عبدی: سرنا را از سر گشادش می نوازید
اين استدلال از آنجاست كه همواره گمان كردهاند، شكست آنان به دليل تنوع و فقدان وحدت ميان آنان بوده است. اين گزاره نادرست ميان اصلاحطلبان هم رواج دارد و برخي بر اين گمان هستند كه اگر در فلان انتخابات تعداد نامزدهايشان كمتر بود و وحدت ميداشتند، حتما پيروز ميشدند! …
وحدت در ليست نامزدهاي مجلس يا رياستجمهوري وقتي مفيد و كارآمد است كه مبتني بر وحدت در عينيت جامعه باشد و ضرورتهايي عيني، آن را اقتضا كند.
وحدت يا سلبي است يا ايجابي. وحدت ايجابي، مبتني بر درك و فهم مشترك از مسائل جامعه و راهحلهاي آن و نيز همسويي نيروهاست. وحدت سلبي نيز مبتني بر خطر مشترك از سوي نيروهاي ديگر است كه چند گروه يا گرايش را تهديد ميكند و اين نيروها به واسطه آن خطر مشترك، وحدت پيدا ميكنند.
اكنون ببينيم كه وضعيت ليست مشترك اصولگرايان از اين دو نظر چگونه است؛ در ليست اعلامي كافي است كه برخي چهرهها را با يكديگر مقايسه كنيم. آقاي يحيي آلاسحاق در اين ليست هستند و از سوي ديگر طرفداران و وزراي دولت احمدينژاد هم به وفور در ليست هستند كه هيچ تناسبي با هم ندارند. بخش مهمي از آنان مثل آقاي مصباحيمقدم به لحاظ اقتصادي چه تناسبي با جناح تندرو ليست دارند، حتي به لحاظ سياسي نيز تفاوتها فاحش است.
نحوه برخورد آنان با دولت آقاي روحاني به كلي با يكديگر مغاير است. حتي در مورد برجام نيز بعضا در دو قطب مخالف يكديگر بودند. مواضع آقاي ابوترابي را با پايداريهاي موجود در ليست مقايسه كنيد. در مورد دولت احمدينژاد كه شكاف اعضاي ليست خيلي بيشتر است. برخي اعضاي دولت وي و پايداري هستند، برخي نيز در نقطه مقابل آنان قرار دارند. جالب اينكه مواضع آنان نسبت به آقاي هاشمي و نيز اصلاحطلبان هم به كلي با يكديگر فرق دارد.
بنابراين وحدت مذكور بر پايه نقاط مشترك و امور ايجابي بنا نشده است. ولي اين وحدت برمبناي سلبي نيز قرار ندارد. اگر منظورشان، خطر اصلاحطلبان باشد، در اين صورت بايد براي آنان متاسف بود كه با وجود داشتن تمامي ابزارهاي قدرت و نيز پس از رد صلاحيت چند رده از نيروهاي اصلاحطلب، هنوز هم براي شكست دادن طرفِ مقابلِ خود نيازمند ليست واحدي هستند. اين تعبيري جز اعلام شكست ندارد. بعلاوه حضور اصلاحطلبان و اعتداليون چه خطري براي امثال آقاي آلاسحاق يا ابوترابي و امثال آنها دارد؟
در حالي كه ليست اصلاحطلبان از هر دو حيث وحدتِ ايجابي و سلبي وضعيت بهتري نسبت به ليست اصولگرايان دارد، زيرا در مورد مسائل كلي پيشگفته اختلافنظرهاي آنان بسيار كم است و به نوعي با يكديگر شبيه هستند و از حيث سلبي هم آنان در برابر شديدترين رد صلاحيتها قرار گرفتهاند و براي حفظ موجوديت خود چارهاي ندارند كه فقط يك ليست بدهند.
نتيجه اين وضع چيست؟ نخستين نتيجه اين است كه وحدت اصولگرايان موجب برجستهتر شدن ليست اصلاحطلبان خواهد شد. در واقع اگر اصلاحطلبان خواهان يك اتفاق بودند كه ليست آنان را برجسته كند، همين دوقطبي حاصل از وجود يك ليست نزد اصولگرايان است. در واقع دوقطبي شدن ليستها موجب ميشود كه مردم بر آرايي كه ميدهند تمركز بيشتري پيدا كنند و همين مساله سبب ديده شدن بيشتر ليست اصلاحطلبان ميشود.
از سوي ديگر آنچه اهميت دارد، اين است كه رايدهندگان اصولگرا هيچ دليلي نميبينند كه به افراد متضاد موجود در ليست ائتلاف راي دهند. چون نه وحدت ايجابي با آنان دارند و نه وحدت سلبي آنان را كنار يكديگر جمع كرده تا خطر مشتركي را به آنان گوشزد كند. از اين رو ليست واحد اصولگرايان موجب ريزش آراي آنان خواهد شد و چه بسا به نفع ليست اصلاحطلبان نيز تمام شود. در حالي كه اگر چند ليست داشتند، از يك سو دوگانه اصولگرا و اصلاحطلب را ايجاد نميكردند و از سوي ديگر امكان راي دادن به نامزدهاي متنوع را فراهم ميكردند. به طوري كه اين پراكندگي اگر به ضرر خودشان باشد، حداقل به نفع اصلاحطلبان نيز نباشد.
وحدت موردنظر و رخ داده ميان اصولگرايان مصداق آن ضربالمثل «از قضا سرانگبين صفرا فزود» است. به جاي آنكه موجب افزايش آراي آنان و ريزش آراي رقيب شود نتيجه معكوس خواهد داشت. به نظر ميرسد كه اصولگرايان محترم سرنا را از سر گشاد آن مينوازند. وحدت بايد در بطن جامعه و نيروي سياسي شكل بگيرد، سپس در ليست انتخاباتي واحد بازتاب پيدا كند.
176/