تجربه 3000 کیلومتر رانندگی با خودروی دنا

ستیزی که درنهایت با شکست ایران‌خودرو پایان یافت و این آغازی بود بر پایان سناریوی عدم تحویل خودروی دنا!

پس از عقب‌نشینی ایران‌خودرو و با تأخیر بسیار، دعوت‌نامه های موعد تحویل تیر و مرداد این خودرو به متقاضیان ارسال شد اما وعده 1 هفته ای آنان با فراز و نشیب بسیار به یک ماه تأخیر مبدل شد. موعد تحویل خودروی ثبت نامی من، مهرماه بود ولی در کمال تعجب و پس از چند ماه تأخیر، سرانجام در 28 بهمن‌ماه از نمایندگی تماس گرفتند و اعلام کردند که با 600 هزار تومان پرداخت اضافه می‌توانم خودرو خود را درسال 93 و با مدل 94 تحویل بگیرم. شرکت همچنین از من خواست فوراً برای انتخاب رنگ به نمایندگی مراجعه کنیم.

درباره شیوه انتخابم باید بگویم ابتدا که رنگ قهوه ای روشن با تریم دورنگ را برای دنا انتخاب کردم پشیمان شدم ولی بعدها و به‌محض تحویل گرفتن دنای قهوه ای! از رنگی که انتخاب کردم خوشحال شدم چراکه این رنگ با ظاهر اسپرت خودرو هماهنگ بود. در 26 اسفند برای سؤال راجع زمان تحویل خودرو به نمایندگی زنگ زدم که به یک‌باره گفتند ماشین آماده تحویل است و الآن چندساعتی هست که در پارکینگ خاک می‌خورد! با ذوق و شوق به نمایندگی مذکور مراجعه کردم و خودروی خود را تحویل گرفتم. لازم به ذکر است که چون ماشین قبلیم یک پژو 2000 قدیمی بود و معاینه فنی نداشت با دریغ و حسرت بسیار سفر عیدمان را کنسل کرده بودیم. دنا اما شادی را به خانه ی ما آورد. از اینکه با این ماشین نو می‌توانیم مسافرت بروم خیلی خوشحال بودم. خلاصه وقتی رسیدم خانه (با 2 بسته شیرینی برای ماشین) مقدمات سفر را آماده کردم.

شبِ سفر شد و من برای اطمینان به امداد خودرو زنگ زدم که بیایند و ماشین را چک کنند. همه‌چیز عالی و مهیا بود. هنگام عزیمت داشتم وسایل را در ماشین می‌گذاشتم که متوجه شدم درب صندوق خیلی بهتر از 4 درب جانبی و کاپوت باز و بسته می‌شود و این نکته خوبی بود. با دقت مواد ضروری را در عقب صندوق جای می‌دهم چون در سری خودروهای سمند، قابلیت دسترسی از صندلی عقب به صندوق هست. صندوق دنا برای یک خانواده بسیار عالی بود و اشیا مختلف به خوبی در آن جای می‌شدند.

یکی از نکته‌های جالب در دنا هنگامی بود که ماشین را برای بار نخست استارت زدم. در کمال تعجب خودرو روشن نشد و علائمی هشداردهنده روی صفحه مانیتور پدیدار شد. وقتی به‌دقت بررسی کردم به این نکته پی بردم که تا مادامی‌که یکی از 6 درب ماشین باز باشد موتور روشن نمی‌شود. در را که بستم ماشین به‌آرامی استارت خورد و صدای اندک موتور توجهم را جلب می‌کند.

درباره دنا نکاتی وجود دارد. نخست اینکه کلاچ نرم است و پدال گاز نرم‌تر، ترمزهای خوب هم از دیگر ویژگی‌های دنا است که نباید آن را از نظر دور داشت. البته این ماشین به‌واسطه طول و عرض زیاد در سفرهای شهری چندان حس خوبی به مالکش ارائه نمی‌دهد اما در جاده وضع می‌تواند بهتر از شهر باشد. وارد جاده می‌شوم و می‌خواهم کروز کنترل را وارد عمل کنم و آن را روی سرعت 115 کیلومتر در ساعت تنظیم می‌کنم.

