تهمت تجاوز به تلافی ازدواج نکردن
چند روز پیش دختر جوانی سراسیمه به پلیس مراجعه و از دو متجاوز شکایت کرد. این دختر ٣٠ساله به مأموران گفت: «چندوقتی میشد که از طریق تلگرام با پسر جوانی به نام صادق آشنا شدم. او میگفت عاشقم شده و قصد ازدواج با من را دارد.
برای همین کمکم به او علاقهمند شدم و با هم قرار ملاقات گذاشتیم. بار اول با هم ملاقات کردیم و بعد از آن ارتباطمان بیشتر شد تا جایی که برای بار دوم با هم قرار ملاقات گذاشتیم اما این بار صادق حرکات و رفتار مرموزی داشت. مثل همیشه نبود و حرکات غیرعادی میکرد. ما با هم به رستوران رفتیم که متوجه شدم یک شیشه مشروب با خودش آورده است.
او همانجا از من خواست به خانهاش بروم. خیلی ترسیده بودم و مخالفت کردم ولی او ناگهان چاقویی از جیبش بیرون آورد و گفت: اگر همراهش نروم مرا به قتل میرساند. این دختر افزود: سعی کردم مقاومت کنم ولی فایدهای نداشت. او مرا با زور به خانهشان برد. وقتی به آنجا رسیدیم، دیدم که یکی دیگر از دوستانش هم در خانه است.
این دو نفر مرا مورد آزار و اذیت قرار دادند و بعد از آن در خیابان رهایم کردند». با اعلام این شکایت بلافاصله موضوع در دستور کار مأموران قرار گرفت و تلاش در این رابطه آغاز شد. دختر جوان با راهنماییهایش مأموران پلیس را به متهم اصلی این پرونده نزدیک کرد و درنهایت پسر ١٨ساله خیلی زود در دام پلیس گرفتار شد.
او بلافاصله تحت بازجویی قرار گرفت اما جرم خود را انکار کرد. پسرجوان درحالیکه بهشدت از دستگیری و اتهام خود شوکه شده بود، در بازجوییها به مأموران پلیس گفت: «من با این دختر از طریق تلگرام آشنا شدم و مدتی با هم در ارتباط بودیم ولی این دختر اصرار داشت که با او ازدواج کنم، من هم که اصلا شرایط ازدواج را نداشتم، تصمیم گرفتم برای همیشه ارتباطم را با او قطع کنم ولی این دختر اصرار داشت که این ارتباط را تمام نکنیم تا اینکه من بهطورکل او را از زندگیام حذف کردم. برای همین تصور میکنم او برای انتقام دست به چنین کاری زده باشد».
با این اظهارات دختر جوان باز هم بر شکایت خود اصرار داشت. او در مقابل قاضی سیفی، بازپرس شعبه چهارم دادسرای جنایی تهران، نیز بار دیگر شکایت خود را مطرح کرد و گفت در ازای ٢٠ میلیون تومان پول، از این شکایت صرفنظر میکند. این در حالی بود که پسر جوان همچنان اصرار بر بیگناهی خود داشت. بنابراین قاضی سیفی دستور بررسی از سوی پزشکی قانونی را صادر کرد تا اینکه درنهایت این دختر جوان ناگهان شروع به اشکریختن کرد و در مقابل بازپرس راز یک سناریوی ساختگی را مطرح کرد. او گفت: «من به دروغ چنین شکایتی را مطرح کردم.
از آنجایی که عاشق صادق شده بودم و میخواستم با او ازدواج کنم، تصمیم گرفتم از این طریق او را مجبور به چنین کاری کنم. صادق میخواست ارتباطش با من را قطع کند. هرچه گریه و التماس کردم، فایدهای نداشت. او اصرار بر پایان این رابطه داشت. برای همین من که دیگر راهی برای ازدواج با او نمیدیدم، تصمیم گرفتم بهدروغ چنین شکایتی را مطرح کنم تا شاید صادق هم کوتاه بیاید و با من ازدواج کند. نمیدانستم موضوع تا اینجا پیش میرود و دست من رو میشود.
الان هم از این کار خیلی پشیمانم». بنابراین با این اظهارات عجیب دختر جوان، دستور آزادی متهم دستگیرشده، صادر شد اما قاضی سیفی دختر جوان را به مدت چهار ساعت به خاطر فریب مأموران و شکایت دروغ، روانه بازداشتگاه کرد.
176/