فید

نیوشا ضیغمی: امیدوارم در یک سال آینده مادر شوم!

یک روزنامه در شماره ی 14 دی ماه خود مصاحبه ای را از سید محمد صادق سیادت منتشر کرد که در ادامه از نظرتان می گذرد:
نیوشا ضیغمی، یکی از بازیگران شناخته شده سینما و تلویزیون است که در مدت زمانی کوتاه توانست، پله های موفقیت و شهرت را بپیماید و بدل به یکی از پرطرفدارترین چهره های جوان سینمای ایران شود. بازی باورپذیر او در برابر دوربین و ایفای نقش هایی ملموس و جذاب برای مخاطبان، همه و همه از دلایلی است که می توان ریشه محبوبیت و موفقیت نیوشا ضیغمی را در آن جستجو کرد.

نیوشا ضیغمی که متولد ۱۳۵۹ در تهران است، فارغ التحصیل رشته روانشناسی کودک از دانشگاه شهید بهشتی تهران است. مجموعه تلویزیونی «در چشم باد» به کارگردانی مسعود جعفری جوزانی، آغازی بود برای ورود او به دنیای بازیگری. حضور در قریب به 30 فیلم سینمایی و چند مجموعه تلویزیونی، کارنامه ای پربار را برای نیوشا ضیغمی به ارمغان آورده است.

او که سینما را حرفه اصلی اش می داند، به تازگی با همیاری و همکاری دکتر زهرا ظهیری، «کلینیک و مرکز زیبایی نیوشا» را تاسیس کرده است. فرصتی شد تا به دیدار او در این کلینیک رفته و پای صحبت او و خانم دکتر ظهیری بنشینیم، گفت و گوی مفصلی که مباحث گسترده ای را از سینما، بازیگری، خانواده و زندگی شخصی گرفته تا حرف ها و حواشی هایی که همواره پیرامون فعالیت های هنرمندان مطرح می شود، در بر گرفت. آنچه می خوانید متن کامل این گفت و گوست.

خانم ضیغمی این سوالِ خیلی هاست که نیوشا ضیغمی چطور وارد هنر بازیگری شد؟
خب این سوالی که من هم خیلی درباره اش گفتم و به آن پاسخ دادم، در واقع من از طریق کلاس های بازیگری و کارگردانی و تستی که برای سریال «در چشم باد» دادم بازیگر شدم و بعدش هم مجددا برای کار «تردست» که آقای سجادی پلان های سریال «در چشم باد» را دیدند و من را انتخاب کردند. در واقع این شروعی بود برای ورود من به دنیای سینما و بازیگری.

شما از جمله بازیگرانی هستید که همانطور که گفتید کلاس بازیگری رفتید و آموزش دیدید. نظرتان راجع به بازیگرانی که این روزها بدون هیچ پیش زمینه ای وارد سینما شدند چیست؟

من همیشه یک مثالی برای این حرفه دارم و آن هم این است که سینما خودش خودش را تعریف می کند. نیازی نیست من کسی را قضاوت بکنم و یا بگوم کی خوب است و کی بد؟ بازیگری، یک امر حرفه ای است. از طرف دیگر ما در دهه های قبل بازیگرانی داشتیم که بدون هیچ دانش علمی و آکادمیک آمدند و بازیگر شدند و امروز جز کارگردانان، بازیگران و تهیه کنندگان مطرح سینما هستند.. من به این اعتقاد دارم می شود دانشجوی رشته بازیگری یا کارگردانی یا سینما و تئاتر نبود و وارد این حرفه شد. از طرف دیگر معتقدم نمیشود ماندگار شد و هیچ دانشی نداشت. به چه دلیل؟ به دلیل اینکه هرکسی در هر رشته ای، ممکن در دوره ای موفق باشند اما ماندن و ماندگار بودن مهم است. شما حتی پزشکی را هم نگاه کنید می بینید که جراحانی بودند که در دوره ای خیلی موفق بودند و شهره شدند، اما بعد از مدتی ناگهان محو شدند، چرا؟ چون نیامدند خودشان را به روز کنند. کار جدیدتر یاد بگیرند و اکتفا کردند به همان دانشی که داشتند.