عملکرد کروز دقیق و عالی است. هرچند دنده‌ها به خوبی جا می‌روند، اما فاصله دنده‌ها نامناسب و زیاد است و متأسفانه به‌واسطه ناهماهنگی دنده 5 با موتور، در دور موتور 3500، صدای موتور بسیار آزاردهنده می‌شود. در همین حال به‌جایی می‌رسیم برای صبحانه خوردن. مجبوریم توقف کنیم چون موتور ملی خیلی داغ شده است! پس از صرف صبحانه دوباره راه می‌افتیم. این بار کروز کنترل را روی سرعت 110 تنظیم می‌کنم. صدای موتور به طرز وحشتناکی هنوز هم زیاد است. در ماشین دوست ما که یک سمند EF7 مدل 88 است همین مشکل وجود دارد و در دنده 5 کژکاری وجود دارد که به علت عدم هماهنگی میان موتور و جعبه‌دنده است. این یکی از مهم‌ترین نقطه‌ضعف‌های موتور EF7 است. موتوری که به‌اصطلاح ملی است و ساخت ایران.

دیگر کروز را خاموش نمی‌کنم و تنها به‌واسطه ی دکمه‌های کنترلی روی فرمان، سرعت را کم یا زیاد می‌کنم پس از چندی برای کم کردن سرعت در یکی از پیچ‌ها، کروز را از حالتش خارج می‌کنم، دنا فرمانی نرم و هدایت‌پذیری بالایی دارد. بعد از مسیر پیچ‌درپیچ دوباره، راه خلوت و مستقیم است. به بهانه تست ماشین سرعت را به 125، سپس به 135 و در نهایت به 165می‌رسانم. دنا گرچه اخطار می‌دهد اما تعادلش عالی است. البته به‌واسطه ی سرعت باد، هیچ صدایی از موتور به گوش نمی‌رسد. جالب اینکه بعدها فهمیدیم دوربین‌های نامحسوس پلیس، عکس ماشینم را در سرعت 132 کیلومتر در ساعت ثبت کرده‌اند!

ماشین به‌طور مداوم روی کروز کنترل است که برای ناهار می‌ایستیم. دوباره حرکت می‌کنیم اما این بار ماشین بوق هشدار می‌دهد!!! تعجب می‌کنم و به صفحه آمپرها نگاه می‌کنم، آمپر آب ماشین روی قسمت قرمز است، بلافاصله ماشین را خاموش می‌کنم و روی کاپوت، آب یخ می‌ریزم، سپس ماشین را روشن می‌کنم، مشکل حل شده بود. این هم یک ایراد دیگر از موتور ef7 که موتوری زودجوش است.

دوباره راه می‌افتم. کمی جلوتر در اتوبان یک نفر به من علامت می‌دهد، کنار می‌زنم، او هم کنار میزند، از او می‌پرسم چیزی شده؟ می‌گوید: این دنا است؟ چقدر زیبا است، مانیتور هم دارد و …، بعد هم شروع می‌کند به تمجید و تعریف از ماشین. به هر نحوی شده و به بهانه گرفتن تنقلات از دست آن آقای محترم، خلاص می‌شوم! زمان می‌گذرد و حالا غروب است، چراغ‌های ماشین را روشن می‌کنم. دنا به‌واسطه طراحی خوب چراغ‌هایش، خود را در شب بسیار زیبا نشان می‌دهد.
نتیجه‌گیری

در کل خودروی دنا از نظر فنی همان سمند سورن است ولی از لحاظ امکانات، زیبایی و حتی کیفیت در سطحی بالاتر از بقیه ماشین‌های ایرانی قرار دارد. دنا نسبت به قیمت 42 میلیون تومانی‌اش خودروی خوبی است، به‌شرطی که با امکانات بهتر، کیفیت بالاتر و تجهیزات مدرن‌تر تولید شود. این خودرو تا حال 3000 کیلومتر را بی‌هیچ ایرادی سپری کرده و جز چند عیب جزئی مثل شیوه ناجور بسته شدن درها و یا خراب شدن گیره کاپوت مشکل خاصی نداشته است. به‌شخصه، این خودرو را در این قیمت، خودروی ارزشمندی می‌دانم و معتقدم دنا با یک پیشرفت محسوس اما اندک، تجربه نوینی از شرکت ایران‌خودرو است. شرکتی که به ساخت خودروهایی در رده سدان های متوسط شهری علاقه ویژه ای دارد.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا