خواندنی

انتقاد ناطق نوری از حذف اتوبوسی در کشور

آن صحنه بدرقه باشکوه امام(ره) هیچ‌گاه از خاطر من دور نمی‌شود، محو که هرگز، بلکه حتی دور هم نمی‌شود تصویر آن جوانان عاشقی که امام را بدرقه می‌کردند. خب در مقابل این مردم ماها خیلی کاری نکرده‌ایم، هیچ کاری نکردیم، به‌هرحال اگر کاری هم شده است شما دعا کنید خداوند آن را قبول کند و برای رضای خودش بداند و ان‌شاءالله که برای رضای خدا بوده که در غیر‌این‌صورت جز رنج و تعب چیزی نبوده است.

حجت‌الاسلام ناطق نوری با اشاره به الزامات برقراری دموکراسی در جامعه  گفت:  بحث من بحث نو و تازه‌ای نیست، یک بحث تکراری است و علت آن هم این است که چون محقق نمی‌شود، آدم مجبور است آن را تکرار کند و آن هم این چند نکته است که شاید هم ملال‌آور باشد، اما به‌هرحال بضاعت من همین است: اول اینکه همیشه من معتقد بودم اگر در جایی بخواهد دموکراسی بیاید، حتما باید ابزار آن هم به همراهش باشد تا محقق شود. دموکراسی به آن معنی که مراجعه به آرا و افکار مردم است و نظرات مردم را گرفته‌اند؛ خب دموکراسی یعنی همین که مردم در سرنوشت خودشان مؤثر باشند و نقش‌آفرینی کنند و کشور ما تا پیروزی انقلاب و زحماتی که امام(ره) و انقلابیون و مردم کشیده‌اند تا انقلاب را به پیروزی رسانیدند.

تاکنون به گونه‌ای‌ست که ما میانگین سالی یک انتخابات را داشته‌ایم و افتخار هم می‌کنیم که اگر ٣٦ سال از انقلاب گذشته، ٣٧ انتخابات داشته‌ایم؛ یعنی میانگین سالی یک انتخابات. هرچند به‌‌تازگی آمده‌ایم برای اینکه هر انتخابات یک تنشی در جامعه ایجاد می‌کند این را کمتر کنیم. یعنی با هم تلفیق کرده‌ایم مثلا انتخابات خبرگان با مجلس یا انتخابات ریاست‌جمهوری با شوراها که دیگر تنش جدیدی ایجاد نشود، وگرنه ما سالی یک انتخابات داشته‌ایم؛ خب این دموکراسی است. اگر صحیح پیاده کنیم و انجام دهیم سالی یک‌ بار مراجعه به آرای مردم خیلی ارزشمند است.

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه افزود: این ابزار می‌خواهد و ما ابزارش را نداریم. ابزار دموکراسی حزب است و این موضوع خیلی ساده است و اصلا پیچیده نیست؛ وقتی می‌خواهیم یک خبره انتخاب کنیم، برای خبرگان رهبری و مردم می‌خواهند که رأی بدهند. بالاخره همه شهروندان و همه اقشار مختلف که کارشناس این کار نیستند به چه کسی می‌خواهند رأی بدهند؟ به عنوان خبره رهبری! و به عنوان کسی که می‌خواهد رهبر را انتخاب کند در زمانی که لازم است. همه مردم که کارشناس نیستند و همه مردم که متخصص نیستند. مثلا بیایند و به هرکسی که عمامه بزرگ‌تری داشت و یا محاسن بلندتری دارد به او بگویند آیت‌الله و به او رای بدهند و هرکسی که عمامه کوچک‌تری دارد و محاسنش هم خیلی بلند نبود، ولی در عوض عالم درجه یکی است به او رأی ندهند! عامه مردم چگونه باید بشناسند؟ یا چگونه می‌خواهند رئیس‌جمهور را انتخاب کنند؟

رئیس مجلس پنجم شورای اسلامی افزود: بی‌گمان معیارهایی که قانون اساسی بیان کرده است  یا قانون انتخابات  یا قانون ریاست‌جمهوری می‌گوید عامه مردم چگونه باید تشخیص بدهند؟ همه مردم نمی‌توانند بروند تحقیق کنند که چه کسی صلاحیت این کار را دارد؛ بنابراین چون حزب نداریم، انتخاب‌هایمان هم خیلی درست درنمی‌آید و تعبیر من این است که ما تقریبا در دو  یا سه تا از انتخابات‌هایی که داشته‌ایم؛ ریاست‌جمهوری را مثال بزنم: رؤسای جمهورمان با موج انتخاب شده‌اند؛ یعنی همان سال ٧٦ یک موج آمد، حالا موج حق یا ناحق آن بحث دیگری است. یک موج آمد و بعد جناب آقای خاتمی انتخاب شدند که شاید دو ماه قبل از آن هرگز به ذهنشان و به ذهن هیچ‌کس نمی‌رسید که این می‌شود یا آن می‌شود.

بعد از آقای خاتمی باز هم یک موج آمد، ولی گاهی موج مثبت است و گاهی هم منفی. انتخاب جناب آقای دکتر روحانی هم باز یک موج است. من همیشه به دوستان گفتم نمی‌شود کشور را با موج اداره کرد. موجی‌حرکت‌کردن این نوسانات و مشکلات را هم دارد. حتما وجود حزب لازم است و من اعتقاد دارم که این ریشه قرآنی هم دارد. اینکه قرآن می‌فرماید : «تصَلو اهل الذکر من کنتم لاتعلَمون» یعنی اگر نمی‌دانید از اهل ذکر که می‌دانند سؤال کنید و این آیه در اصول، مبنای خیلی از بحث‌های اصولی است؛ در اصول فقه (تصَلو اهل الذکر) از اهل خبره سؤال کنید.

از اهل ذکر سؤال کنید از کسی که می‌داند. این بدان معنی است که اگر ما می‌خواهیم یک رئیس‌جمهور انتخاب کنیم، عامه مردم که از همه‌چیز خبر ندارند و نمی‌دانند  کی چه‌کاره است؟! و حزب اینجا معنی و مفهوم پیدا می‌کند. سه یا چهار یا چند حزب قدر و فراگیر مثل تمام دنیا، مثل کشورهای پیشرفته که دو یا سه حزب فراگیر وجود دارد و بعد اعضای احزاب که یا سمپات هستند یا عضو حزب‌اند و حزب یک رأس‌الحزب دارد که ورای شورای مرکزی حزب است و اعضا به شورای مرکزی اعتماد می‌کنند که این شورای مرکزی همان اهل ذکر است که تحقیق کرده‌اند و اطلاع دارند و کارشناسی می‌کنند و اعضا و بدنه حزب از آنان پیروی می‌کند که این یعنی (تصَلو اهل الذکر من کنتم لا تعلَمون).

بنیان‌گذار و رئیس حوزه علمیه امام حسن مجتبی(ع) در ادامه یادآور شد: متأسفانه در کشور ما حزب شکل نگرفته است. قبل از انقلاب هم همین‌طور، البته این باید یک آسیب‌شناسی هم بشود که چرا در ایران در طول تاریخ احزاب شکل نگرفته‌اند. به اعتقاد من قبل از انقلاب و در تاریخ ایران یک حزب به معنی واقعی کلمه حزب بود و آن هم حزب توده بود. تنها حزبی که واقعا حزب بود و تشکیلاتی عمل می‌کرد و واقعا کار می‌کرد، حزب توده بود.

بد نیست برای رفع خستگی یک خاطره‌ تعریف کنم: فکر می‌کنم سال ٤٦ بود، یک آشنا و همشهری داشتیم که یک کارگر ساده بود؛ او را گرفته بودند چون توده‌ای بود. من بعد از مدتی به ملاقاتش در زندان قصر رفتم دیدم که خیلی بریده و در پشت میله‌های زندان خیلی به هم ریخته بود و همه‌چیز را هم لو داده بود. خب یک کارگر ساده بود که برید. طولی نکشید که تقریباَ دو یا سه ماه بعد از آن من را هم دستگیر کردند و به زندان قصر بردند ما بند چهار بودیم و آنها بند سه . مرحوم آقای بازرگان و مرحوم آقای طالقانی و مرحوم آقای سحابی و همه اینها بند چهار بودند که ما هم رفتیم و به جمع آنان پیوستیم.

در تیرماه سال ٤٦ بود که مرحوم بازرگان از رئیس آنها که در بند سه بودند قبلا در دانشکده فنی شاگرد ایشان بودند، دعوت کردند و رئیس آنها برای ناهار به بند ما آمد که اگر حافظه‌ام یاری کند فردی بود به نام مهندس شجاعی، اهل تبریز، ما فهمیدیم که این فرد در حزب توده بوده و رئیس آن همشهری ماست به او گفتم مهندس آدم قحطی بود که گشتی و این آدم را پیدا کردی که الان که هم خودش بریده و بهم ریخته است و هم شماها را لو داده است.

حالا ببینید که آنها چقدر کار می‌کردند. در جواب من گفت که حاج آقا به من گزارش دادند که یک کارگری است که این وقتی می‌آید در قهوه‌خانه می‌نشیند وقتی که حرف می‌زند مثل این است که لنین دارد صحبت می‌کند. حراف بود معمولا ماها مازندرانی‌ها در حرف‌زدن کم نمی‌آوریم او حراف بود و مطالعه هم داشت و خوب هم حرف می‌زد. ببینید حزب آن‌ است که می‌رود در یک قهوه خانه و یک کارگری که خوب حرف می‌زند را جذب می‌کند.

ناطق‌نوری یادآور شد : حالا ممکن که این مصداق نداشته باشد ولی حزب این‌طور است؛ تنها حزبی که حزب بود اینها بودند آن‌قدر تشکیلات این حزب قوی بود که در همان زندان قصر عده‌ای از افسران توده‌ای با ما هم زندانی بودند. آقای امانی که الان هم هنوز زنده است با پسرخاله‌اش و سرهنگ کی‌منش و‌… اینان افسران توده‌ای ارتش بودند. حتی بعضی از آنان در هیأت دادرسان ارتش بودند برای محاکمه توده‌ای‌ها. خودشان توده‌ای بودند ولی چنان تشکیلاتی عمل کرده بودند در ارتش که هیأت دادرسان بودند برای محاکمه رفقای خودشان و بعد کشف شد که اینها توده‌ای هستند و گرفتندشان و آوردنشان به‌قدری تشکیلاتی کار می‌کردند که در همه‌جا نفوذ داشتند و همه‌جا بودند.

ما بعد از انقلاب یک حزب درست کردیم به اسم حزب جمهوری اسلامی؛ البته خدا رحمت کند مرحوم بهشتی را. آقای بهشتی و مقام‌معظم‌رهبری و جناب آقای هاشمی و مرحوم شهید باهنر و جناب آقای موسوی اردبیلی. من خودم آن زمان آن‌قدر علاقه داشتم به کار تشکیلاتی که تا اینان گفتند، من خودم بلند شدم و رفتم کانون توحید برای ثبت نام؛ یعنی در صف ایستادم. وقتی آقای عظیمی مرا دید گفت که تو هم در صف ایستاده‌ای؟ گفتم: بله، آمده‌ام تا عضو حزب بشوم که بعد عضو شورا شدیم. به نظر من الان ما هرچه داریم و هرچه می‌کنیم و بهره می‌بریم همه از برکات همان حزب است.

رئیس‌دفتر بازرسی مقام‌معظم‌رهبری در‌خصوص خدمات حزب جمهوری اسلامی یادآور شد: قانون اساسی اگر درست شد از همان حزب است؛ مجلس اول‌مان اگر شکل گرفت همان حزب بود؛ خبرگانی اگر درست شد حزب بود و ما هنوز هم از جیب همان حزب خرج می‌کنیم. تازه به همان حزب هم ما اشکال داشتیم که با مدیریت مرحوم بهشتی که انصافا جای او را نتوانستیم پر کنیم و نخواهیم توانست … ولی این حزب هم با مشکلاتی روبرو شد و حزب تعطیل شد؛ منحل نشد اما تعطیل شد و الان هم منحل نیست بلکه تعطیل است. آقای خرازی هم در حزب جمهوری اسلامی بودند و باید این مسئله را آسیب‌شناسی کنید. البته سابقه آشنایی من با ایشان به قبل از انقلاب بر‌می‌گردد.

رئیس مجلس پنجم شورای اسلامی در ادامه به رعایت‌نکردن قاعده بازی سیاسی اشاره کرد و گفت: یکی از برادران هم اشاره کردند مسئله، ندانستن قاعده بازی است. ما هم حزب را نداریم و هم قاعده بازی را بلد نیستیم. واقعا در ایران قاعده بازی را بلد نیستیم. در دنیا یک جناحی در انتخابات اکثریت پیدا می‌کنند و رئیس‌جمهور از آن حزب انتخاب می‌شود. این رئیس‌جمهور حق دارد معاونان خودش را از حزب خودش انتخاب کند و حق دارد مشاورانش را از حزب خودش انتخاب کند و حق دارد وزرای کابینه‌اش را هم از حزب خودش انتخاب کند؛ در دنیا به این شکل است. در بعضی از جاها قاعده و قانون است که به پایین‌تر از این دست نزنند و در بعضی کشورها قانون نیست ولی فرهنگ حاکم است.

وزیر سابق کشور در سال‌های جنگ در ادامه یادآور شد: در همه‌جا این فرهنگ حاکم است که از وزیر و معاون و مشاور رئیس‌جمهور به پایین را دیگر دست نمی‌زنند. این را می‌گویند بدنه کارشناسی. اگر از حزب (آ) آمده باشد بر سر کار حزب (ب) دیگر کارشناس را عوض نمی‌کند. مدیر‌کل را عوض نمی‌کنند. این ٢٠ سال است دارد کار می‌کند و تجربه آموخته و کارشناس شده است و آن هم این فرهنگ را دارد که رئیس غیر‌حزبی خودش درست کار کند؛ هر دو این فرهنگ را دارند ولی متأسفانه ما در ایران، این را نداریم و قاعده بازی را بلد نیستیم. هر گروهی که بر سر کار می‌آید، آن گروه مقابل را به قصد کشت از میدان خارج می‌کند و از بالا تا فراش مدرسه فلان روستا را هم عوض می‌کنند که این از آن حزب بوده است.

ناطق‌نوری در ادامه با انتقاد از شرایط مدیریت اجرایی در کشور گفت: هنوز نیروهای مبتدی و ناشی و صفرکیلومتر می‌آوریم سر کار برای اینکه همه را بیرون کرده‌ایم. اتوبوسی بیرون می‌کنیم مینی‌بوسی می‌آوریم. این چپ می‌رود و راست را میزند راست می‌آید و چپ را می‌زند؛ فرق هم نمی‌کند هم اصلاحات این‌گونه عمل کرد هم غیر‌اصلاحات. هر دو جناح این‌گونه عمل کردند که از نظر من هر دو جناح محکوم هستند و به کشور خسارت زدند.

رئیس مجلس چهارم و پنجم گفت: در مجلس پنجم دو جناح اقلیت و اکثریت بودیم. اقلیت ما آن‌چنان قدرتمند بود (البته آن‌موقع نمی‌گفتند اصلاحات می‌گفتند خط امام) آنها آن‌قدر مقتدر بودند و جمعیت‌شان اقلیت قدرتمندی بود که آقای عبدالله نوری وقتی کاندیدای ریاست شدند، من هم کاندیدای ریاست شدم، از جناح به‌اصطلاح امروز اصولگراها که آن‌موقع هم تعریف خودش را داشت. من ١١ تا رأی بیشتر از آقای نوری آوردم؛ یعنی صدو‌بیست‌و‌خورده‌ای رأی ایشان داشت در یک مجلسی که صدوبیست‌و‌خورده‌ای یا ١٣٠ نفر اقلیت مجلس هستند آن هم آدم‌های مقتدر. خب در آن مجلس انتخابات ریاست‌جمهوری هم انجام شد؛ اما در تاریخ شما نگاه کنید و بررسی کنید جزء بهترین مجلس‌هایی که نام می‌برند. همین الان جناب آقای خاتمی هر کجا که می‌نشیند نام و یادی به‌خیر از مجلس پنجم می‌آورند و علت آن هم این بود که من باز عمل می‌کردم و خسارتی هم ندیدم و بهترین مجلس هم بود و همه با هم صمیمی بودند.

من در مجلس پنجم با همین آقایان یک روز تنش نداشتم. دوستان و هم‌خط‌های من شوخی می‌کردند و می‌گفتند بالاخره ما نتوانستیم تو را بشناسیم پایین که هستی با مایی ولی بالا که می‌نشینی با اینهایی. بنده می‌گفتم شما توجه ندارید. اگر شما بخواهید تذکر آیین‌نامه‌ای بدهید و من جلوی این کار را بگیرم به آن تحلیل سیاسی نمی‌خورد؛ اما اگر آقای زید که دارد تذکر آیین‌نامه‌ای می‌دهد، من جلویش را بگیرم به این تحلیل سیاسی می‌خورد. این‌ را من باید نگه دارم و ضرر هم نکردیم؛ اما نگاه وسیع این‌چنینی در کشور نیست، چه اصلاح‌طلبان چه اصولگرایان. برادران و خواهران باید بگویم که این نگاه نمی‌تواند کشور را اداره کند حتما و حتما؛ کما اینکه نتوانسته اداره هم بکند. وی در ادامه یادآور شد: ریشه تمام این مسائل تنگ‌نظری و تحمل‌نکردن همدیگر است، وگرنه جایگاه ما در دنیا نباید اینی باشد که هست.

ما در حزب جمهوری دچار دودستگی شدیم؛ البته یکی از عوامل این بود. مسائل دیگری هم هست که من نمی‌خواهم امروز خیلی وقت‌تان را بگیرم. حتما هم باید که وقت بگذارید تشکیلاتی‌کار‌کردن وقت و حوصله می‌خواهد، اعصاب و دنده پهنی می‌خواهد معذرت می‌خواهم که این‌طور می‌گویم ولی با ناز‌نازی‌بودن نمی‌شود کار تشکیلاتی انجام داد.

ناطق‌نوری یادآور شد: گاهی من می‌بینم بعضی از آقایان در بعضی از تشکیلات، چه اصلاح‌طلب و چه اصولگرا درباره انتخابات آینده می‌پرسند! آنجا من گفتم که این آقایان چه اصلاح‌طلب و چه اصولگراها آرام‌آرام راه می‌روند. این تجربه‌‌ای است که من از انتخابات دارم. الان هیچ بو و نشانه‌ای از انتخابات از این دو جناح نمی‌آید: علت آن هم این است که وقت نمی‌گذارند.

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام یادآور شد: کار تشکیلاتی حوصله می‌خواهد و صبر می‌خواهد و دنده پهنی می‌خواهد و اخلاق می‌خواهد همه انسان‌ها یک‌جور نیستند همه به یک اندازه ظرفیت ندارند.  رئیس مجلس پنجم شورای اسلامی در ادامه به انتخابات مجلس اشاره کرد و گفت: الان برای انتخابات خیلی دیر است؛ یعنی الان دیگر سلانه‌سلانه نباید بروید.

در ابتدای این دیدار سید محمدصادق خرازی رئیس شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان و مجید فراهانی دبیرکل این حزب دیدگاه ها و نظرات خود را درباره مسائل روز کشور بیان کردند.

سید‌محمد خرازی گفت: آرمان ما تجلی‌یافتن آرزوهای مردم بزرگی است که تلاش‌های اصلاح‌طلبانه را با شهامت و ایثار خون خود در مسير استقلال و آزادی و پيشرفت ايران عزيز پیوند داده‌اند. او همچنین یادآور شد: آزادی و استقلال خواست بزرگ تاریخی مردم ایران بوده که بر سر آن ایستادگی کرده‌اند. حزب ندای ایرانیان معتقد است، اصلاحات بدون توجه به آزادی و استقلال راه به بیراهه‌بردن و سر از التقاط و نفاق و انحراف‌درآوردن است. نمی‌توان دل در گرو آزادی ایران بست، اما چشم بر تزلزل اصول استقلال آن نیز بست.

همچنین در این دیدار ناطق نوری سابقه آشنایی خود با خانواده خرازی را چنین بیان کرد: در رابطه با آقای خرازی ما سابقه آشنایی‌مان بر می‌گردد به پدر بزرگوار ایشان آیت‌الله خرازی و در زمان اوایل طلبگی‌مان در مسجد آقای مجتهدی که البته آنها در دوره بالاتر بودند و ما در رده بعدی بودیم، به‌اصطلاح ترم بعدی بودیم و آن زمانی‌که در قم بودیم، آقای دکتر خرازی و اخوی ایشان کوچک بودند؛ یعنی از آن زمان‌ها ما با بیت خرازی و جد ایشان و آقایان آشنا هستیم و البته پدربزرگ ایشان مرحوم حاج آقا سید‌مهدی خرازی که از ارکان بازار تهران بودند؛ یعنی در بازار تهران اگر دو تاجر و یا دو کاسب بزرگ مشکلی پیدا می‌کردند و یا ورشکسته می‌شدند باید می‌رفتند سراغ حاج سیدمهدی خرازی مرد بسیار پخته و متین و متدین و عاقل و مشاور عالی مرحوم آیت‌الله خوانساری در بازار. می‌خواهم بگویم با این پیشینه و سابقه با آقای خرازی هستیم و الحمدالله در همان مسیر هم ادامه می‌دهیم.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا