساختم. بعد هم که باهاشون دعوام شد و خرجم رو ندادن، برگشتم ایران!

چرا سعی نكردی همون جا بمونی و موفق بشی؟

خب چون آنها می‌خواستن من زیر بلیت آنها باشم. می‌گفتند کنار فلانی آهنگ بخون و. . . تو یكی از آهنگ هم- آهنگ زیر همكف- كامل توضیح دادم. ترانه اون آهنگ یك داستان واقعیه. می‌گفتن كنار فلانی بخون كه یك سكوی پرتاب باشه. اما من می‌گفتم سكوی پرتاب من همان سختی‌هایی بود كه تو زیرزمین كشیدم. اگر برای امیرتتلو می‌خواهید كنسرت بذارید، بذارید ولی اگر من قراره برم كنار یك خواننده دیگه معروف شم اصلا نمی‌رم. مافیای بسیار كثیفی بود و من این فضا رو اصلا دوست نداشتم.

وقتی برگشتی ایران دوباره شروع كردی برات سخت نبود؟

چرا خیلی سخت بود. من سه، چهار بار از اول شروع كردم. همان شبی كه از دوبی برگشتم می‌دونستم برام مشكل ایجاد می‌شه. یك شبه خانه زندگی و همه چیز رو رها كردم و از مبل، میز و آب زرشكی كه از ایران برام می‌اومد گذشتم، آمدم ایران اما باز هم خدا رو شكر می‌كنم. اینكه همه‌چیزت رو بذاری و بیای خیلی آدم رو قوی می‌كنه. این رو خیلی دوست داشتم.

آلبوم‌هات رو چه جوری منتشر می‌كردی؟ بدون پول و حمایت؟

شعر رو كه خودمون می‌گفتیم. تنظیم هم از دوستانم بود كه هیچ وقت از من پول نمی‌گرفتن؛ همچنین نادر كوهستانی، امیر دیوا كمكم كردند. كارهامون رو هم می‌ذاشتیم تو اینترنت و مجانی. یعنی همان موقع كه تمام می‌شد آپلود می‌كردیم تو اینترنت. شعر از خودم. آهنگ از بچه‌ها. به همین راحتی. الان هم كه الانه همینه. خودمون و یك میكروفن هم هنوز از خودمون نداریم.

گفت‌‌وگوی اختصاصی با امیرحسین مقصودلو (1) (فوری)

برای اسم، شخصیت، مدل رفتاری و كاراكتری كه حالا همه از اون به عنوان سبك امیرتتلو یا به قول خودت تتلیتی‌ها می‌شناسن از اول برنامه‌ریزی كردی یا همین جوری پیش اومد؟

والا از اول برنامه‌ریزی‌ام دو تا چیز بود. یكی اینكه خودم باشم و دیگر اینكه با همه فرق داشته باشم. چون همه خسته‌اند از تكرار و تكرار و تكرار. سعی كردم هم تك باشم، هم خودم باشم. همه چی طبق این برنامه‌ریزی جلو رفت و مو به مو انجام شد.

در سال‌های اخیر امیرتتلو روز به روز تغییر می‌كنه این تغییرات از كجا اومد؟

این تغییرات به خاطر آن انجام میشه كه برای هوادارهام تكراری نشم. بهش فكر می‌كنم. هر روز دارم به تغییرات و كار جدید فكر می‌كنم. به خدمت كردن و مثبت بودن و جاری شدن عشق در مملكت‌مان. چون اگه فقط از یك راه بخواهی یك هدف رو دنبال كنی هوادارهات حتما خسته می‌شن. چون رسیدن به هدف بزرگ سخته.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا