ما متحد نيستيم، شما هم نباشيد!
در اين بين گروههاي سياسي تمام تلاش خود را به كار گرفته اند تا بتوانند با همطيفيهاي خود به جمعبندي انتخاباتي و ائتلاف دستيابند كه شايد در كارزار مجلس دهم به پيروزي برسند. اگر اعتداليون، پايداريها و طرفداران احمدي نژاد را كنار بگذاريم، اصلاح طلبان و اصولگرايان از مهرههای اصلي بازي سياست در ايران هستند. اين دو همواره باهم جدل سياسي داشتند و حتي در برخي اوقات اين روش به منازعه و حذف ناعادلانه يك جناح از روند رقابت منجر شده است. البته در عالم سياست رقابت براي پيروزي يك امر عادي به حساب مي آيد ولي در اين روزها شاهد آن هستيم كه اصولگرايان و رسانههاي آنها براي اينكه خود نتوانستند به وحدت و همگرايي برسند،در تلاشند به گونهاي نشاندهند كه در ميان اصلاحطلبان نيز اختلاف وجود دارد.
دستاويزهاي اصولي براي بقا
يك روز دست به دامان حزب ندا مي شوند و روز ديگر با سوءاستفاده از برخي سخنان مدعيان اصلاحات به خط و مشي اصلاحطلبان حمله مي كنند. اين روند گاهي اوقات به توهين نيز منتهي مي شود ،براي مثال روز گذشته اسدا… بادامچيان مدعي شده است كه جریان اصلاحطلبی مورد پذیرش عموم مردم نیست، و اصلاحطلبان هر زمان روی کار آمدهاند آنچنان رفتار کردهاند که متاسفانه دور بعد کاملا منزوی شدهاند و نمونه آنرا در مجلس سوم و ششم دیدیم. اين تنها رويكرد جريان اصولگراي تندرو براي خراب كردن طرف مقابل و رقيب خود نيست بلكه در زماني با مراجعه به چهرههای اصلاحطلب براي گفت و گو در روشي غيراخلاقي سخنان آنها را تحريف كرده و با فرافكني و هجمه رسانهاي، آن را در عالم سياسي ايران جار مي زنند.اين اقدامات گرچه از جانب جريان اصلاحطلب به زودي تكذيب مي شود ولي نميتوان تاثير هرچند كوتاه مدت آن را بر افكار عمومي ناديده گرفت. براي مثال اين گروه گفت و گوي محسن رهامی ، رئیس کمیته انتخابات شورای هماهنگی جبهه اصلاحات را به گونه اي منتشر مي كنند كه گويي ميان دولت و اصلاحطلبان اختلافات جدي وجود دارد.
ترفند اصولگرايان براي انشقاق اصلاحات
جماعت تندروي اصولگرا از ترس شكست در انتخابات به گزافه گويي افتاده اند و در گزارشهاي خود مدعي مي شوند:« این روزها شاهد پیشلرزههای عمیقی در اردوگاه اصلاحطلبان هستیم؛ پیشلرزههایی که ممکن است در آینده نهچندان دور زلزله عمیقی را در جریان اصلاحات رقم بزند.»به نظر مي رسد آرزوي وحدت ميان اصولگرايان آنقدر از شكاف عميقي رنج مي برد كه به هر طريقي تلاش مي كنند اصلاحطلبان را نيز با خود همراه كنند و بگويند:«ماجرا از جایی آغاز شده است که یک روزنامه اصلاحطلب خبری درباره تشکیل شورایی تحت عنوان “شورای راهبردی انتخابات” بهریاست حجتالاسلام عبدالواحد موسوی لاری وزیر کشور دولت اصلاحات و با عضویت 12 چهره اصلاحطلب منتشر کرد.شورای راهبردی انتخابات اصلاحطلبان در نخستین گام اجرایی به تعیین “رابطین ملی” برای هر استان میپردازد و این رابطین ملی که بهتناسب وسعت و جمعیت هر استان تعدادشان تعیین میشود به شناسایی فعالان حزبی، مدیران اجرایی سابق اصلاحطلب و چهرههای موجه غیرحزبی میپردازند و احزابی که در استانها نمایندگی دارند، میتوانند نمایندگان خود را به رابطین معرفی کنند. همچنین مدیران اجرایی دولتهای سازندگی و اصلاحات دیگر اعضای شورای استان خواهند بود که با کمک آنها چهرههای موجه اجتماعی و فرهنگی هر استان که الزاماً حزبی نیستند نیز شناسایی میشوند و برای عضویت در شورا از آنان دعوت به عمل آورده میشود.در واقع با تشکیل شوراهای استانی فرآیند انتخاب نامزدهای اصلی اصلاحطلبان در هر استان آغاز میشود؛ فرآیندی که چند وقتی است از سوی دو جبهه اصلاح طلبان یعنی شورای هماهنگی جبهه اصلاحات و جبهه اصلاح طلبان و چهرههای اصلاح طلب همچون رسول منتجبنیا، محمدجواد حقشناس و دیگر اصلاحطلبان که همچنان سعی میکنند برای جلوگیری از نشان دادن اختلافات عمیق در این اردوگاه لب به سخن نگشایند و تلویحاً اعتراض خود را بیان کنند، مورد هجمه و اعتراضات صریح قرار گرفته است!» آنها با دست آويزقرار دادن انتقادهاي چهرههای نهچندان مطرح و تاثيرگذار در جبهه اصلاحات تقلا كردند تا به وحدت و اتحاد اصلاحطلبان خدشه وارد كنند.
بي اخلاقيهای انتخاباتي
اينكه اصلاح طلبان همانگونه كه در انتخابات سال 92 نشان دادند، مي توانند با درك درست اوضاع و با محوريت رهبر جبهه اصلاحات خود را در اين فضاي مسموم رسانه اي درگير نكنند و به ائتلافي دست پيدا كنندتا بتوانند اكثريت بهارستان را به دست بگيرند هر چند مهم است ولي موضوع مورد بحث ما نيست، اما اينكه جريان سياسي رقيب كه در همين انتخابات اخير نشان دادند كه با همطيفيهای خود نيز نمي توانند به ائتلاف برسند، قبل از شروع رقابتهاي انتخاباتي و با استفاده از راهكارهاي غيراخلاقي و غير قانوني تلاش مي كنند رقيب خود را از صحنه خارج كنند و اين بسي جاي تامل و افسوس دارد.
محمدرفيعيطاري