آب، تهدید، فرصت
عدم استفاده صحیح، تهدید کمبود آب را دوچندان کرده است و احتمال سهل انگاری در مدیریت منابع آب، تهدیدات احتمالی پررنگتری را پیش روی ما خواهد گذاشت.
هر فرد در هر جایگاهی موظف است نسبت به این معضل توجه جدی داشته باشد و برای حل آن در مدیریت آب تلاش کند لذا از تک تک شهروندان جامعه انتظار میرود تهدید کمبود آب را جدی بگیرند.
اما آنچه موجب رعایت نکات مصرف در سطوح پایین دستی جامعه میشود سیاستگذاریها و برنامهریزیهای کلان کشور است. این سیاستها میتواند مبتنی بر مدیریت کشاورزی و تغییرکاربری محصولات، توسعه ذخایر، توجه به استحصال و … باشد.
اما سیاست خوبی که در این بین نباید از آن غفلت کرد، تبدیل تهدید به فرصت در موضوع آب است. همانطور که واقفیم کشور در شرایط اقتصادی خوبی نیست و هر اقدام و هر سیاستی که بخشی از چرخهای صنعتی و تجاری “درونزا”ی کشور را –حتی در سطحی پایین-به حرکت درآورد ضمن مولد بودن میتواند الگوسازی و حرکتسازی برای سایر بخشها را به ارمغان بیاورد.
بخش مهمی از آنچه امروز آن را کمبود آب عنوان میکنیم متوجه تجهیزات آبی کشور در تمام سطوح صنعتی، کشاورزی و خانگی است. تجهیزات خراب، قدیمی و ناهماهنگ با تکنولوژی روز و فقدان بسیار از ادوات آبی به دلیل گران بودن آنها، بخشی از عوامل فزایندهی این تهدید است.
اگر سیاست دولت در این بخش خاص متمرکز بر حمایت از سرمایهگذاری در مقولهی آب و صنایع وابسته به طور دقیق -و نه شعاری- بشود و همچنین برنامههای مشخص و دقیقی مبتنی بر تعویض تجهیزات آبی کشور با الویت مصرف و جغرافیا تدوین گردد نه تنها جلوی رشد تهدید کم آبی را خواهیم گرفت بلکه در بخشی از صنایع کشور چرخهای جدیدی را به حرکت واخواهیم داشت.
برای نیل به چنین امر مهمی ضروری است مراقب بود که تولید جای خود را به واردات کالاهای جدید ندهد و شرایط سودجویی جدید و کلان برای علاقهمندان به کشور چشم بادامیها مهیا نشود.
چنانچه با استفاده از ظرفیتهای علمی و صنعتی کشور بر تولید داخلی عزم جدی وجود داشته باشد میتوان شاهد اشتغالزایی مستقیم و غیر مستقیم برای بدنهی جویای کار کشور شد.
نکته مهم در انتهای این یادداشت این است که تهدیدهای پیش روی ما چه در زمینه آب چه انرژی و چه آلودگی و … سرانجام به فرصتی برای عدهای خاص برای درآمدهای آنچنانی تبدیل خواهد شد. و اگر دولتمردان زود و جدی دست به کار بشوند میتواند به فرصتی برای همه اعضاء جامعه برای رشد اقتصادی و اجتماعی تبدیل شود. با تعلل، عدم دقت، عدم اتخاذ سیاست صحیح و عدم اطلاع رسانی درست گزینهی اول انتخاب خواهد شد و با سرعت منطقی، به کارگیری نخبگان کشور برای سیاستگذاری درست و اطلاعرسانی دقیق گزینهی دوم. حال اینجا دولتمردان هستند که میتوانند گزینهی صحیح را انتخاب کنند.