افتخاري در دور دست !
اولي به اين مناسبت بود که ايرانيان صاحب يکي از بزرگترين خطوط توليد آلومينيوم در دنيا شده اند و دومي به اين دليل بود که ژاپني ها با فروش خط توليد اين کارخانه به ايران از شر آن خلاص شده اند.
نتيجه اين که ،راه اندازي اين کارخانه در ايران نه تنها باعث نشد تا آلومينيوم در ايران ارزان شده و درآمدهاي سرشاري از محل توليد آن روانه خزانه ملي شود، بلکه موجب شد تا بيماري هاي خوني ناشي از آلودگي زيست محيطي اين کارخانه در استان مرکزي افزايش يابد که بي ترديد هزينه هاي آن در درازمدت بيش از درآمدي است که عايد کشور مي کند.
اين موضوع ، امروزه در مورد توليد تجيزات مخابراتي که برخي مسئولان ادعا مي کنند يکي از کشورهاي پيشرو در زمينه آن هستيم نيز به شکل ديگري مصداق دارد .
مدير كنسرسيوم توسعه شبکه ارتباطات سيار به تازگي از ايران به عنوان مقام نخست توليد تجهيزات شبکه تلفن همراه در خاورميانه نام برده است که ، بررسي و تحليل منطقي آن مي تواند گوياي واقعيت ديگري باشد.
به گفته وي ، هم اکنون در قاره آسيا شرکت هاي محدودي موفق به توليد تجهيزات مخابراتي شده اند ،در حاليکه کارخانه هاي ايراني در زمينه توليد تجهيزات مخابراتي و شبکه تلفن همراه در رديف 10 کارخانه اول جهان قرار دارند.
اما، آنچه که به نظر مي رسد،در اظهارات وي و ساير مقاماتي که ادعاي مطرح بودن نام ايران در توليد تجهيزات مخابراتي را دارند ،مغفول مانده و در اين معادله لحاظ نشده است اين واقعيت است که ايران صاحب اين فناوري نيست و مانند کشورهايي همچون چين ، صرفا به توليد آن چيزي مي پردازند که صاحبان اين فناوري ، براي خلاص شدن از هزينه هاي سنگين و دردسرهاي توليد ، به برون سپاري آن پرداخته اند.
از سويي ، نمي توان اين واقعيت را نيز ناديده گرفت که اگر ايران، در زمره چند کشور مطرح در توليد اين قبيل تجهيزات است به چه دليل ، شبکه مخابراتي کشورمان مملو از تجهيزات چيني و ساير برندهاي خارجي از جمله اريکسون ، آلکاتل،زيمنس و … است؟
واقعيت اين است که توليد اين تجهيزات به دليل سرعت فزاينده تحولات آن و نياز به خطوط توليدي دارد که قادر به هماهنگي با اين تحولات و تغييرات باشند و از عهده هزينه هاي آن به سادگي برآيند.
اين درحاليست که وجود چنين قابليت هايي در خطوط توليد تجهيزات مخابراتي کشورمان بعيد به نظر مي رسد و در عين حال ،تعداد بازارهاي هدف آنها نيز به اندازه اي نيست که بتواند، هزينه هاي توليد انبوه را با تيراژ بالاي توليد منطقي کند.
چين کشوري است که از نيروي کار ارزان قيمت برخوردار است و به دليل نوع روابط سياسي و تجاري که با کشورهاي پيشرفته صنعتي دارد، امکان دسترسي به مواد اوليه و تجهيزات ارزان براي آن فراهم است. مضاف بر آن که بازاريابي خاص چيني ها باعث شده تا بازاري به وسعت تمام جهان داشته باشند و تيراژ توليد ميليوني به توليد کنندگان چيني اين امکان را مي دهد تا خود را با هرنوع تغيير و تحولي در اين فناوري منطبق کنند .
اما ، سئوال اين است که آيا سازندگان ايراني تجهيزات مخابراتي ،به جز بازار ايران که به مدد قوانين سختگيرانه حمايت از توليد داخل تا حدودي در انحصار آنهاست ،بازارهاي بالفعل ديگري دارند که به برند ايراني اعتماد داشته باشند و بپذيرند که محصولاتي با قيمت تمام شده بالا خريداري کنند؟
ديگر اين که روند جذب سرمايه هاي خارجي و داخلي در اين صنعت تا چه حد براي توليد کنندگان ايراني پشتوانه اقتصادي ايجاد کرده و بخش هاي تحقيق و توسعه نيز تا چه اندازه قادر به کاهش هزينه هاي توليد و بهبود کيفيت و کارايي محصولات ايراني هستند تا از اين رهگذر بتوانيم ادعا کنيم که در رديف کشورهاي برتر در توليد تجهيزات مخابراتي هستيم؟
15/13