این موضوع بی ارتباط به بحث هایی داغ و گسترده ای نیست که این روزها در مورد مصاحبه ای که با چند بازیگر انجام شده و من هم دیدم، مطرح می شود.. ببینید مشکل بیش از آنکه از افراد باشد از سیستم و ساختار است، وقتی که یک سیستمی از منِ بازیگر مثلا نیوشا ضیغمی یک تیپ را می خواهد، وقتی که کارگردان، تهیه کننده مثلا می بیند منِ بازیگر یک فیلم پرفروش دارم، می خواهد که با همان کاراکتر، همان مضمون، همان نقش و حتی همان گریم، فیلم دیگری بسازد که پرفروش شود، طبیعی است که چنین ساختار معیوبی در سینما شکل می گیرد. در این شرایط بازیگر هم خیلی به خودش زحمت نمی دهد که کار زیاد از حدی انجام دهد و خلاقیتی به خرج دهد. چون به هرحال ایفا کردن نقش متفاوت و کاراکتری که با خودِ بازیگر فرق دارد، نیاز دارد که بازیگر یا بگیرد، تحقیق و مطالعه کند و در این صورت است که رشد می کند. به نظر من لازمه هر حرفه ای نه فقط بازیگری آگاهی و دانش است، فکر می کنم حتی یک رستوران دار موفق هم قطعا از طریق غیرعلمی نمی تواند موفق باشد و صاحب رستوران متفاوت باشد… در همه جای دنیا هم همینطور است.

به هرحال من معتقدم بازیگرانی که دانش و آگاهای کافی از کاری که می کنند ندارند و نمی توانند خودشان را بروز کنند و نگاهی حرفه ای به بازیگری داشته باشند، حتی اگر در برهه ای کوتاه دیده شوند، به مرور زمان فراموش می شوند و ماندگار نخواهند بود.

چند وقتی است که کمتر شما را در سینما می بینیم، چرا اندکی کم کار شده اید؟

راستش شرایطی در سینما حاکم بوده و هست که من آن جو و فضا را دوست نداشتم و ترجیح می دادم زمانی در یک پروژه همکاری کنم که دلم با آن گروه باشد. واقعیت این است که من خیلی دلی کار می کنم.. اگر روابط و مناسبات در گروهی صادقانه نباشد، مایل نیستم کار کنم. از طرف دیگر به خاطر سیاست گذاری هایی که در دولت قبل صورت گرفت، یک سری کارگردان های بسیار درخشان خانه نشین شدند و یک سری بازیگران موفق و کسانی که حرفی برای گفتن داشتند بیکار شدند. در آن دوره آدم های جدیدی پیدا شدند و سینما را به سمت و سویی دیگر بردند، در غیاب هنرمندان و فیلم سازان باسابقه کسانی آمدند و کار کردند و فیلم ساختند که درکی از این هنر نداشتند. علاوه بر این من آدمی هستم که دوست دارم به دور از هرنوع حاشیه ای زندگی و کار کنم، هر چند که به عناوین مختلف برایم خیلی حاشیه درست می کنند، ولی واقعا سعی کردم همیشه زندگی آرامی داشته باشم، چون اولویت اصلی ام، زندگی خانوادگی ام است و بعد از آن کار و حرفه ام. در همین جهت سعی کردم اندکی با وسواس به انتخاب کارها دست بزنم و یاد گرفتم صبر کنم تا کاری که با شخصیت آن ارتباط دلی برقرار می کنم، پیشنهاد شود.

خوشبختانه در چند ماهه اخیر دوستانی که خیلی به آنها ارادت داشتم می بینم دوباره کارشان را شروع کرده اند و تماس می گیریم و صحبت می کنیم. الان هم تقریبا بالغ بر 5-6 سناریو هست که احتمال دارد تا پایان سال آینده در آنها حضور داشته باشم.

به نظر می رسد چندان از سیاست های فرهنگی گذشته رضایت نداشتید، دوست دارم نظرتان را درباره فضای امروز و سیاست های فرهنگی مدیران فعلی بدانم.

به نظر من امروز دیدگاه برنامه ریزان فرهنگی خیلی با گذشته متفاوت است و سیاست مدیران و مسئولان ارشاد، خیلی با مدیران قبلی فرق دارد. به هرحال سیاستگذاری سینمای ایران در اختیار وزارت ارشاد است، سینمایی که یک تریبون وسیع و تاثیرگذار در سرتاسر ایران است و اصولا در همه جای دنیا اینگونه است و سینما در خیلی از مسائل می تواند وارد شد و در بسیاری حوزه ها می تواند اثرگذار باشد. این مسئله بیش از همه بر اهمیت نگاه مدیران فرهنگی به سینما تاکید دارد.

من فکر می کنم به طور کلی تغییری که در فضای فرهنگی کشور ایجاد شده، سینما را نیز در بر می گیرد و منصفانه می توان گفت فضای بهتری برای کار و فعالیت در زمینه سینما فراهم شده است.

در این دوره برای سینما هم قطعا اتفاقات خوبی افتاده و خواهد افتاد، هرچند سینما هنوز به حال و هوای دهه شصت و هفتاد و دوران اوجش برنگشته، اما می توان شاهد انگیزه و امید تازه هنرمندان برای تولید آثاری ارزشمند بود. امروز بسیاری از فیلمسازانی که انگیزه هاشان را از دست داده بودند به صرافت افتاده اند که کار کنند. و این واقعا اتفاق مبارکی است.

این روزها شاهدیم که بسیاری از بازیگران سینما و چهره هایی که مورد علاقه مخاطبان هستند، علاوه بر سینما دوست دارند تئاتر را تجربه کنند. چرا تا حالا تئاتر کار نکردید؟

در این چند وقت، پیشنهاد تاتر زیاد داشتم، خیلی هم دوست دارم که تئاتر کار بکنم. همین چند شب پیش هم که به تماشای کاری رفتم، به نظرم خیلی گروه خوبی بودند و دوست داشتم اگر فرصتی مهیا شد، در کاری شرکت داشته باشم. هرچند کارهای شخصی و و همچنین بازیگری در سینما، چندان اجازه زمان گذاشتن برای تمرین و اجرای تئاتر را به آن صورتی که لازمه این هنر است، به من نمی دهد، با این حال قطعا به زودی تئاتر کار می کنم.

خیلی ها می گویند نیوشا ضیغمی کلا ضد تلویزیون است و تمایل به کار در تلویزیون ندارد، آیا با یان حرف موافقید؟

من هیچ فاصله ای بین مدیوم هایی مثل سینما و تلویزیون و تئاتر نمی گذارم. این مدیوم ها خودشان هستند که در طول زمان و در طی شیوه اداره کردن، خودشان را تعریف می کنند، همین باعث می شود که تو ترغیب بشوی که کار بکنی یا نکنی. من هیچ منافاتی به لحاظ فکری با تلویزیون ندارم.. تلویزیون به نظر من مدیومی است که بسیار وسیع و تاثیر گذار است، کما اینکه ما بازیگرانی داشتیم که همچنان بعد از سالها از پخش سریال شان، هنوز به اسم همان سریال در میان مردم شناخته می شوند. مثل «ناتاشا» «سیتا» و هنوز که هنوزه شما این اسم ها را می شنوید. کسی نیست که به یاد سریال «شب دهم» کار آقای فتحی بیفتد و معترف نشود که کار ماندگاری است. همه این ها بُرد و گستره وسیع اثرگذاری و ماندگاری سینما را نشان می دهد.

با این همه یک سریال چندین ماه وقت بازیگر را می گیرد، از طرف دیگر به نوعی یک مرزبندی مخفی بین بازیگران سینما و تلویزیون وجود دارد، البته این فقط مخصوص اینجا نیست و همه جا همینطور است، در تمام دنیا این مرزبندی بین بازیگران سینما و تلویزیون و تئاتر به نوعی وجود دارد ـ بین سینما و تئاتر شاید کمتر ـ حتی اگر به هالیوود نگاه کنید حتی مراسم ها و جشنواره هایشان جدا از هم است. بازیگران تلویزیونی و بازیگران سینمایی؛ مرز بندی بین این دو همواره وجود داشته است، با این وجود بازیگران سینما به سمت بازی در سریال هم می روند. من هم، نه این که ابدا به تلویزیون نرفته باشم، من در دو کار در تلویزیون حضور داشتم؛ از نخستین حضورم در تلویزیون خیلی راضی هستم و به نظرم کاری ماندگار بود که همیشه به آن افتخار کرده ام و برایم هم پایه چندین فیلم سینمای ارزش دارد. اما سریال دومی که کار کردم، تصوری که من از آن کار داشتم خیلی بهتر از چیزی بود که در نهایت پخش شد، برای اینکه از 1400 دقیقه ای که فیلمبرداری شد و قرار بود پخش شود، 460 دقیقه اش را حذف کردند. طبیعتا چیزی از کار باقی نماند.

به هرحال اگر پروژه ای تلویزیونی، خوب باشد، اثری باشد که نقشش را دوست داشته باشم و تاثیرگذار باشد، در آن شرکت می کنم و وقت می گذارم. اینگونه نیست که خط کشی بین تلویزیون و سینما کنم.

به هر حال از خیلی جهات سینما و تلویزیون با هم متفاوت است، حتی درآمد تلویزیون خیلی کمتر از سینماست؟

نه، برای ستاره ها اینطور نیست … اتفاقا در خیلی جاها درآمد تلویزیون بیشتر از سینماست. به دلیل اینکه سینمای مستقل به شدت دچار بحران سرمایه است و در شرایط اقتصادی فعلی، تلویزیون خودش سرمایه تولید می کند و بودجه ای تامین شده دارد. از این جهت اگر به فلان بازیگر پیشنهاد کار می دهند، قطعا دستمزدش را هم می دانند و می پردازند.

مطلب دیگری که باید گفت این است که به هر حال تلویزیون همچون گذشته بیننده ندارد و همه می دانند که تلویزیون به دلایل متعدد بینندگانش را از دست داده است. تعارف که نداریم و این یک واقعیت است. الان چند وقتی است که مردم بار دیگر به تلویزیون اقبال نشان داده اند و آن هم به صورت موردی است و مثلا یک برنامه مثل «خندوانه» می تواند مخاطبان را به خود جذب کند. می بینند.

سالهاست که مدیران و برنامه ریزان تلویزیون می دانند که مردم تلویزیون نمی بینند و این اتفاق بدی است. در این شرایط است که مردم به سمت برنامه های بی محتوا می روند و پای سریال های ماهواره ای می نشینند که فرهنگ شان فرسنگ ها با فرهنگ و منش ما فاصله دارد. من نه آدم دگمی هستم نه گرایش خاصی دارم، اما چیزی که وجود دارد این است که به هرحال وقتی کاری هیچ جذابیتی ندارد، فی الواقع بیننده هم نمی بیند.

در واقع این سیاست گذاری های نادرست تلویزیون در گذشته است که ماحصلش امروز استقبال از جم تی وی و فارسی وان و امثال اینها شد و شبکه های ماهواره هایی چنان مخاطب پیدا کرد که برخی بازیگران ایرانی ترغیب شدند که بروند و در سریال ها و فیلم ها و برنامه های تولید شده در این شبکه ها، حاضر شوند. بی تعارف، انچه امروز هست نتیجه سیاست گذاری های گذشته خودمان است. وضع خرابِ اقتصادیِ سینما و تلویزیون، بازیگر و کارگردان سینمای ایران را ترغیب کرد که به فکر کار در محیط های دیگر و آثاری دیگر باشند… آثاری سطحی که هیچ سنخیتی با فرهنگ ایران و ایرانی ندارد. باور کنید من سینمای هالیوود را می فهمم ولی سریال های ماهواره ای را نمی فهمم، مضمون همه شان چیزی جز عشق و خیانت و این جور مسائل نیست، آن هم در سطح نازل، انگار هیچ موضوع دیگری نمی تواند دستمایه ساخت یک سریال شود. آثاری که هیچ محتوایی ندارد و فقط با جذابیت های بصری که مردم ما از آن محروم بودند، سعی دارند توجه مخاطب را به خود جلب کنند.

آیا شما به حوزه های دیگر مثل فیلمنامه نویسی و کارگردانی فکر کرده اید؟ که مثلا روزی خودتان فیلمی بسازید؟

تا حالا فکر نکردم، البته چند طرح برای فیلم نوشته ام، ولی به نظرم فیلمنامه نویسی علم و تخصص می خواهد. شاید روزی به جایگاهی برسم که کارگردان شوم ولی الان می دانم که کار من نیست، به نظرم در سینما و هنر این سرزمین، اگر هر کسی کاری را بلد است انجام می داد، خیلی از مشکلات حل می شد. سوای تخصص، خیلی به کارگردانی علاقه ندارم، شغل دومی که در سینما دوست دارم تولید فیلم است نه ساختنش. بیشتر دوست دارم در بخش پروداکشنِ سینما کار کنم. خیلی تاثیرگذار است اگر یک تهیه کننده خودش صاحب ایده و تفکر باشد. من فکر می کنم چنین تهیه کننده ای حتی میتواند روی تفکر کارگردان هم تاثیر بگذاره. برای من تولید و تهیه فیلم، بخشی جذاب در سینماست، هنوز هم علم این کار را در حد تمام و کمالش ندارم، با این حال می توانم یک کار را از صفر تا صدش جمع کنم. از سال 89 تا الان بر اساس تجربیاتم چند کار بوده است که به دست من تولید شد، البته تهیه کننده داشت، اما من هم همکاری می کردم و بانی تولید کار بودم. از این ها گذشته در حال حاضر تنها دوست دارم بازیگر باشم.

دوست ندارم خیلی به مسائل خصوص و زندگی شخصی شما اشاره کنم، اما از آنجایی که شما بازیگری هستید که هواداران بیشماری دارید و بسیاری دوست دارند از شما و درباره شما بیشتر بدانند، با اجازه تون این سوال را مطرح می کنم که؛ سال گذشته خبری سایت ها و فضای مجازی منتشر شد که نیوشا ضیغمی قرار است مادر بشود. آیا صحت داشت؟ اگر دوست دارید و مایل هستید در این باره صحبت کنید، بفرمایید.

من در سن 29 سالگی زندگی مشترکم را شروع کردم. بازیگر بودم. موقعیت اجتماعی داشتم، همه چی بود، اما خانواده برایم در اولویت اول قرار داشت. همیشه دلم می خواست زندگی ام روی یک اصول و چارچوبی باشد. از این رو وارد زندگی مشترک شدم و به هرحال ثمره یک زندگی قطعا بچه است و هیچ زنی در هیچ جای دنیا نیست که دوست نداشته باشد مادر شود. زنها در یک سن و دوره ای خیلی بیشتر دوست دارند و مایلند صاحب فرزند شوند، من هم دلم می خواست که پارسال مادر می شدم، اما به دلیل شرایط و مشغله کاری زیاد نشد. صادقانه بگویم واقعا دلم می خواهد اگر روزی صاحب فرزند می شوم برای فرزندم مادر خوب باشم، نه اینکه وقتی بچه به دنیا بیاید ندانم که می خواهم چکار کنم و وقتی برای رسیدگی کامل به فرزندم نداشته باشم. با این همه امیدوارم در یک سال آینده این اتفاق رخ دهد و من هم مادر شوم، چون دوست ندارم فاصله سنی ام با بچه ام زیاد باشد، اصلا اعتقادی هم به این ندارم که یک بازیگر نباید خانواده داشته باشد و برای بازیگر حرفه ای بودن نباید مادر یا پدر بود. به نظر من سینما و بازیگری هیچ منافاتی با زندگی شخصی آدمها ندارد.

خانم ضیغمی از آنجایی که شما همسر یک تاجر هستید و بی تردید از وضعیت اقتصادی هم باخبر، دوست دارم نظرتان را درباره شرایط اقتصادی امروز بدانم. با توجه به دورنمای برداشته شدن تحریم ها، آینده را چگونه می بینید؟

خب شرایط اقتصادی در کشور ما به شدت بحران زده هست، اما چیزی که در حال و گذشته تفاوت را ایجاد می کند این بود که امروز در جامعه ما همه چیز بین المللی است، شما نمی توانید در جامعه ای با محدوده جغرافیایی محدود زندگی کنید و بخواهید همه چیز را خودتان تولید کنید و بگویید من مستقلم و همه چیز را خودم می سازم، همه کارها را خودم می کنم و به دنیا هم هیچ کاری ندارم. دقیقا شرایطی که ما در گذشته داشتیم و گذراندیم چنین شرایطی بود، اما چیزی که امروز من دارم می بینم و شاید هنوز مانده تا به شرایط ایده آل برسد، تغییر این نگاه است.

در این میان، این قشر کارآفرین بود که بیش از همه آسیب دید. کسانی که کارآفرین بودند و داشتند از زندگی سالم و کار کردن، پول در می آوردند، در اوضاع پیچیده اقتصادی و با نوسانات غیرعادی مانند نوسان قیمت ارز به شدت آسیب دیدند. اما برخلاف گذشته جوی که امروز شاهد آنیم، جو امیدواری است و ایران دارد به تعامل با جامعه بین الملل باز می گردد و برمیگردد. من خیلی به آینده امیدوارم و فکر می کنم در صورت ادامه این مسیر، اقتصاد ایران رشد خواهد کرد و می تواند به یکی از قطب های اقتصادی منطقه تبدیل شود.

نیوشا ضیغمی و نامزدش در انتخابات سال 92 طرفدار روحانی بودند، ولی پس از مدتی از حمایت انتخاباتی از ایشان دست کشیدند، دلیلش چه بود؟

اصلاچنین چیزی نیست. من برای دکتر روحانی به دلیل علم و سواد دیپلماسی اش و سیاست تعاملی اش که صلح و امنیت را به ارمغان آورد و به نوعی اعتبار و آبروی ایران را در سطح جهانی بازگرداند، بسیار احترام قائلم. نه فقط شخص ایشان، بلکه تمام اعضای هیأت دولت روحانی و مخصوصا آقای ظریف شخصیت های آگاه و متخصص و محترمند. واقعا آقای ظریف در این چند سال کاری کرد که شاید نشدنی ترین کار در طول تاریخ سیاست ایران بود. واقعا نمی خواهم فضای این گفت و گو تماما سیاسی شود، ولی واقعا دکتر ظریف کاری را انجام دادند و پکیجی را به سر و سامان رساندند که به نظر من کار خیلی خیلی سختی بود و ایشان با سواد و دانش سیاسی اش و با روابط و علمی که داشت و با دیپلماسی درستی که در پیش گرفت، کاری بزرگ را برای مردم ایران به سرانجام رساند. ممکن است الان در شرایط بحرانی باشیم، ممکن است شاهد رکود اقتصادی و سختی و گرانی باشیم، اما من ترجیح می دهم دو سال سختی اقتصادی را تحمل کنم ولی امید به آینده وجود داشته باشد. این مرارت را به هشت سالی که منجر به آن همه مسائل شده است و چیزی جز صدور قطعنامه و تحریم نداشت و در نهایت یک سری آدم از قبل آن تحریم ها سودهای کلان به جیب زدند، ترجیح می دهم.

خانم ضیغمی، اندکی درباره سالن زیبایی که با کمک خانم دکتر زهرا ظهیری راه اندازی کردید صحبت کنید، شما خودتان بازیگرید و همسرتان هم تاجر موفقی هستند، بی تردید به لحاظ مالی نیازی به شغل دوم نداشتید، چه شد که به فکر ایجاد این مجموعه افتادید.

من سعی می کنم تا آنجایی که خداوند به من عمر می دهد کار کنم. دلم میخواهد در مقوله کاری خودم که سینماست و اولین حرفه و اولویت من است و چه در کار دیگری که انجام می دهم پشتکار به خرج دهم. اما این کار برای من ناخواسته پیش آمد. پیشنهادی از پزشکی که من مراجعش بودم به من شد و پذیرفتم. در ابتدا خیلی راضی نبودم اما به هر حال این مسیر را من شروع کرده بودم و ناگزیر باید ادامه می دادم. خدارا شکر الان با خانم ظهیری کار میکنم که انسان فرهیخته ای است و کارش هم خوب است و هم اینکه دوست بسیار خوبی است. اما امروز واقعا لذت می برم از اینکه در این سالن را باز می کنم. در این زمینه من سرمایه گذار نیستم بلکه شریکم. چندین نفر در این مجموعه با ما همکاری میکنند. من به واسطه موقعیت و شهرتی که داشتم میتوانستم در این زمینه تاثیرگذار باشم تا این مقوله به شیوه ی درستی معرفی شود.. تمام تلاش من و خانم دکتر هم این بود که به هیچ عنوان از مخاطب این مجموعه به عنوان ابراز استفاده نکنیم. یعنی صادقانه ترین شکل ممکن خدمات ارائه شود.. نه اینکه به این دلیل شهرت من مردم به این مکان بیایند. من علاقمند بودم در حالی که ممکن است درسال مثلا دو فیلم بازی کنم، باقی ایام را کار دیگری انجام دهم. تا اینکه یک اتفاق خیلی خوب باعث شد تا با خانم دکتر ظهیری آشنا شوم. من هیچ پزشکی را ندیدم که مانند ایشان این اندازه زمان برای کارش بگذارد و این همه انرژی صرف کند. که این برای من بسیار ارزشمند است.

در ابتدای کار و آن هنگام که تصمیم به تاسیس این مرکز گرفتید، فکر نمی کردید این همکاری مشکلی ایجاد کند؟

ابدا. پزشکی واقعا یکی از سخت ترین مشاغل دنیاست. ممکن است که در هر حرفه ای آدمهای متفاوتی کار کنند، ولی خانم دکتر پیش از اینکه شریک کاری باشند، دوست من هستند و از نظر اخلاقی خصوصیت های ویژه ای دارند که برای من گرانقدر است.

خانم دکتر ظهیری، نظر شما درباره این همکاری چیست؟

ما اوایل که می خواستیم باهم شریک شویم، این حرفها خیلی مطرح بود که نمی توانید با هم همکاری کنید، اما واقعا بگویم که وجود خانم ضیغمی انگیزه زیادی به من داد. هر روز با ذوق و شوق زیادی به اینجا می آیم و خیلی خوشحالم از این اتفاق، چرا که همزمان یک دوست، شریک و خواهر خوب پیدا کردم. زیبایی باطن نیوشا خیلی برجسته تر از زیبایی ظاهرش است و این را من از نزدیک فهمیدم.

دوستی شما چطور شکل گرفت؟

من نیوشاجان را در یک مراسم خانوادگی دیدم، تولد یکی از دوستانم بود. ایشان آنجا مطب داشت و من هم جای دیگری مطب داشتم. خیلی خوشحال شدم از اینکه دیدم ایشان پزشک موفقی است. همیشه معتقدم بعضی اتفاقات زندگی، تقدیر و قسمت است. باور دارم که این قسمت بود که ما در یک نقطه ای به هم برسیم. من بعد از اینکه ایشان را دیدم متوجه شدم که شخصیت هایمان از جنس یکدیگر است. بالاخره من دعوت ایشان را پذیرفتم و مرکز را بستم و آمدم پیش ایشان. الان هم بسیار به آینده خوشبینم. همیشه می گویم که صداقت و روراستی می تواند آینده روشنی را بسازد.

انسان باید آنچه را که برای خودش ترجیح می دهد برای دیگران هم بخواهد.

خانم ضیغمی می خواهم به صراحت سوالی بپرسم؛ خیلی ها می گویند که نیوشا ضیغمی در مطبش پول های کلانی می گیرد، آیا واقعا اینگونه است؟

ببینید اولا این که من به عنوان حرفه دوم، کاری را شروع کرده ام. صادقانه بگویم ما نه قیمتمان از جای دیگر بالاتر است و نه پول های کلانی می گیریم.

دیگر این که باید پذیرفت که یک پزشک نصف جوانی اش را وقف تحصیل و کسب دانش کرده است. من همیشه می گویم کسی که پزشک می شود از مقطع راهنمایی باید خوب درس بخواند تا بتواند در دانشگاه قبول شود. بعد از دانشگاه هم طرح و هزار مرحله و داستان دیگر ت ا در نهایت بتواند خود را به عنوان یک پزشک تثبیت کند.

من که دوازده سال است کار می کنم، شهرتی دارم و مردم به من همواره لطف داشتند. من همیشه قدردان لطف و مهر مردم بوده ام و برای همین هیچ وقت از محبت مردم سوء استفاده نکرده، نمی کنم و نخواهم کرد. در این مرکز فقط می خواهم شرایطی مهیا شود که بتوانیم حقوق بچه هایی که اینجا با انگیزه زحمت می کشند بپردازیم، بچه هایی که صبح زود از خانه هایشان بیرون می آیند و بی وقفه در این مرکز تلاش می کنند. از این جهت جالب است بدانید که تا امروزمن و خانم دکتر هیچ پولی از اینجا برداشت نکرده ام و همه سعی مان این بوده که حتی در ماه هایی که رکود بود، حقوق بچه ها را به موقع بپردازیم. من در طی این سال ها به شنیدن این ادعاها و حرف های عجیب و غریب عادت کرده ام و می گذارمش پای همان سخنان ناپخته ایرانی.

خانم دکتر ظهیری اگر ممکن است شما هم در مورد فعالیت این کلینیک اندکی توضیح دهید؟

واقعیت این است که ما سودمان نسبت به دیگر مراکز خیلی کمتر است. هم نیوشا جان و هم من آدم مادی گرایی نیستیم. این شعار نیست، باور کنید خیلی وقت ها به من از کلینیک های اطراف زنگ می زنند و می پرسند با مواد باکیفیتی که استفاده می کنید مگر سودی هم می برید؟ خیلی هاشان می گویند که با خدماتی که ما در کلینیک خودمان ارائه می دهیم کار آنان زیر سوال رفته است. همانطور که خانم ضیغمی گفتند هدف ما، تاسیس کلینیکی بود که بدور از فضای ناسالمی که در این عرصه وجود دارد، کار درست، علمی و باکیفیتت ارائه کند.

جدا از همه این حرف ها و حاشیه هایی که مطرح می کنند، دوستی ام با نیوشا بیش از همه چیز برایم ارزش دارد و این را از صمیم قلبم می گویم، آینده شغلی و کسب و کار و سود اصلا برای من مهم نیست. کاش رفاقت ما را درگیر حاشیه ها نکنند.

خانم ضیغمی در پایان اگر مطلبی هست بفرمایید

در تمام دنیا آدم های موفق را تشویق می کنند، ما شاید تنها جامعه ای هستیم که هرکسی که موفق است یک انگی به او می زنند. میگوییم پارتی داشته، دزدی کرده یا پول گرفته.. واقعا دلیلی ندارد هر کسی که موفق بود، سرکوبش کنیم. کاش یک ذره بیشتر یکدیگر را دوست داشته باشیم

179/

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا