خواندنی

طلاق با سرعت نور!

موبنا -هر سه دقیقه یک طلاق برای یک جامعه که هنوز بنیان های سنتی آن زنده هستند، آمار هولناکی است که هیچ گونه بی تفاوتی را بر نمی‌تابد.

اگر شنیدن اینکه نرخ طلاق هر ساله به رقم قابل توجهی افزایش می‌یابد چندان متعجبمان نکند به طور قطع دانستن اینکه حدود ۱۴ درصد از طلاق‌ها مربوط به سال اول زندگی هستند، نگران کننده خواهد بود؛ به ویژه اگر بدانیم سهم قابل توجهی از رقم بالای طلاق‌ها در کشور ما، به محیط های روستایی که سنت در آنها به قوت خود باقی است، اختصاص دارد. با این اوصاف باید گفت، این اتفاقات ریشه در مسائل مهم تری دارند که نگاه دقیق و عمیق به مساله را ایجاب می‌کنند.

روز گذشته خبری با این محتوا منتشر شد: «بررسی آمارهای ثبت احوال نشان می‌دهد بیشتر طلاق های ثبت‌شده در سال ۹۴ مربوط به زوج هایی است که در سال ۹۳ ازدواج کرده اند. ۱۶ /۱۳ درصد از طلاق های ثبت شده در ۹ ماهه اول سال ۹۴، معادل ۱۶ هزار و ۱۱۰ طلاق را زوج هایی ثبت کردند که بیشتر از یک سال از ازدواج آنها نگذشته بود. آمارهای سازمان ثبت احوال کشور نشان می‌دهد که بعد از این گروه، ازدواج های با عمر بین یک تا دو سال و دو تا سه سال دارای بیشترین موارد منجر به طلاق بوده اند که این عدد برای گروه اول، ۱۳ هزار و ۷۸۶ مورد برابر ۱۱ درصد و برای گروه دوم، ۱۰ هزار و ۷۷۹ مورد برابر ۸/۸ درصد بوده است. در میان ازدواج های منجر به طلاق، کمترین موارد مربوط به ازدواج های با عمر ۲۸ تا ۲۹ سال است که در این گروه، ۴۸۰ مورد معادل ۳ /۰ درصد ازدواج منجر به طلاق ثبت شده است.

اما نکته جالب در میان این آمارها این است که در ازدواج‌های منجر به طلاق با عمر کمتر از یک سال، از هر ۱۰۰ طلاق در شهرها، ۱۳ مورد طلاق هم در روستاها اتفاق می‌افتد. همچنین هر چقدر عمر ازدواج های به طلاق کشیده شده، بیشتر می‌شود، نسبت طلاق های روستایی به شهری نیز بیشتر می‌شود.» در این گزارش دو نکته مهم مطرح هستند، یکی اینکه افزایش طلاق در سال های اول زندگی و به ویژه یک سال اول به شدت افزایش یافته است و از سوی دیگر طلاق در محیط هایی که تا پیش از این تابوی طلاق در آنها بیشتر بود، رواج یافته است. شاید کمتر کسی انتظارش را داشت که طلاق در محیط های روستایی که سنت در آنها هنوز به میزان زیادی زنده است به این میزان رواج یابد، آن هم طلاق زوج هایی که عمر زیادی از زندگی شان گذشته است. از نکات مطرح شده اینگونه استنباط می‌شود که مساله طلاق در جامعه ایران هر روز پیچیده تر می‌شود و زوایای تازه ای می‌یابد که لزوم نگاه کارشناسانه به این آسیب افسار گسیخته را بیش از پیش ایجاد می‌کنند.

انتخاب نادرست به طلاق زودرس منجر می‌شود

رئیس انجمن مددکاری ایران در بررسی دلایل افزایش طلاق در سال های اول زندگی در چند ساله اخیر به آرمان می‌گوید: کاهش سال های زندگی مشترک به یک سال، نشانه خوبی نیست و پیام مشخصی که دارد این است که انتخاب همسر به درستی انجام می‌شود. معیارهایی که افراد با آن دست به انتخاب همسر می‌زنند معیارهای درستی نیستند. سید حسن موسوی چلک به عدم مسئولیت پذیری جوانان در مقابل انتخاب شان تاکید دارد و می‌افزاید: امروزه عدم مسئولیت پذیری جوانان در مقابل مسئولیت‌ها و تعهداتی که آنها در شروع زندگی مشترک قبول کرده اند باعث می‌شود که طلاق در سال‌های اول زندگی به میزان زیادی افزایش یابد. او به ضعف اخلاق اجتماعی در جامعه ایران اشاره می‌کند و می‌گوید: از تبعات ضعف اخلاقی در جامعه می‌تواند بی‌تفاوتی به اهداف زندگی مشترک باشد. افزایش آزادی عمل افراد و نداشتن مسئولیت زمانی که همسری ندارند، باعث می‌شود تمایل آنها به طلاق و بازگشت به دوران مجردی بیشتر شود. موسوی چلک کاهش نقش اعضای خانواده در مدیریت زندگی افراد را، از دیگر عوامل افزایش طلاق در سال های اول زندگی می‌داند و تصریح می‌کند: در گذشته اطرافیان و به ویژه والدین به رفتارهای افراد نظارت داشتند و این مساله باعث می‌شد که اگر اختلافی هم بروز پیدا می‌کرد، با راهنمایی به موقع اطرافیان حل و فصل می‌شد. او ادامه می‌دهد: نظارت و حمایت روانی و اجتماعی که در گذشته وجود داشت از کشیده شدن اختلافات به طلاق جلوگیری می‌کرد. اما در حال حاضر تغییرات در سبک زندگی و ساختار خانواده باعث شده‌اند این نظارت و حمایت وجود نداشته باشد.

طلاق تنها یک مساله فردی نیست

یک فعال اجتماعی در بررسی دلایل افزایش طلاق در محیط های سنتی تر مانند روستاها، به آرمان می‌گوید: شاید از نظر فراوانی تفاوت هایی بین شهر و روستا باشد ولی از نظر دلایل وقوع طلاق اشتراکات زیادی بین شهر و روستا وجود دارد. ثریا عزیزپناه از تسری آسیب اجتماعی به همه جا سخن می‌گوید و تاکید می‌کند: اگر طلاق را نتیجه تغییر در رفتار و خلق و خو و تغییر در تصمیم‌گیری بدانیم، این شرایط در همه محیط‌ها چه شهری و چه روستایی روی می‌دهد. او به خارج شدن طلاق از حالت ضد ارزشی اش اشاره می‌کند و می‌افزاید: به دلیل وقوع پی در پی طلاق در همه مکان‌ها و همه خانواده ها، طلاق از حالت ضدارزشی که داشت و از آن دوری می‌شد، خارج شده است. خانواده هایی که تا دیروز از وقوع طلاق پرهیز می‌کردند و طلاق را پنهان می‌کردند، در حال حاضر برخی از آنها حتی جشن طلاق می‌گیرند.

او به بررسی جدی و آسیب شناسانه دلایل طلاق تاکید می‌کند و می‌گوید: باید بررسی کرد که در جامعه سنتی ما چه عواملی باعث شده اند که این تغییرات عمده در نگرش‌ها و باورهای جامعه روی دهند. اگر علل یابی درستی صورت گیرد یافتن راه‌حل برای آن هم کار آسانتری می‌شود. عزیزپناه به این مساله که طلاق دلایل متعدد و وسیعی دارد اشاره می‌کند و می‌افزاید: جامعه ما در حال حرکت در مسیری است که اگر یک زندگی به جدایی نرسد جای تعجب دارد. او موانعی را که بر سر راه شناخت واقعی و درست در جامعه ما وجود دارند از دلایل اصلی طلاق می‌داند، و تصریح می‌کند: چون شناختی که افراد از یکدیگر به دست می‌آورند شناخت درستی نیست، به تبع آن مسیری هم که برای زندگی انتخاب می‌کنند، مسیر یک زندگی مسالمت آمیز نیست و هر لحظه امکان از هم پاشیدن آن وجود دارد. عزیزپناه تنزل دادن آسیب طلاق را به سطح فردی اشتباه بزرگی می‌داند و می‌گوید: در بررسی آسیب طلاق نمی توان همه مسئولیت را بر دوش فرد گذاشت و او را مقصر دانست، زیرا طلاق یک مساله اجتماعی است که پیامدهای آن تنها به سطح فردی محدود نیست بلکه کل جامعه را درگیر می‌کند. این فعال اجتماعی نگاه عمیق تر و دقیق تر به مساله طلاق را ضروری می‌داند و تاکید می‌کند: باید ردپای مساله طلاق را در ساختارهای میانی و کلان جامعه جست و جو کرد و برای اصلاح آنها تلاش کرد.

 منبع: آرمان 

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا