خواندنی

روياهاي ناتمام 24 خرداد

قاسم خرمي

نيروهاي هواخواه جامعه مدني اغلب كشور را ترك كرده يا آن‌ها كه مانده بودندبراي هميشه باسياست پرهزينه وداع كرده بودند. عمده احزاب، گروه‌هاي سياسي، طبقات اجتماعي و نهادهاي صنفي داراي علايق ملي و دموكراتيك پيش پاي چرخ توده‌ساز احمدي‌نژاد خرد و خمير شده بودند.كسري ازمردم ازشركت درانتخابات امتناع مي كردند و آنها كه شركت كرده بودند نسبت به نتيجه و فرجام مشاركت خوداطمينان خاطري نداشتند. در يك كلام چشم‌انداز سياسي جامعه ايران در مه كامل فرورفته بود.ابتكار عمل حكومت براي ايجاد تحرك در فضاي انتخابات از صبح روز راي گيري آغاز شد.

سخنان  پر تاثير رهبر انقلاب در پاي صندوق‌هاي رأي به كنش عرفي مردم مفهوم فقهي و شرعي بخشيد. رأي مردم «حق‌الناس» ناميده شد و رأي دادن و رأي ندادن ديگر به منزله تأييد و تحقير نظام سياسي نبود. چند روز قبل شخصيت‌هاي مرجع با صدور بيانيه و پيام، مردم را به شركت در انتخابات فراخوانده بودند.  همه تغييرات اما از ظهر روز  24 خرداد آغاز شد .  طبقه متوسط كشور از خواب عصرگاهي بيدار شد و جامعه مدني ايران در غياب احزاب و گروه‌هاي سازمان يافته و نيز در خلأ رسانه‌هاي مشوق به وظيفه تاريخي خود عمل كرد. به اين ترتيب اگر به بزنگاه تاريخي اعتقاد داشته باشيم عصر روز 24 خرداد  به معني واقع كلمه بزنگاه تاريخي عبور جامعه ايران از چشم‌اندازهاي تاريك و وهم‌آلود بود. اكنون دو سال بعد از آن مشاركت اضطراري، بسياري از ابرهاي تاريك عرصه سياست كشور كنار رفته‌اند. ايران به عضو فعال و مبتكر جامعه جهاني مبدل شده و غرب متحد و هميشه طلبكار را به موضع انفكاك و پاسخگويي كشانده است. از منظر داخلي اقليت سياسي امتيازطلب موقتاً زمين‌گير شده است. دست‌هاي آلوده روشده و منشأ پول‌هاي آلوده به مردم معرفي شده است . انديشه جهاد عليه رأي مردم  ديگر هواداران و سينه چاكان زيادي ندارد. امنيت پارادايم فكري و رفتاري نظام نيست. مردم از دستگاه‌هاي امنيتي نمي‌ترسند. دستگاه‌هاي امنيتي هم از مردم هراسي ندارند و خشونت‌هاي حيرت‌آور اقليت پيكارجو تا سرحد بي‌نزاكتي سياسي در يك جلسه غيرعلني تخفيف يافته است. با اين همه اما  تا تحقق روياهاي 24 خرداد فاصله درازي باقي مانده است :
1- دولت فعلي در حوزه تنظيم فرهنگ سياسي هنوز در حد واسط دو گزينه اجتماعي كردن سياست يا سياست‌زدايي از جامعه سرگردان و بلاتكليف مانده است. دولت كوشيده از هيجانات سياسي غيرضروري مردم حتي پيرامون آنچه قبل از آن «حق مسلم » آنان ناميده شد بكاهد و مضافا  از برگزاري هرگونه ميتينگ عمومي در حمايت از سياست‌هاي دولت پيش‌گيري نمايد. با اين حال به مقتضاي تلاش براي غير توده‌اي كردن سياست اقدامي در خور  براي نهادمندي اجتماعي اعم از كمك به رويش نهادهاي سياسي جديد يا حمايت از انجمن‌هاي صنفي و حرفه‌اي صورت نداده است.  از اين رو به خاطر جلب مشاركت عمومي در انتخابات پيش رو همين دولت به ناچار بايد به همان اجتماعات توده‌اي و سازمان نيافته‌اي رجوع كند كه از فرداي 24 خرداد آن‌ها را از سياست‌ورزي جمعي و توده‌اي برحذر داشته بود .
2ـ در حوزه جذب وسازماندهي نخبگان وكنشگران سياسي مؤثر درپيروزي دولت فعلي، قضيه از اين هم پيچيده‌تر است.دولت روحاني خاستگاه نظري وتشكيلاتي شناخته شده‌اي نداشت. بنابراين پيروزي اومديون ائتلافي اضطراري از نيروهايي بودكه هراس از بازتوليداحمدي‌نژاد آن‌ها را  زير سقف يك ستاد  انتخاباتي گردآورده بود. ستاد روحاني تركيبي از شخصيت مستقل، افراد وابسته به جريان و احزاب اصلاح‌طلب و نيز تكنوكرات‌هاي راست كيش بازمانده از ستاد هاشمي رفسنجاني بود .

بدنه  اجرايي ستاد روحاني هم متشكل از نخبگان فصلي و عمل‌گرايي بود كه معمولاً در انتخابات مختلف و با كانديداي متعدد سابقه معاضدت و همكاري داشته‌اند.شخصيت‌هاي مستقل در فرداي بعد از انتخابات مطابق معمول به حال خود رها شدند، چهره‌هاي اصلاح‌طلب با فشار پيدا و پنهان منتقدان اصولگرا يا ترفندهاي گزينشي نظير استعلام‌هاي بي‌پاسخ از پيرامون دولت كنار زده شدند و به اين ترتيب مديريت‌هاي فوقاني دولت در اختيار طيف راست‌آيين و سياست گريز و مديريت‌هاي مياني و تحتاني عمدتاً به تصرف نخبگان فصلي و شناوري درآمد كه براي انجام وظيفه در هر دولتي از آمادگي لازم برخوردار بودند .حمله مكرر محافظه كاران  به فعالان سياسي اصلاح‌طلب يا آنچه خود اصطلاحا «عوامل فتنه» مي‌ناميدند اسم رمزي براي تخليه هوشمندانه ساختار دولت از نيروهاي پيشرو و دموكراتيك بود. در يك كلام مخالفان روحاني توانستند تركيب مديريت‌هاي مياني دولت را استادانه مديريت كنند و به اين ترتيب با اعطاي سكه‌هاي تقلبي تحت عنوان نيروهاي «تكنوكرات» و «بي‌حاشيه» ( شما بخوانيد بي خاصيت) اعتماد عمومي به دولت را به غارت بردند.

حضور و ا بقاي فرمانداران احمدي نژادي در وزارت كشور و حضور مديران عاري از هويت و معرفت سياسي در بدنه دولت ميراث چنين مبادله نامباركي است.  اين‌ها همه زمينه‌ساز دلخوري‌هاي عميق ميان دولت با نخبگان خطر پذيرحامي دولت شده است .
3ـ ارتباط وتعامل مستمر دولت با بدنه اجتماعي از ديگرروياهاي ناتمام انتخابات 24 خرداد است. فشار سازمان يافته بر طبقه متوسط مدرن حامي دولت اعم از سرمايه‌گذاران، كارآفرينان، ديوان‌سالاران ، دانشگاهيان، نويسندگان و روزنامه‌نگاران كماكان ادامه دارد.  هنوز از صدا و سيما و تريبون‌هاي رسمي  به باورها و سمبل‌هاي سياسي قاطبه مردم بي‌احترامي مي‌شود. در خيابان‌ها نوع پوشش و سبك زندگي آنان تحقير مي‌شود. در حوزه فرهنگي سانسور هنوز پابرجاست، فيلم‌ها پايين‌كشيده مي‌شوند و كنسرت‌ها به‌صورت زنجيره‌اي لغو مي شوند.

رسانه‌هاي دولتي و نهادهاي اطلاع رساني وابسته به دولت  به عنوان كانال ارتباط روحاني با مردم تقريباً از كنترل نيروهاي اصلاح‌طلب و بعضا حتي نيروهاي وفادار به دولت خارج شده است و در آن سوي ماجرا رسانه‌هاي محافظه‌كار روي چنين حلقه‌هاي ضعيفي براي مشوش‌نمايي امور و فلج سازي دولت  به شدت حساب كرده‌اند. همه اين‌ها مي‌تواند توليد يأس و بدگماني كند و به فرآيند ارتباط مستمر و ضروري دولت و بدنه اجتماعي آسيب برساند اما خوشبختانه هنوز دير نشده است. دولت تازه به نيمه رسيده است   و رئيس‌جمهور روحاني دست‌كم در حضور رسانه‌هاي گروهي و بر وعده‌هاي انتخاباتي‌اش تاكيد مي‌كند.  مهم‌تر از همه اينكه  مردم هزينه مشاركت منفعلانه را قبل از اين يكجا پرداخت كرده‌اند.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا