اقتصادیخواندنی

اصولگرايان با تصويب يارانه‌ها «به‌به» و «چه‌چه» سر مي‌دادند

احسان انصاري: برخي وي را يكي از مديران توانمند و قوي دولت اصلاحات مي‌دانند كه منطق و تخصص‌اش بر خاستگاه سياسي‌اش چربش داشت. محسن صفايي‌فراهاني نماينده مجلس ششم و رئيس سابق فدارسيون فوتبال، چهره شناخته شده عرصه سياسي ايران است كه همواره سخناني جديد و كاربردي دارد. با وي درباره عملكرد مجلس نهم و همچنين آرايش سياسي مجلس آينده هم‌كلام شديم. وي معتقد است: «مجلس نهم سياسي نيست، بلكه به نظر می‌رسد تواني جز ورود به مباحث سياسي نداشت. در نتيجه بسياري از اقدامات مجلس شبيه شعارهاي سياسي بود. زماني مي‌توان يك مجلس را سياسي ناميد كه سوالاتي كه مطرح مي‌كند جنبه كاربردي سياسي داشته و به دنبال راه‌حل سياسي براي بحران‌هاي كشور باشد. هنگامي كه سوال سياسي يك نماينده مجلس سبب حركت و ظرفيت‌سازي براي كشور باشد در آن صورت مي‌توان رفتار مجلس را سياسي تلقي كرد. اينكه عده‌اي با انتقادات غیراصولی سعي كنند در راه دولت برآمده از آراي مردم سنگ‌اندازي كنند مساله‌اي سياسي نيست». در ادامه متن گفت‌وگوي «آرمان» با مهندس محسن صفايي‌فراهاني را از نظر مي‌گذرانيد:

مجلس نهم نسبت به مجلس گذشته داراي چه نقاط قوت و ضعفي بود؟ اين مجلس در بين مجالس گذشته داراي چه جايگاهي است؟
مجلس نهم تفاوت زيادي با مجالس گذشته ندارد. دليل اين مساله نيز اين است كه ما هنوز باید برای تمهید لوازم و زمينه‌هاي موفقيت پارلمان تلاش بیشتری داشته باشیم. يكي از لوازم مهم مجلس حضور نمايندگان قوي و كارآمد است كه اين مساله باید به صورت علمي و دقيق بررسي شود. زماني ما مي‌توانيم مدعي شويم داراي نمايندگان قوي در پارلمان هستيم كه احزاب سازمان‌يافته و شناسنامه‌دار در كشور حضور داشته باشند و از كانال آنها نخبگان به مردم معرفي شوند. شخصي كه به عنوان نماينده وارد مجلس مي‌شود بايد از يك پشتوانه منسجم فكري و تشكيلاتي برخوردار باشد تا مجبور نباشد به اعمال سليقه و اقدامات انفرادي روي بياورد. در قرن بيست و يكم به دليل حجم وسيع اطلاعات و همچنين پراكندگي موضوعات يك نماينده نمي‌تواند در همه عرصه‌ها صاحب‌نظر باشد و به همين دليل بايد از سوی احزاب سازمان‌يافته از نظر فكري تغذيه شود. امروزه در كشورهاي توسعه‌يافته يك سناتور يا يك نماينده پارلمان با تكيه بر حزب متبوع خود به پرسشگري مي‌پردازد و تلاش مي‌كند قانون‌سازي كند. رفتار نمايندگان مجلس نباید مبتني بر سلايق شخصي و احساسي باشد و بلکه پشتوانه حزبي و تشكيلاتی، باید رویکردهای عقلانی و منطقی را تقویت کند. نكته ديگر اينكه فراكسيون‌هاي مجلس داراي انسجام فكري نيستند و از يك مشي فكري پيروي نمي‌كنند. در نتيجه نمي‌توان بين مجلس نهم با مجلس هشتم يا هفتم تفاوت زيادي در نحوه عملكرد قائل شد.
مجلس نهم حتي با مجلس ششم هم تفاوت نداشت؟
مجلس ششم در شرايط خاصي تشكيل شد. در آن زمان گفتمان اصلاح‌طلبي بر فضاي سياسي غلبه پيدا كرده بود و به همين دليل مجلس ششم نيز در همان راستا تشكيل شد. نكته ديگر اينكه بسياري از نمايندگان مجلس ششم با پشتوانه حزبي وارد مجلس شده بودند. در آن مقطع زماني برنامه‌ها و اهداف نمايندگان مجلس به صورت تشكيلاتي هدايت مي‌شد. به همين دليل هم مجلس ششم ويژگي‌هاي متمايزي نسبت به مجالس قبل و بعد از خود پيدا كرده است. البته مجلس ششم هم حائز تمام ويژگي‌هاي يك مجلس قوي و كارآمد نبود و نواقصي در درون خود داشت. در شرايط كنوني اغلب عقلاي سياسي به اين نتيجه رسيده‌اند كه باید بدان مرحله از عقلانيت و برنامه‌ريزي رسيد كه بتوان در دنياي امروز و مسائلي كه براي انسان قرن بيست و يكم جديد و غيرمنتظره بوده تصميم‌گيري كرد. برای مثال ما سال‌هاست عنوان مي‌كنيم قصد داريم از اقتصاد دانش‌بنيان استفاده كنيم اما هيچگاه به صورت علمي به سمت اين مساله حركت نكرده‌ايم.
به هر حال مجلس نهم از يك مشي فكري خاص برخوردار بود و اكثريت نمايندگان از يك جناح سياسي بودند. چرا اين همفكري و داشتن يك موضع سياسي نتوانست به كارنامه اين مجلس كمك كند؟
نمايندگان مجلس نهم داراي يك خاستگاه سياسي بودند و از يك نقطه هدايت مي‌شدند اما داراي مشي فكري مشترك نبودند. مشي فكري به معناي كار كارشناسي و علمي و ورود به جزئيات يك مساله است. برخی نمايندگان مجلس نهم پتاسيل کافی براي تجزيه و تحليل جزئیات مسائل را نداشتند. برای مثال در حالي كه در شرايط كنوني يكي از مهم‌ترين مشكلات مردم مساله تورم و دغدغه‌هاي معيشتي است برخی از نمايندگان به تحليل روابط اقتصادي و تجارت جهاني چندان که بایسته است نمی‌پردازند و به همين دليل نمي‌توانند مشكلات را به صورت زيربنايي و عميق بررسي كنند. نكته ديگر اينكه برخي از نمايندگاني كه به سياست خارجي دولت آقاي روحاني انتقاد مي‌كنند باید با دیدگاه بهتری به اصول و مباني روابط بين‌الملل توجه کنند و همواره باید به یاد داشت که فضاي بين‌المللي نيازمند نوعي ظرافت و سعه صدر است. اگر نمايندگان از سوي احزاب علمي و شناسنامه‌دار حمايت و تغذيه شوند تا حدودي اين نقصان مرتفع می‌شود. فقدان احزاب سبب بالا رفتن ميزان خطاي نمايندگان می‌شود. در نتيجه اصولگرا بودن اكثريت مجلس نهم به كارنامه كلي مجلس هيچ كمكي نكرد.
پس چرا اصلاح‌طلب بودن اغلب نمايندگان مجلس ششم به عملكرد كلي مجلس ششم كمك كرد؟
در مجلس ششم مشاركت موفق شده بود يك اكثريت هفتادنفره در مجلس به وجود بياورد. در نتيجه يك بافت حزبي نسبتا سازمان‌يافته در مجلس تشكيل شده بود. اين در حالي است كه در پارلمان‌هاي ديگر چنين بافتي به وجود نيامد. نكته ديگر اينكه بافت مجلس ششم يك بافت جوان بود و تجربه خاصي در قانون‌گذاري نداشت. اگر پارلمان‌هاي بعدي نيز از يك حزب منسجم تغذيه مي‌شدند به مرور زمان احزاب تلاش مي‌كردند براي حضور جدي و توانمند در مجلس برنامه‌ريزي كنند و اين مساله شكلي فراگير پيدا مي‌كرد. امروز اغلب مسئولان كشور معتقدند كه از تمام ظرفيت‌هاي مجلس استفاده نمي‌شود و پارلمان در ايران مي‌تواند به مراتب عملكرد بهتري از خود نشان بدهد.
اگر اصلاح‌طلبان گمان مي‌كردند پس از دولت احمدي‌نژاد دولتي بر سر كار خواهد آمد كه همراه و همسو با مشي اصلاح‌طلبي است آيا باز هم براي حضور جدي در مجلس نهم برنامه‌ريزي نمي‌كردند؟به نظر شما جدي نگرفتن انتخابات مجلس نهم يك خطاي استراتژيك به شمار نبود؟
براي پاسخ به اين پرسش بايد به شرايط به وجود آمده در آستانه انتخابات مجلس نهم توجه كرد. نكته ديگر اينكه سخن گفتن درباره چهارسال پيش كار زياد آساني نيست و در اين مدت اتفاقات زيادي در فضاي سياسي كشور رخ داده است. حتي شرايط انتخابات رياست‌جمهوري در سال92 نيز زياد براي اصلاح‌طلبان مساعد نبود و از بين هشت كانديدا تنها يك كانديدای اصلاح‌طلب وجود داشت و هفت كانديدای ديگر اصولگرا بودند. نكته ديگر اينكه داشتن كرسي مجلس به تنهايي كافي نيست و حضور در مجلس نيازمند كارآمدي و عقلانيت است. قرار نيست كسي يا جرياني در این عرصه صف‌كشي كند. فردي كه وارد مجلس مي‌شود بايد داراي تفكر، عقل سياسي و راهكار عملي براي حل مشكلات مردم باشد. اين اتفاق نيز زماني رخ مي‌دهد كه افراد توانمند در انتخابات شركت كنند. قرار نيست ما در مجلس به دنبال كميت باشيم. مساله مديريت كشور و حل مشكلات مردم يك مساله كيفيتي و مبتني بر خردورزي و دورانديشي است. با احساسات و هياهو نمي‌توان مشكلات مردم را حل كرد. يك نماينده مجلس در قرن بيست‌ويكم بايد با اقتصاد منطقه خاورميانه آشنا باشد، همچنين بايد با روش سياست‌گذاري مدرن و دموكراتيك آشنا باشد و توانايي تحليل مسائل بازار جهاني و اقتصاد خرد و كلان را داشته باشد. اگر كسي فاقد چنين توانايي‌هايي است از ابتدا نبايد خود را كانديدای ورود به مجلس كند و بايد فضا را براي افرادي باز بگذارد كه از توانايي كافي در اين زمينه برخوردار هستند. در شرايط كنوني ما سالانه يك ميليون دانشجوي فارغ‌التحصيل داريم كه همگي جوياي كار هستند. یک مجلس توانمند و داراي برنامه و استراتژي بايد براي همه اين فارغ‌التحصيلان دانشگاه‌ها كه با پول بيت‌المال تحصيل كرده‌اند شغل ايجاد کند. اين مساله نيازمند يك برنامه‌ريزي بلندمدت و منطقي است. اينكه يك نماينده اصلاح‌طلب يا اصولگرا باشد نمي‌تواند دليلي بر توانمندي وي باشد. فردي بايد وارد مجلس شود كه توانايي حل مشكلات مردم را داشته باشد. در غير اين صورت نبايد خود را كانديدا كند، چرا كه هم به خود ظلم كرده و هم به مردم و كشور ضرر و زيان رسانده است. اگر مجلس نهم از نمايندگان اصولگرايي تشكيل شده بود كه توانايي تحليل بازار جهاني و سياست‌گذاري مدرن را داشتند هيچ اشكالي به مجلس و جريان اصوگرايي وارد نبود. به تازگي آمار استفاده كاربردي از فارغ‌التحصيلان دانشگاه‌ها در بين تمامي كشورهاي جهان منتشر شده است. نكته جالب اين است كه كشور ژاپن از صددرصد فارغ‌التحصيلان دانشگاه‌هاي خود استفاده مي‌كند. متوسط اين آمار در بين كشورهاي جهان در حدود پنجاه درصد است. اين در حالي است كه ايران تنها از ده درصد فارغ‌التحصيلان خود استفاده كاربردي مي‌كند. اين مساله اصلا سياسي نيست و به اينكه يك فرد اصولگرا يا اصلاح‌طلب باشد مربوط نمي‌شود. اين مساله به كسي كه در كميسيون آموزش و تحقيقات مجلس حضور دارد مربوط مي‌شود. كسي كه در اين كميسيون حضور دارد هنگامي كه با اين آمار مواجه مي‌شود بايد بتواند براي حل اين بحران راهكار ارائه كند و تاثيرگذار باشد. در نتيجه هنگامي كه يك نماينده قرار است وزير علوم و تحقيقات يا آموزش و پرورش را به مجلس احضار كند از وي سوال سياسي نخواهد پرسيد و از وي راهكار علمي و عقلاني طلب مي‌كند.
چرا مجلس نهم بيش از اندازه سياسي شد؟
مجلس نهم سياسي نيست، بلكه به نظر می‌رسد توان ديگري به جز ورود به مباحث سياسي نداشت. در نتيجه بسياري از اقدامات مجلس شبيه شعارهاي سياسي بود. زماني مي‌توان يك مجلس را سياسي ناميد كه سوالاتي كه مطرح مي‌كرد جنبه كاربردي سياسي داشته و به دنبال راه‌حل سياسي براي بحران‌هاي كشور باشد. هنگامي كه سوال سياسي يك نماينده مجلس سبب حركت و ظرفيت‌سازي براي كشور باشد در آن صورت مي‌توان رفتار مجلس را سياسي تلقي كرد. اينكه عده‌اي با انتقادات غیراصولی سعي كنند در راه دولت برآمده از آراي مردم سنگ‌اندازي كنند مساله‌اي سياسي نیست. در كشورهاي توسعه‌يافته‌ هم حزب مخالف دولت وجود دارد و اتفاقا انتقادات زيادي نيز به دولت وارد مي‌كنند. با اين وجود انتقادي كه يك نماينده پارلمان در كشورهاي توسعه يافته انجام مي‌دهد براي كشور راهگشاست و كشور را يك قدم به جلو هدايت مي‌كند. سازوكار سياسي اين‌گونه كشورها به شكلي است كه فضا و فرصت كافي براي غوغاسالاران مهيا نباشد و اغلب مسائل به صورت كارشناسي و علمي پيش مي‌رود. در همين كشورها كسي كه فاقد چنين ويژگي‌هايي باشد را به عنوان هوچي و غوغاسالار مي‌شناسند. در نتيجه هوچي‌ها بايد جاي خود را به عقلا بدهند. مساله مهم اين است كه كسي با چنين پتانسيلي، نيازمند مارك اصولگرايي يا اصلاح‌طلبي نيست و در هر مكان به صورت عقلاني و منطقي سخن مي‌گويد. بنده هنگامي كه به عنوان نماينده در مجلس ششم حضور داشتم با نمايندگان اصولگرايي مواجه مي‌شدم كه در سخن گفتن و رفتار سياسي بسيار منطقي و علمي بودند و مصلحت كشور و مردم را به منافع حزبي ارجح مي‌دانستند. دليل اين مساله نيز دانش و تخصصي بود كه اين افراد داشتند و اجازه نمي‌دادند دانش و تخصص آنها اسير بازي‌هاي سياسي شود. اين عده هنگامي كه اعتراض مي‌كردند با اصول و منطق علمي اعتراض مي‌كردند و به دنبال راهكار كاربردي براي مشكلات كشور بودند.
رویکرد مديريت مجلس نهم را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
مساله به چنددستگي و چندصدايي نمايندگان مجلس نهم بازمي‌گردد. اگر برخی داراي ظرفيت قوي در تحليل مسائل و مشكلات بودند خيلي زود متوجه مي‌شدند كه آيا مواضع رئيس مجلس به سود كشور است يا اينكه حالتي خنثي دارد و فاقد جنبه كاربردي است. برخي از نمايندگان به محض اينكه مطلع شدند آقاي لاريجاني با سياست‌ها و مشي دولت آقاي روحاني موافق است و از آن حمايت مي‌كند به مخالفت با سياست‌هاي رئيس مجلس پرداختند. اين عده حتي به دليل همراهي آقاي لاريجاني با دولت هم توجه نمي‌كردند و تلاش داشتند هر شخصي كه با دولت همراه است را در مجلس منزوي كنند. در نتيجه مديريت آقاي لاريجاني تحت تاثير رفتارهاي جرياني برخي از نمايندگان قرار داشت. آقاي لاريجاني نيز به دليل مصلحت‌انديشي مديريت كرد. مساله مهم اين است كه عده‌اي كه همواره تلاش مي‌كنند با هياهو و جنجال اهداف خود را پيش ببرند نمي‌توانند نقش مثبتي در قانون‌سازي و اجراي قانون داشته باشند. چنين افرادي هيچگاه نمي‌توانند عامل پيشرفت كشور باشند و مشكلات مردم را حل كنند. در قرن بيست و يكم تندروي و جنجال‌سازي نمي‌تواند روشي منطقي و راهگشا باشد. امروز دانايي است كه حرف اول و آخر را در عرصه مديريت جهاني مي‌زند. هنگامي كه عنوان مي‌كنيم مجلس عصاره فضيلت‌هاي يك ملت است بايد اين نكته را در نظر بگيريم كه افرادي بايد در مجلس حضور پيدا كنند كه بدون سرسپردگي و حب و بغض وارد مجلس شوند و كشور را يك قدم به جلو هدايت كنند.
يكي از دلايل چنددستگي در مجلس نهم شكاف بزرگ بين معتدلين و اصولگرايان تندرو بود كه در نهايت به فراكسيون رهروان ولايت نيز رسوخ كرد و اين فراكسيون را دچار چنددستگي و انشقاق كرد. چرا مجلسي كه از يك آبشخور فكري تغذيه مي‌شد دچار چنین شكاف‌هاي بزرگی شد؟
نمايندگان مجلس نهم از يك حزب نبودند و بلكه از يك جناح سياسي بودند. هنگامي كه درباره يك جناح سياسي صحبت مي‌كنيم بايد يك طيف گسترده از انواع تفكر و ديدگاه‌هاي سياسي را در نظر گرفت. در نتيجه نبايد انتظار داشت كه در يك جناح سياسي كه داراي طيف‌ها و مشرب‌هاي مختلف فكري است همه يك نوع رفتار از خود بروز بدهند. مساله مهم اين است كه اين شكاف باعث شد كه مجلس از حداقل پتانسيل خود نيز نتواند استفاده كند. ساده‌ترين و راحت‌ترين راه، تخريب و هجمه عليه ديگران است. دليل اين مساله هم اين است كه تخريب نيازمند هيچ گونه تفكر و تلاش و برنامه‌ريزي و صرف انرژي نيست. از سوي ديگر ساختن و آباد كردن كار بسيار سختي است، چرا كه نيازمند برنامه‌ريزي و تعقل است. به همين دليل شكاف به وجود آمده در بين اصولگرايان ضربه بزرگي به برآيند كلي مجلس نهم زد و سبب شد اين مجلس نتواند از ظرفيت‌هاي خود به خوبي استفاده كند.
ارزيابي شما از آرايش سياسي طيف‌هاي مختلف سياسي در مجلس آينده چيست؟به نظر شما كدام طيف بيشترين شانس را براي پيروزي در انتخابات آينده خواهد داشت؟
هنوز تا انتخابات اسفند چند ماه باقي مانده و ممكن است در زمان باقي مانده اتفاقات مختلفي در فضاي سياسي كشور رخ بدهد. شايد برخي گمان كنند چون فعاليت‌هاي انتخاباتي از هم‌اكنون آغاز شده، رأي مردم نيز شكل گرفته و مردم كانديدای مورد نظر خود را از هم‌اكنون انتخاب كرده‌اند. در شرايط كنوني مهم‌ترين مساله مردم مساله اقتصادي و معيشتي است. در نتيجه اغلب مردم به دنبال افرادي هستند كه توانايي حل اين مشكل را در مجلس آينده داشته باشند. اصولگرايان در مجلس نهم نشان دادند كه توانايي حل اين مشكل را ندارند و مردم نيز به خوبي كارنامه اين جريان سياسي را در نظر دارند. برخي اصولگرايان زماني كه قرار بود قانون پرداخت يارانه‌ها تصويب شود «به‌به» و «چه‌چه» سر مي‌دادند، اما همين افراد امروز به دولت انتقاد مي‌كنند كه چرا دولت يارانه ثروتمندان را قطع نمي‌كند. اين مسائل نشان مي‌دهد كه برای حل مشكلات مردم بايد يك پارلمان جديد و با يك مشي فكري جديد تشكيل شود. به نظر من شرايط براي حضور قوي اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس مهيا شده و اين جريان مي‌تواند پيروز انتخابات آينده شود. با اين وجود حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات لزوما به معناي پايان مشكلات اقتصادی مردم نيست. در اين زمينه اصلاح‌طلبان مي‌توانند از اصولگرايان معتدل كه داراي دانش و تخصص هستند نيز استفاده كنند. ما در آينده به يك مجلس قوي و توانمند نياز داريم كه كشور را از اين وضعيت به يك شرايط جديد و بهتر هدايت كند. مردم به دنبال تشكيل يك مجلس قوي و توانمند هستند.
آيا جريان‌هاي سياسي مي‌توانند با همه قدرت و توان خود در انتخابات آينده حضور پيدا كنند؟
به نظر من حداكثر افرادي كه ممكن است مورد تاييد قرار نگيرند به 30 نفر نيز نخواهند رسيد. اين در حالي است كه اغلب استان‌هاي كشور سرشار از نيروي انساني با دانش و توانمند است كه داراي تخصص به روز در عرصه جهاني هستند. ما بايد به دنبال اين مساله باشيم كه نيروي جوان و تازه‌نفس وارد پارلمان كنيم. این نیرو تحرك و شادابي لازم براي پرسش‌گري و قانون‌سازي دارد.
شما ائتلاف اصلاح‌طلبان با اصولگرايان معتدل را صحيح مي‌دانيد؟
اگر اصولگرايي وجود داشته باشد كه تخصص و عقلانيت آن بر ديدگاه‌هاي سياسي‌اش چربش داشته باشد بايد از تخصص و دانش آن استفاده كرد. نبايد يك نيروي متخصص و بادانش را به دليل خاستگاه سياسي‌اش رد كرد و آن را وارد بازي نكرد.
احتمال حضور آقاي ناطق نوري را در عرصه انتخابات چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟
آقاي ناطق نوري بارها اعلام كرده‌اند كه در انتخابات مجلس حضور پيدا نخواهند كرد. نكته ديگر اينكه مشكل مجلس در ايران به رياست آن بازنمي‌گردد. مشكل اصلي مجلس تركيب‌بندي مجلس است. مجلس باید دارای افراد توانمند و متخصص باشد و نمي‌توان توقع بيجا از رئيس مجلس داشت.
اعتدالیون چه نقشي در بازي اصلاح‌طلبان براي انتخابات مجلس ايفا مي‌كنند؟جريان اصلاح‌طلبي چگونه تلاش مي‌كند مواضع حاميان دولت را به مواضع خود نزديك كند؟
دولت قرار نيست يك طرف انتخابات و رقيب بقيه جريان‌هاي سياسي باشد. دولت‌ها معمولا برگزار‌كنندگان انتخابات هستند. دولت آقاي روحاني هم اعلام كرده قصد ندارد به بحث انتخابات ورود كند. البته جريان‌هاي حامي دولت مانند احزابي كه به دولت به نحوي منتسب هستند در زمينه انتخابات فعاليت خود را آغاز كرده‌اند. با اين وجود اصلاح‌طلبان تلاش مي‌كنند از تمام پتانسيل‌هاي موجود در جهت پيروزي در انتخابات استفاده كنند. دولت آقاي روحاني نيز به هر حال دولتي برآمده از جريان اصلاح‌طلبي است و اين مساله بر همگان آشكار است؛ يعني اينكه جنس دولت از جنس اصلاح‌طلبي دور و غريب نيست. اين اصلاح‌طلبان بودند كه در انتخابات رياست‌جمهوري باعث پيروزي آقاي روحاني شدند. در شرايط فعلي هم جريان اصلاح‌طلبي و هم دولت با يك رقيب سياسي مشترك روبه‌رو هستند كه همين عامل سبب هرچه نزديك‌تر شدن اصلاح‌طلبان به حاميان آقاي روحاني شده است. هم اصلاح‌طلبان و هم دولت دوست دارند كه برنامه‌هاي دولت با مشكلات كمتري در مجلس آينده مواجه شود و به همين دليل تلاش مي‌كنند سهم بيشتري از كيك قدرت در مجلس آينده را به دست بياورند. از سوي ديگر تحولات اجتماعي و سياسي امروز كشور مقتضاي اين مطلب است كه قواي مقننه و مجريه بيش از گذشته به هم نزديك و همراه باشند و به همين دليل دولت و اصلاح‌طلبان تلاش مي‌كنند كه مسير تحولات به شكلي پيش برود كه كشور بيش از هر زماني به وحدت و هماهنگي در همه زمينه‌ها برسد.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا