خواندنی

مافیای مواد مخدر درمقابل هر اقدامی يك بدل دارد!

موبنا -مقام مسوولي قول مي‌گيرد نام و نشاني از او ذكر نكنم و مي‌گويد پشت درهاي بسته، صحبت شده كه در تهران بزرگ سالانه ٨٠ تن مواد مخدر و محرك مصرف مي‌شود. توجيه منطقي دارد براي اين پنهان ماندن «حتي من هم به عنوان يك شهروند بشنوم كه در تهران سالي ٨٠ تن مواد مصرف مي‌شود، نگران مي‌شوم»

بنابر اعلام رسمي سال‌هاي گذشته كه هنوز هم تغيير نكرده، سالانه حدود ١٥٠٠ تن مواد مخدر (بر پايه ترياك) از مرز افغانستان به صورت غيرقانوني وارد ايران مي‌شود. ٥٠٠ تن از اين ميزان با تلاش نيروهاي مقابله با مواد‌مخدر كشف مي‌شود، ٥٠٠ تن، دور از چشم نيروهاي مقابله، به خارج از كشور ترانزيت مي‌شود و ٥٠٠ تن با دست به دست شدن ميان رابطان شبكه قاچاق، در داخل كشور توزيع و مصرف مي‌شود. سهم تهران از اين ميزان مصرف، سالانه حدود يك ششم است. چندي قبل اعلام شد كه ٢٢٠ هزار معتاد در تهران شناسايي شده‌اند كه اين رقم هم حدود يك‌ششم تعداد معتادان كل كشور است. اين ارقام ناخوشايند، مهر تاييدي است بر موفقيت‌آميز بودن تلاش نيروهاي مقابله با مواد مخدر در كشور. دو وزارتخانه و سه نهاد عمومي (وزارت كشور، وزارت اطلاعات، گمركات كشور، سپاه پاسداران، نيروي انتظامي) مسووليت مستقيم مقابله با توليد، توزيع، قاچاق و ترانزيت مواد مخدر در كشور را بر عهده دارند و محمدرضا آذرنيا؛ دبير شوراي هماهنگي مبارزه با مواد مخدر استان تهران، در گفت‌وگويي با «اعتماد» درباره آخرين وضعيت قاچاق مواد مخدر و محرك، مصرف و كشفيات در استان تهران و چالش‌هاي پيش روي كنترل سرشاخه آسيب‌هاي اجتماعي كشور، گرچه از اتفاقات هفته‌هاي اخير خشنود نيست اما وقتي از كاهش دسترسي به مواد در شهر و استان تهران و دشواري توزيع مي‌گويد، آن را نتيجه فعاليت گروه عظيمي مي‌داند كه معمولا، گمنام و پنهان در نقاب‌هاي مستعارند و اين موقع است كه دبير خسته از چالش با مسوولاني كه از واقعيت اعتياد سررشته زيادي ندارند، سري به رضايت تكان مي‌دهد.

‌ شما به پاتوق‌هاي معتادان سر‌مي‌زنيد. آخرين پاتوقي كه رفتيد كجا بود؟

آخرين پاتوقي كه رفتم فرحزاد بود. قبل از آن هم آزادگان، خلازير و ملاصدرا رفته بودم. امشب هم مي‌روم سمت دروازه‌‌غار. به پاتوق‌ها سر مي‌زنيم تا از نزديك ببينيم كه آيا وضعيت بهتر شده يا خير. خودم مي‌روم،همكارانم و اعضاي كميته مقابله به پاتوق‌ها مي‌روند تا آخرين وضعيت را رصد كنيم.

‌ سال گذشته اتفاق بسيار خوبي افتاد كه تاثير آن را در كشور شاهد بوديم. با ايجاد محدوديت‌هاي قانوني براي ورود پيش‌سازهاي توليد شيشه، قيمت شيشه در شهرهاي غربي همجوار با مرز ورود پيش‌سازها تا ٤ برابر و در تهران تا ٥/ ٣ برابر افزايش يافت. آخرين وضعيت توزيع و توليد شيشه در تهران در پايان سال ٩٤ چطور بود؟

سال ٩٤ ساماندهي ناصرخسرو را با هماهنگي استانداري و فرمانداري تهران و برخورد با لابراتور‌هاي غرب و شرق تهران شاهد بوديم كه بيش از ٢٧ آشپزخانه منهدم شد و در منطقه قيامدشت هم يك شهيد داشتيم. نتيجه اين اقدامات باعث شد كه قيمت شيشه كه به كمتر از ٢٠ ميليون تومان رسيده بود، تا ٨٠ ميليون تومان افزايش يافت و بنابراين، دسترسي سخت‌تر شد. دستگيري ٦٢ هزار و ٥٠٠ خرده‌فروش در سال ٩٤ و كشف ٢٧ تن مواد مخدر و محرك هم در كاهش توزيع و سخت‌تر شدن دسترسي معتادان به مواد موثر بود. ضمن آنكه سال ٩٤ با پيگيري‌هاي انجام شده، بعد از ١٤ سال شاهد راه‌اندازي مركز موضوع ماده ٤٢ قانون مبارزه با مواد مخدر بوديم.

‌ با راه‌اندازي اردوگاه فشافويه براي نگهداري مجرمان مواد مخدر.

بله، با راه‌اندازي اردوگاه فشافويه بخشي از محدوديت‌هاي دستگاه قضايي براي نگهداري اين افراد رفع شد. به هر حال ظرفيت زندان‌هاي ما محدود است اما با راه‌اندازي فاز اول فشافويه با ظرفيت ٢٥٠٠ نفر، فضاي جديدي در اختيار سازمان زندان‌ها قرار گرفت. وقتي آمار جمع‌آوري‌ها، دستگيري‌ها، برخورد با خرده‌فروشان و ايجاد فضاي بيشتر براي اعمال قانون نسبت به مجرمان را در كنار هم قرار مي‌دهيم به همان نتيجه افزايش ٤ برابري قيمت شيشه و دشواري دسترسي به مواد مي‌رسيم.

‌ اما در مصاحبه‌اي كه با معاون ستاد مبارزه با مواد مخدر داشتم اين هشدار هم مطرح شد كه گران شدن شيشه توليدشده در ايران، خطر واردات شيشه از پاكستان و افغانستان را ايجاد كرده است.
در مقابل هر اقدام ما، مافيا يك بدل دارد. وقتي طالبان به افغانستان رفت و كشت خشخاش در مقطعي متوقف شد، مافيا شيشه را وارد ايران كرد. آشپزخانه‌هاي داخل تهران را منهدم كرديم و آنها به اطراف تهران رفتند. واقعا برخورد با قاچاقچيان به اين سادگي نيست.

‌ اين اقدامات چه تاثيري در وضعيت پاتوق‌ها داشته؟

ما در پاتوق‌ها زن مي‌ديديم. صحنه‌هايي كه من از زنان در اين پاتوق‌ها ديدم، هر انساني را ويران مي‌كند. اما امروز در پاتوق‌ها زن نداريم و بخشي از ظرفيت مركز شفق به دليل فقدان معتاد متجاهر زن در سطح شهر تهران خالي مانده است.

‌ شايد زن‌ها ديگر به پاتوق نمي‌روند. سابقا زن به پاتوق مي‌رفت و سه روز در پاتوق مي‌ماند. شايد امروز پاتوق‌دار كه هميشه بابت از دست‌دادن پاتوقش نگران است، اجازه ماندن‌نمي‌دهد و ماندگار نمي‌شوند.

ممكن است. اما اين را هم ببينيد كه امروز ماوايي براي زن‌ها وجود دارد. البته اگر اجازه بدهند كه كار با آرامش پيش برود. كمپ شفق مثل تمام كارهاي در ابتداي راه، ضعف‌هايي دارد. اما حداقل، اين مركز را براي زنان راه انداختيم و امروز در پاتوق‌هاي‌مان زن نمي‌بينيم. اگر اين مركز را براي نگهداري مردان اختصاص بدهيم قطعا مركز ديگري جايگزين مي‌شود.

‌ قبلا در بسياري موارد، فروشنده پاتوق غير‌ايراني بود.

اين‌بار در برنامه ساماندهي، غربالگري كرديم و اتباع خارجي طرد شدند. پايان سال گذشته هم ستاد مبارزه با موادمخدر، اعتبار دوباره‌اي براي افزايش خدمات كاهش آسيب اعتياد اختصاص داد تا بخشي از اين رقم به تيم‌هاي موبايل‌سنتر كه به پاتوق‌ها مي‌روند و خدمات كاهش آسيب مي‌دهند، داده شود. پس، در حوزه كاهش آسيب اعتياد هم وضع پاتوق‌ها نسبت به گذشته بهتر است. اگر آذر ماه پارسال ٥ هزار معتاد متجاهر را در تهران ساماندهي نمي‌كرديم، معلوم نبود چند نفر از اين تعداد، زن و مرد در خيابان‌ها به دليل سرما و نبود سرپناه آسيب مي‌ديدند. شك نكنيد كه وضعيت پاتوق‌هاي ما در ٤ ماه آخر ٩٤، بهتر از اوايل سال ٩٤ و بسيار بهتر از ٩٣ بود و اصرار داريم كه طرح ساماندهي معتادان متجاهر را ادامه بدهيم با اين برنامه كه مراكز بهاران (مجتمع‌هاي راه‌اندازي شده توسط شهرداري تهران براي حرفه‌آموزي و بازتواني معتادان بهبوديافته) به سمت پذيرش اين افراد برود. شهرداري تهران براي راه‌اندازي ٤٤ مركز تعهد كرده و نيمي از اين تعداد، فعال شده اما پذيرش در همين مراكز شروطي دارد از جمله كه بهبوديافتگان تحت درمان با متادون پذيرش نمي‌شوند. با اين شرايط، بيش از ٧٠٠ نفر و حدود ١٥ درصد مجموع معتادان متجاهر مستقر در مراكز ماده ١٦(مراكز درمان اجباري معتادان متجاهر)، به مراكز بهاران انتقال يافته‌اند در حالي كه جامعه هدف ما ١٠٠ درصد است و قرار بر اين بوده كه بهبود‌‌يافتگان مراكز ماده ١٦، پس از يك دوره درماني يك‌ماهه به مراكز بهاران بروند و ٦ ماه تحت بازتواني باشند.

‌ در كمپ شفق و اخوان، همه مددجويان تحت درمان با متادون هستند.

حداقل يك چهارم معتادان ساكن در شفق و اخوان تحت درمان با متادون هستند. نتيجه اينكه ٨٥ درصد بهبوديافتگان، نمي‌توانند به بهاران بروند.

٨٥ درصد ٥ هزار نفر دوباره برمي‌گردند به خيابان‌ها؟

ما پروتكل را دنبال مي‌كنيم. اين افراد در كمپ تحت‌درمان يك الي سه ماهه قرار مي‌گيرند و در همين مدت، دوره درمان و حرفه‌آموزي را مي‌گذرانند كه بتوانند بعد از ترخيص، روي پاي خودشان بايستند. بعد از اين مدت با نظر مسوول فني مركز، مجوز ترخيص مي‌گيرند، به مراكز گذري كاهش آسيب اعتياد DIC و سرپناه‌هاي اسكان موقت SHELTER معرفي مي‌شوند و كارت درمان مي‌گيرند و با ادامه درمان، مصونيت پيدا مي‌كنند. تا امروز هم اين برنامه را اجرا كرديم. البته شهرداري تهران براي نخستين‌بار، ٤٤ مركز بهاران با ظرفيت پذيرش ٦ هزار بهبوديافته و مراكز ماده ١٦ مثل شفق و فاز ٣ اخوان و سعيدآباد را تجهيز و تكميل كرده و بخشي از هزينه درمان معتادان متجاهر را متقبل شده كه اين اتفاقات در اجراي ماده ١٦ قانون مبارزه با مواد مخدر نخستين‌بار است. من به هيچ‌وجه نمي‌خواهم زحمات ديگران را به نام خودمان مصادره يا نفي كنم و به عنوان دبير شوراي هماهنگي مبارزه با مواد مخدر استان تهران، موظف به ايجاد هماهنگي بين دستگاه‌هاي مختلف از جمله شهرداري هستم. هر جا هم كه ضعف و مشكلي بود بايد با برگزاري جلسات به سمت حل مشكل برويم به جاي دعوا و معرفي مقصر و رسانه‌اي كردن مشكلات. من ضعف را به گردن ديگران نمي‌اندازم اما مي‌گويم ما در اين جلسات تصميماتي گرفتيم كه خروجي اين تصميمات در اجرا، با هدف ما فاصله دارد. قرار گذاشتيم يك ماه درمان كنيم و ٦ ماه در مراكز بهاران اسكان دهيم اما حالا ظرفيت مراكز شهرداري خالي است. چرا؟ چون اين افراد با پاي خودشان به بهاران نمي‌روند.

‌ اين شروط در جلسات تصميم‌گيري هم مطرح شد؟

ما در تصميمات ٦ ماهه دوم سال ٩٤ و در حضور وزير كشور اين قرار را داشتيم كه بهبوديافتگان شهرستاني را با مجوز دستگاه قضا به شهرهاي خودشان بفرستيم اما بحثي از منع حضور بهبود‌يافتگان تحت درمان با متادون نبود و هيچ تصميمي هم درباره تمايل بهبوديافتگان براي انتقال به بهاران اتخاذ نشد. امروز اين شروط، مانعي برابر جذب بهبوديافتگان است و بايد در اين سياست‌ها تجديد نظر كنيم. اگر داوطلب نبودن بهبوديافتگان مشكل‌ساز است بايد فكري اساسي شود. اگر منع ورود بهبوديافتگان تحت درمان با متادون مشكل‌ساز است، بايد حداقل، دو مركز از ٤٤ مركز بهاران را به نگهداري مصرف‌كنندگان متادون اختصاص بدهيم. اين نخستين مرحله جذب معتادان متجاهر است. وقتي در مرحله اول فقط ١٥ درصد را جذب كرديم بايد قبول كنيم يك جاي كار اشكال دارد. مگر قرار است فقط ١٥ درصد معتادان متجاهر جمع شوند؟

‌ البته از همان ١٥ درصد كه به گفته شما حدود ٧٠٠ نفر هستند، حداكثر ١٥ درصد پاك مي‌مانند، يعني خروجي نهايي كل زحمت شوراي هماهنگي مبارزه با مواد مخدر استان تهران، حداكثر ١٢٠ نفر است.

شما از تعداد كساني كه به بهاران رفتند اين نتيجه را گرفتيد. ما قبل از انتقال به بهاران را هم حساب كرديم، يعني پاكي حداكثر ٢٠ درصد ٥ هزار معتاد متجاهري كه در كل سال ساماندهي شدند، يعني اگر اين افراد دوران درمان را طي كنند و ٦ ماه در مراكز بهاران بمانند، خروجي نهايي حدود ٢٢٠٠ خواهد بود. در حالي كه امروز، حتي اين اتفاق هم نيفتاده. ما در تهران ١٥ هزار معتاد متجاهر داريم. اگر قرار بود فقط ١٥ درصد معتادان متجاهر و حداكثر، ٢ هزار نفر را جذب كنيم، مراكز بهاران را هم براي ٢ هزار نفر آماده مي‌كرديم نه براي ٦ هزار نفر.

‌ اعلام كرده بوديد كه در شهر تهران ٢٢٠ هزار معتاد شناسايي شده‌اند، يعني حدود يك‌ششم كل معتادان كشور در شهر تهران هستند كه احتمالا اين تعداد، وضعيت مصرف را هم تغيير مي‌دهند حتي اگر هر كدام روزانه نيم‌‌گرم مصرف داشته باشند. در عين حال شما خبر دستگيري ٦٢ هزار خرده‌فروش در استان تهران را اعلام كرديد و گفتيد ٥٢ هزار نفر از اين تعداد، سهم شهر تهران بوده. يعني يك خرده‌فروش به ازاي ٤ مصرف‌كننده. واقعا شهر تهران ٥٢ هزار مواد‌فروش دارد؟

ممكن است بين اين افراد تكرار هم داشته باشيم.

‌ حتما تكرار هست چون با اين ضعف قانوني مواجهيم كه امشب خرده‌فروش با كمتر از ٥ /٠ گرم بازداشت شده، ساعت ١٠ صبح فردا حكم آزادي مي‌گيرد و دوباره به پاتوق برمي‌گردد. دليل اصلي اين اتفاق هم كمبود جاي نگهداري است. پس وضعيت توزيع چندان متفاوت نشده.

با مجموع اتفاقاتي كه افتاده، امروز دسترسي‌ها و توزيع سخت‌تر شده.

‌ اما امروز موادفروش به جاي شيشه، هرويين مي‌فروشد. فقط هم هرويين افغانستان را نمي‌فروشد. هرويين چيني هم مي‌فروشد كه خود موادفروش مي‌گويد اين هرويين، سر ٦ ماه كارتن‌خواب مي‌سازد.

من نمي‌توانم تاييد كنم كه با وجود تلاش‌ها و اتفاقات سال گذشته، وضع ما در برخورد با خرده‌فروشان و جلوگيري از توزيع در سطح تهران بدتر از قبل شده.

‌ بدتر نشده اما متفاوت شده.

متفاوت يعني تغيير به سمت مثبت.

‌ قطعا وقتي شيشه كنار مي‌رود و هرويين مي‌آيد اتفاق مثبت است اما حاشيه هم دارد. با آمدن هرويين، تزريق هم ممكن است بيايد، هرويين چيني هم ممكن است بيايد و هرويين خالص‌تر ممكن است بيايد كه تخريب سريع‌تر دارد.

در نتايج غربالگري‌هاي ما از معتادان متجاهر، هنوز هم تعداد مصرف‌كنندگان مواد محرك غالب است مگر اينكه غربالگري ما اشكال داشته باشد.

‌ فقط شيشه مصرف مي‌كنند يا چند‌مصرفي هستند و شيشه «هم» مصرف مي‌كنند؟

معمولا افرادي كه به اين مرحله مي‌رسند تك‌مصرفي نيستند. جدول‌هاي ما علاوه بر تاييد بالابودن مصرف مواد محرك و افزايش گرايش به مصرف مواد محرك، از زنانه‌شدن اعتياد و جوان‌ترشدن سن اعتياد هم خبر مي‌دهد.

‌ يعني اگر ١٠ سال قبل، افراد با ترياك وارد چرخه اعتياد مي‌شدند امروز با شيشه وارد مي‌شوند. ميزان كشفيات هم بالا بودن مصرف را تاييد مي‌كند؟

كشفيات و دستگيري خرده‌فروشان و ساماندهي معتادان متجاهر در سال ٩٤ نسبت به سال ٩٣ افزايش داشته و به دنبال اين تغيير، دسترسي‌ها سخت شده چون مراكز توليد از بين رفته. ما عرضه را دشوار كرديم در حالي كه ميزان تقاضا تغيير نكرده و به همين دليل با افزايش قيمت شيشه مواجهيم چون عرضه كاهش داشته.

‌ امروز چه تعداد مجرم مواد مخدر در فشافويه هستند؟

به اندازه ظرفيت فاز اول. ٢٥٠٠ محكوم مواد مخدر با حكم قطعي.

‌ براي چه مقدار مواد، قاضي حكم به ترخيص و آزادي خرده‌فروش مي‌دهد؟

قانون تكليف را روشن كرده ولي گاهي اوقات پرونده كامل نيست.

‌ خرده‌فروش با چه مقدار مواد با ضمانت و وثيقه آزاد مي‌شود؟

حتي همراه داشتن كمتر از يك گرم مواد محرك، حكم زندان و بازداشت و برخورد دارد و در صورت تكرار تا شديدترين مجازات‌ها هم پيش مي‌رود.

‌ كمبود فضاي نگهداري، واقعا امكان نگهداري تمام خرده‌فروشان بازداشتي را مي‌دهد؟

به دليل نقص پرونده تشكيل شده ممكن است امكان نگهداري تمام بازداشتي‌ها نباشد.

‌ سال ٩٣، ٥٢ هزار خرده‌فروش در تهران دستگير شدند. اگر تمام اين افراد دوران محكوميت را كامل طي كنند و به دليل كمبود فضا، زودتر از موعد حكم آزاد نشوند و پرونده‌ها هم كامل باشد و امكان آزادي با ضمانت و وثيقه هم نباشد، فكر نمي‌كنيد مي‌توانيم شاهد كاهش مصرف در تهران باشيم؟ حداقل در يك بازه زماني چون فروشنده‌اي نيست كه معتاد را تغذيه كند؟

هيچ كسي نمي‌تواند منكر نقش مجازات به عنوان يك عامل بازدارنده شود. قانون هم تكليف چگونگي مجازات مجرمان را معين كرده و قضات هم در چارچوب آن اقدام مي‌كنند.

‌ بنا بر گزارش نيروي انتظامي، در شهر تهران حدود ٥٠ پاتوق مصرف مواد داريم. هر پاتوق روزانه حداقل ٤ خرده‌فروش نوبتي دارد. از هر پاتوق دو فروشنده هم كه حذف شوند، يعني فروش نصف روز آن پاتوق كم مي‌شود.

دستگيري ٦٢ هزار خرده‌فروش در سطح استان و درمان ٩ هزار و ٧٠٠ معتاد متجاهر در سال گذشته نشانه اقدام مسوولان در ساماندهي و جمع‌آوري تمام مجرمان و بيماران در سطح شهر است. اما فاز اول اردوگاه فشافويه هم بعد از ١٤ سال تكميل شد.

‌ سال ٩٣ صحبت از اين بود كه يك مركز ماده ١٦ توسط خيرين ايجاد شود. آيا اين بحث به سرانجامي رسيد؟

خيرين نيامدند مركزي ايجاد كنند. اما هزينه درمان ٧١١ معتاد را به خيرين سپرديم.

‌ در مراكز ماده ١٥(مراكز مراجعه داوطلبانه معتادان متجاهر براي درمان اعتياد)؟

در قالب تبصره ٢ ماده ١٦ هزينه درمان ٧١١ بيمار بر‌عهده خيرين گذاشته شد.

‌ وزارت تعاون مي‌گويد پول بيمه درمان معتادان به دستش نرسيده در حالي كه طي سال‌هاي ٩٢ تا ٩٤، هر سال ٣٠ ميليارد تومان براي بيمه درمان معتادان تخصيص داده شد اما شنيده مي‌شود كه اين ارقام، مصارفي غير از بيمه درمان اعتياد داشته و آخرين اعلام رييس بيمه سلامت اين بوده كه به علت دير‌رسيدن پول، فقط توانستند ١٠ هزار نفر را بيمه كنند در حالي كه بنا بر تاكيد ستاد مبارزه با مواد مخدر، سال ٩٣ بايد ١٤٠ هزار نفر تحت پوشش اين بيمه قرار مي‌گرفتند. شوراي هماهنگي مبارزه با مواد مخدر هيچ اختيار يا تواني ندارد كه وزارت تعاون را به اجراي بيمه درمان معتادان وادار كند؟

اين سوال را از معاون كاهش تقاضاي ستاد مبارزه با مواد مخدر بپرسيد چون ايشان هم معتقد است اين اعتبار در اختيار وزارت تعاون قرار گرفته و آنها مكلف به ارايه خدمات به معتادان در حال درمان هستند.

‌ شورا اختيار واداشتن وزارت تعاون به اجراي بيمه درمان اعتياد را دارد؟

در سطح استان مي‌تواند پيگير باشد ولي در سطح كلان فقط ستاد مبارزه با مواد مخدر مي‌تواند اين الزام را مطالبه كند.

‌ مروري داشتم بر وظايف برخي اعضاي شورا. بيمه درمان معتادان بر عهده وزارت تعاون بوده، راه‌اندازي مراكز بهاران بر عهده شهرداري بوده، نيروي درماني مراكز بهاران و كمپ‌هاي ماده ١٦ بايد توسط وزارت بهداشت تامين مي‌شده، بهزيستي موظف به پذيرش مددجويان غير معتاد بوده، قوانين هم بايد توسط قوه قضاييه بازنگري مي‌شده. در مورد كم كاري اعضاي شورا چه نظري داريد؟

من به جاي كم كاري، مي‌گويم كه ساز و كار قانوني در اجرا نياز به بازنگري دارد. به عنوان مثال، براي اجراي آيين‌نامه مراقبت‌هاي بعد از خروج بهبوديافتگان، الزاماتي مصوب شده اما سازو‌كاري براي اجرايي كردن و نظارت و رصد كردن اين الزامات وجود ندارد. پس در اجرا هم مي‌مانيد. وقتي در اجرا مي‌مانيد مجبوريد گناه را به گردن يكديگر بيندازيد. وظيفه شورا چيست؟ ايجاد هماهنگي. شورا بايد اين منابع و اين دستگاه‌ها را كنار هم بگذارد و انسجامي ايجاد كند تا هدفي را به سرانجام برسانيم. ما هم مثل تمام بخش‌ها با ضعف و قوت‌هايي مواجهيم.

‌ مثال شما مراقبت‌هاي پس از خروج بود. سال ٩٣ و در نخستين طرح ساماندهي معتادان متجاهر، ١٩٠٠ نفر از سطح تهران جمع‌آوري شدند. گزارشي داريد كه از آن ١٩٠٠ نفر، چند نفرشان امروز پاك هستند؟

اگر دقيق بخواهيد خير چون رصد افراد ترخيص شده مستلزم پيگيري امور آنان توسط مددكار است. چند مددكار داشته باشيم كه وضعيت پس از خروج ٢٠٠٠ نفر را رصد كنند؟ بنا بر استانداردها، براي هر ١٠٠ نفر بايد يك مددكار داشته باشيم. يعني ٢٠ مددكار براي اين افراد نياز داريم كه وضعيت آنها را رصد كنند تا دوباره به چرخه اعتياد بازنگردند. دستگاه‌هاي متولي مي‌توانند با توجه به مشكلات جذب نيروي انساني اين تعداد مددكار داشته باشند؟

‌ رييس پليس مبارزه با مواد مخدر گزارشي درباره كشف باند قاچاق كوكايين در تهران داده بود. آخرين وضعيت كشفيات تا چه حد نگران‌كننده است؟

وقتي كشفيات افزايش پيدا مي‌كند، مي‌تواند به معناي افزايش تلاش‌ها براي مقابله باشد و الزاما به معناي افزايش توليد نيست و مي‌تواند به معناي افزايش ورود مواد هم باشد.

‌ شما كدام احتمال را پررنگ‌تر مي‌بينيد؟

ان‌شاءالله كه اولي باشد. يعني ما فعال‌تر شده‌ايم كه كشفيات افزايش داشته.

‌ اگر يادتان باشد، در دهه ٧٠ هم كارتن‌خواب وجود داشت. اما وقتي سمت مناطق پرخطر مي‌رفتيم، معتادان پراكنده بودند. شرايط، متفاوت‌تر و البته نگران‌كننده‌تر از امروز بود چون انجمني براي كاهش آسيب اعتياد وجود نداشت. پس، دسترسي به معتادان سخت‌تر بود. بعد از اجراي طرح‌هاي ساماندهي، به خصوص از آذر ماه سال گذشته، بازهم معتادان پراكنده شدند. در حالي كه در شرايط تمركز، امكان رساندن يك وعده غذا و خدمات بهداشتي و حتي تشويق به ترك و رفتن به كمپ فراهم بود ولي امروز، آنها متفرق شده‌اند و دسترسي‌ها را سخت‌تر كرده‌اند و حتما مي‌روند به سمت مصرف پر خطر‌تر و آسيب‌هاي بيشتر. نظر شما به عنوان دبير شوراي هماهنگي مبارزه با مواد مخدر استان تهران در مورد درمان اجباري چيست؟

هر چه مشمول اجبار بشود خروجي خوبي ندارد، اما اگر اجبار به اقامت در مراكز ترك اعتياد جايگزين مجازات زندان شود وضعيت متفاوت است. اگر امروز از درمان اجباري مي‌گوييم، يعني يك درجه تخفيف داديم، مجرم را بيمار محسوب كرديم و مي‌گوييم به جاي زندان، برو در اين مركز اعتيادت را درمان كن. اين اجبار با آن اجبار فرق مي‌كند.

‌ ولي در عمل، شاهد وضعيت مشابه هستيم. به پارك … مي‌آيند، معتادان متجاهر را جمع مي‌كنند چون چهره شهر را زشت كرده‌اند و اهالي از اين وضع ناراضي هستند و البته هم حق با آنهاست. معتاد را به كمپ درمان اجباري مي‌برند ولي چون راضي نيست و در اين موعد زماني نمي‌خواسته ترك كند، به محض ترخيص از كمپ، دوباره به سمت مصرف مي‌رود و اين‌بار، به پارك… نمي‌رود. مي‌رود به اتوبان… كه ديگر سوزن و سرنگ هم ندارد پس ممكن است با يك سرنگ مشترك تزريق كند و غذاي سالم هم ندارد پس مي‌رود سمت زباله‌ها و حتي دست به دزدي مي‌زند تا شكم خودش را سير كند.
ما كانون‌هاي معتادان را بر هم نزديم. بيش از ٤٠ كانون آلوده و پاتوق معتادان وجود دارد و در جمع‌آوري‌ها هم به هيچ‌وجه سراغ كانون‌ها و پاتوق‌ها نمي‌رويم.

‌ فقط سطح شهر را جمع مي‌كنيد؟

فقط سطح شهر را جمع مي‌كنيم و پاتوق‌ها معمولا در حاشيه شهر است و خدمات سيار به آنها مي‌دهيم. بنا بر دستور كميته مقابله شورا، مراجعه به پاتوق‌ها و جمع‌آوري از پاتوق‌ها مطلقا ممنوع است. چرا به پاتوق‌ها برويم؟ ١٦ هزار معتاد در اين پاتوق‌ها هستند. جمع كنيم كجا ببريم؟

‌ من هفته قبل پارك… را ديدم. فكر مي‌كنيد چهره تهران تا چند وقت اين‌طور خواهد بود؟ بدون كارتن خواب معتاد…

تمام تلاش‌مان اين است كه ديگر به گذشته برنگردد.

‌ مگر ممكن است؟

سعي مي‌كنيم به آن گذشته بدي كه اين افراد در سطح شهر مي‌چرخيدند، برنگردد.

‌ چهره شهر تا چند وقت بدون كارتن‌خواب معتاد خواهد بود؟

اينكه بگوييم معتاد كارتن خواب، مطلق نداشته باشيم خيلي سخت است اما در مورد زنان تقريبا اين كار را كرديم. نمي‌توانم بگويم تا يك ماه ديگر يا تا ٦ ماه ديگر معتاد كارتن خواب مرد در شهر نداريم ولي در بخش زنان به اين مهم دست يافته‌ايم و ديگر معتاد متجاهر زن در سطح شهر نداريم.

‌ اما قطعا ورودي جديد خواهيد داشت.

اميدواريم كه با اقدامات به عمل آمده در حوزه پيشگيري و درمان، كمتر شاهد ورود افراد به چرخه اعتياد باشيم و تلاش زيادي داريم كه عدد كارتن‌خواب‌هاي تهران به حداقل برسد.

‌ ١٥ هزار تا را كم مي‌كنيد؟

در برنامه ششم توسعه بر كاهش ٢٥درصدي اعتياد تاكيد شده. تلاش مي‌كنيم اين اتفاق محقق شود.
شفق ؛تنها مركز درمان معتادان متجاهر زن در هفته‌هاي گذشته داستان‌ساز بود.شايد هم شايعه‌ساز.‌

اگر بخواهيد نقطه پايان بر داستان شفق بگذاريد…

شفق يك فرصت است. به تهديد تبديلش نكنيم. نخستين مركزي است كه براي درمان اعتياد زنان ايجاد شده. براي دريافت مجوز و تعريف ساختار انساني شفق زحمت بسيار كشيده شده. كمك كنيم اين مركز به عنوان تنها مركز ماده ١٦ ويژه زنان فعال بماند.

‌ اگر شرايط شفق آنقدر خوب است چرا زناني كه از آنجا بيرون آمدند نمي‌خواهند برگردند؟

به همان دليلي كه يك معتاد حاضر است كل داشته‌هايش را بدهد و يك بار ديگر مواد مصرف كند. مگر حضور در كمپ شفق از تعلقاتش مهم‌تر است؟ او تمام داشته‌هايش را به خاطر مواد از دست داده. حالا حاضر باشد برود شفق و در شفق هم بماند؟ اصلا از اين افراد چنين انتظاري نداشته باشيد. همه ما با چنين افرادي مواجهيم. شما واقعا در فاميل‌تان فرد معتاد نداريد؟

 منبع: اعتماد 

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا