زیر و بَمِ «کارتن خوابی»
کارتنخوابهای شهر تهران را مردان و زنانی با شرایط متفاوت تشکیل دادهاند. چندیپیش مهاون رئیسجمهور در امور زنان و خانواده از حضور 500 زن در میان کارتنخوابهای تهران خبر دارد. همچنین به گفته فاطمه دانشور -رئیس کمیته اجتماعی شورای شهر تهران- در میان کارتنخوابها زنان باردار و کودکان زیادی نیز وجود دارند که مامن دیگری ندارند. حضور افراد آسیبپذیرتر مانند زنان و کودکان در میان جمعیت کارتنخوابهای تهران لزوم رسیدگی به سریعتر به وضعیت آنها را میطلبد. البته سالهاست که سازمانهای مربوط در تلاش برای جمعآوری و کاهش تعدا کارتنخوابها هستند، اما همچنان شاهد افزایش تعداد این افراد هستیم.
دکتر علی شفیعی -پژوهشگر اجتماعی و عضو انجمن جامعهشناسی ایران- درباره روندی که موجب میشود یک فرد به کارتنخوابی برسد، در گفت و گو با فرارو اظهار کرد: “یک کارتنخواب، از حداقل حمایتهای لازم بیبهره بوده است تا آنجا كه براي گذران زندگي هيچ ماوايي جز خيابان ندارد. این محروميت ازحمایتهاي مورد نياز تاثيري دوطرفه دارد؛ از آنجایی که فرد معتاد –بخصوص اگر در دسته پرخطر جاي گيرد- بواسطه عوارض ناشي از مصرف مواد، با مشکلات روحی، جسمی و اجتماعي روبروست، به تدریج حمایتها از پیرامون او قطع خواهند شد و اين به نوبه خود وضعيت اعتياد و عوارض ناشي از آن را تشديد و تعميق خواهد كرد. درنتیجه حمایت اجتماعی و میزان آسیبی که فرد از اعتیاد دیده، با یکدیگر رابطهای مستقیم دارد و هر دو بر یکدیگر اثر میگذارند و در نتیجه فرد به خیابان “رانده” میشود به همين دليل است كه اكثر افراد كارتن خواب معتاد نيز هستند”.
علی شفیعی در ابتدا گفت: در مورد آمار ارائهشده درباره تعداد افراد کارتنخواب در شهر تهران، پیش از هرچیز باید به این نکته توجه كرد که این آمار بر اساس چه معيار وشاخص و با چه متدلوژي بهدست آمدهاست. درحال حاضر از افرادي با ظاهر مشابه بعنوان “معتاد کارتنخواب” نام برده مي شود درحالي كه در مورد این افراد باید پیش از هرچیز دستهبندی صورت بگیرد.
کارتنخواب کیست؟
وی در مورد تعریف کارتنخوابی گفت: در بسیاری مواقع كساني را كه کارتنخواب ميدانيم، افراد سرگردانی هستند که ممکن است سرپناه نیز داشته باشند؛ این دسته از کارتنخوابها را میتوان در حواشی شهرها و یا سکونتگاههای غیر رسمی دید، که بهدلیل بیکاری و خرده فرهنگ رايج دراين مناطق،در خیابان پرسه میزنند. گروه دیگری از معتادان خيابانگرد نیز افرادی را شامل میشود که سرپناههایی موقت و غیرثابت مانند پاتوقها، خانههای مجردی، سرپناهها و خانههای امن شهرداری و… دارند؛ این افراد نیز هرچند ممکن است که جا و مکان ثابت نداشته باشند، اما بیسرپناه نیستند. و مي توانند محلي را ولو با شرايط نامطلوب براي بیتوته تامين كنند. بهجز این دودسته، عدهای نیز بهدلیل عوارض شديد جسمي و رواني اعتیاد و محرومیت از حداقل حمايت اجتماعی، بدون برخورداري از هیچ سرپناهی در خیابان زندگی میکنند.
این پزشک در ادامه اظهار کرد: به همه كساني كه در سه گروه يادشده جاي مي گيرند میتوان نامِ “معتاد پرخطر خیابانی” داد؛ اصطلاح “پرخطر” براي اين دسته از معتادان هم در برگيرنده الگوي مصرف پر آسيب مواد (اعتيادتزريقي به موادي نظير هروئين،تزريق با سرنگ مشترك) و رفتارهای اعتيادي و موادجويانه عارضه دار (نظير بزه كاري و خرده فروشي مواد براي تامين مواد مصرفي،زورگيري از خانواده) و هم پيامدهاي مهم فردي و اجتماعي اعتياد اين افراد براي اجتماع (نظير اشاعه بيماريهاي عفوني خطرناكي مثل سل، هپاتيت و ايدز در جامعه، ايجاد ناامني اجتماعي، توسعه شبكه قاچاق مواد مخدر، ارتكاب به انواع جرائم، ولگردی) درنظر گرفته مي شود. واژه خياباني نيز دلالت بر آن دارد كه جامعه پيرامون فرد معتاد، يا ميدان بروز تظاهرات رفتارهاي پرخطر اعتيادي اين افراد است و يا مستقيما درمعرض عوارض اعتياد او قرار دارد.
معتاد پرخطر خیابانی کیست؟
شفیعی درباره معتاد پرخطر خیابانی گفت: با اين توضيحات ميتوان معتاد پرخطر خياباني را اينگونه تعريف كرد: “فرد معتادي كه به طور مستقيم جامعه را در معرض الگوها و رفتارهای پرخطر مصرف مواد و آسيبهای اعتياد خود قرار میدهد.” یعنی فردی که جامعه را در عرصه عمومي را در معرض خطرهای ناشی از اعتیاد پرخطر خود قرار داده است. اين پرخطر بودن هم ناشي از مصرف مواد پرخطرتر است و هم الگوي مصرف و رفتارهاي اعتيادي و موادجويانه خطرناكتر. برای مثال فردی که شیشه مصرف مي كند و رفتاری پرخاشگرانه درعرصه عمومي دارد و ممکن است به افراد دیگر صدمه بزند و یا کسی که به دلیل اعتياد تزريقي مبتلا به HIV درصورت تزريق مواد با سرنگ مشترك است.
به گفته این پژوهشگر اجتماعی؛ درمیان اين افراد انواع آسیبديدگان میتوانند وجود داشته باشند؛ بیماران روانی، زنان تنفروش، کودکان خیابانی، بزهكاران، خرده فروشان مواد و… . کاری که در جامعه در حال انجام است، جدا كردن اين افراد از يكديگر براساس مشكلاتي است كه متوجه جامعه ميكنند، درصورتی که ما باید رویکردی منسجم به خود اين افراد به مثابه يك انسان با شرايط و نيازهای مختلف باشد. در ایران بهایندلیل که هرکدام از این آسیبها متولی مختلفي دارد كه هريك ديگری را –و عمدتا حوزه اعتياد را- مسئول ساماندهي اين افراد ميداند، آنها در عمل رها شدهاند و درنتیجه این پلیس است که مجبور به جمعآوری آنها میگردد و چون اكثر آسيبديدگان اجتماعي معتاد هستند رويكرد صرفا به اعتياد آنهاست و نه مجموعه نيازها و مشكلاتشان و درنهايت همه آنها عموما در یکجا جمعآوری و براي مدتي نگهداري میشوند.
چطور یک فرد کارتنخواب میشود؟
عضو گروه جامعهشناسی پزشکی انجمن جامعهشناسی ایران درباره دلایلی که منجر به کارتنخوابی افراد میشود اظهار کرد: نکتهای که به طور کلی در مورد معتادان پرخطرخياباني وجود دارد، این است که باید دید که این افراد هریک چطور به این مرحله رسیدهاند؟ بسیاری از افراد ممکن است که سالها مواد مخدر مصرف كنند اما عليرغم اختلال شديد در وضعيت جسمي و يا حتي رواني کار آنها به اقامت در خیابان نکشیده باشد و یا تبدیل به یک معتاد کارتنخواب نشده باشند. علت این است که این افراد از حداقل حمایت اجتماعی برخوردار بوده اند و خانواده و یا شبکه اجتماعی موجود از این افراد حمایت کرده و این حمایت مانعی برای سرگردانی، خیابانخوابی و آسیبهای ناشی از آن شده است. این در حالی است که یک کارتنخواب، از حداقل حمایتهای لازم بیبهره بوده است تا آنجا كه براي گذران زندگي هيچ ماوايي جز خيابان ندارد.
این محروميت ازحمایتهاي مورد نياز تاثيري دوطرفه دارد؛ از آنجایی که فرد معتاد –بخصوص اگر در دسته پرخطر جاي گيرد- بواسطه عوارض ناشي از مصرف مواد، با مشکلات روحی، جسمی و اجتماعي روبروست، به تدریج حمایتها از پیرامون او قطع خواهند شد و اين به نوبه خود وضعيت اعتياد و عوارض ناشي از آن را تشديد و تعميق خواهد كرد. درنتیجه حمایت اجتماعی و میزان آسیبی که فرد از اعتیاد دیده، با یکدیگر رابطهای مستقیم دارد و هر دو بر یکدیگر اثر میگذارند و در نتیجه فرد به خیابان “رانده” میشود به همين دليل است كه اكثر افراد كارتن خواب معتاد نيز هستند.
وی تصریح کرد: امروزه مواد مخدر جديد و بسيار پرعارضه و ضعف شبكه حمايتي افراد در جامعه، موجب شده فاصله زماني بين شروع مصرف و كارتن خوابي نسبت به گذشته كوتاهتر شود و به دليل ضعف ساختاري، دستگاههايي كه وظيفه ارائه خدمات حمايتي به نيازمندان را به عهده دارند نيز نتوانسته اندمانع از بروز اين آسيب شوند.
نقش جامعه چیست؟
علی شفیعی در ادامه درباره نقشی که در حال حاضرجامعه در قبال این افراد ایفا میکند توضیح داد و با معرفی بهترین راهکار گفت: یکی از سادهترین کارها برای ما و مردمی که نمیخواهیم و یا هراس داریم تا افراد کارتنخواب را در محیط زندگیامان ببینیم، این است که با پلیس تماس گرفته و تقاضای جمعآوری این افراد را بکنیم.
اما این کار چقدر مفید خواهد بود؟ پس از جمعآوری این افراد، آنها براي دوره کوتاه و موقتی در مکانی نگهداری میشوند و پس از مدتی مجددا در خیابان رها میشوند و به ایندلیل که از حمایت اجتماعی مورد نياز و درمان مستمر برخوردار نیستند، مجددا در چرخه بیخانمانی میافتند و البته پس از مدت كوتاهي دوباره در طرحهای جمعآوری دستگير ميشوند. ضمن اينكه صرف نظر از مسائل انساني و حقوقی، هيچ منطقی نگهداري اين افراد را براي مدت طولاني با توجه به هزينه-اثربخشي پايين آن توجيه نميكند. بايد توجه داشت حتي اگر چنين امكاني هم وجود داشته باشد، چون عوامل مسبب مصرف مواد، اعتياد پرخطر و محروميت از حمايت اجتماعي همچنان به كار خود ادامه مي دهند، افراد جديد به سرعت جاي افراد جمع آوري شده را مي گيرند.
از احساس ناامنی تا حمایت اجتماعی
علی شفیعی با انتقاد از چرخه دستگیری – رهایی کارتنخوابها در ادامه گفت: یکی از توجیهات نیروی انتظامی و دستگاه قضایی برای جمعآوری این افراد آن است که حضور كارتنخوابها برای دیگر افراد جامعه احساس ناامني ایجاد میکند و بنابراين بايد آنها را از معابر جمع آوري كرد تا حضورشان موجب نارضايتي عمومي نشود. هرچند این احساس ناامني و نارضايتي واقعيت دارد، اما بهترین راه حل، جمع آوري اين افراد بدون ارائه مداخلات درماني و بازتواني نیست و کمکی به کمشدن تعداد افراد کارتنخواب و بیخانمان و حتي رضايتمندي عمومي دربلند مدت نمیکند.
راه حل مناسب و منطقي آن است که مردم با آگاهي از چرايي پيدايش اين افراد در عرصه عمومي، بهجای درخواست برای جمعآوری آنها از نيروي انتظامي؛ از دستگاههاي ذيربط نظير وزارت بهداشت، بهزيستي و شهرداري درمان، بازتواني و ساماندهي پايدارشان را مطالبه كنند، چرا که در غیر اینصورت چرخه دستگیری-رهایی-كارتنخوابي بهشکلی بیفایده و باصرف هزينه گزاف از بودجه عمومي ادامه خواهد يافت و حتي با راندن اين افراد به لايههاي سخت دسترس تر جامعه، امكان ارايه مداخلات كاهش آسيب كه براي پيشگيري از گسترش ايدز ضرورت دارند نيز محدود مي شود.
قدم بعدي آن است مردم این موضوع را در نظر داشته باشند اگر ما خواهان آن هستیم که این افراد شرایط پایدار بیابند، باید از آنها حمایت اجتماعی بکنیم تا مجددا به جامعه بازگردند و هنجارهاي جامعه را پذيرا شوند چرا كه هرچه بيشتر اين افراد از جامعه طرد و يا از آن به اجبار دور نگه داشته شوند احساس تعلقشان به هنجارهاي اجتماعي كمتر و آسيبهاي ناشي از رفتارهاي پرخطر اعتياديشان بيشتر مي شود.هیچنهادی مانند خودِ مردم نمیتواند کمکی به بهبود معتادان پرخطر خياباني بکند و این مردم هستند که باید از طریق شبکههای اجتماعی این افراد را به جامعه پیوند بزنند.
شفیعی تصریح کرد: نکته پراهمیت اینجاست که اعتیاد علاوه بر اينكه یک بیماری جسمی و روحی مي باشد، بیماریِ اجتماعی و يك آسيب اجتماعي نیز هست و بهبود آسيبهاي اجتماعي نيز تنها در بستر جامعه موفقيت آميز خواهد بود، و ایزوله كردن و یا در خفا درمان کردن آسيب ديدگان اجتماعي به منظور ساماندهي آسيبهاي اجتماعي راهگشا نخواهد بود. معتادان در جامعهاي شروع به مصرف مواد كرده اند كه همه اعضاء جامعه در ايجاد آن نقش داشته اند. بنابراین آحاد جامعه باید نسبت به این افراد-بويژه آنهايي كه نيازمندي بيشتري به حمايت اجتماعي دارند- احساس مسئولیت كنند كه پيش شرط آن آگاهي از مشكلات و نيازهاي اين افراد براي بازتواني است.
عضو انجمن جامعهشناسی ایران در انتها گفت: در این میان NGOهای زیادی در حال فعالیتاند. اگرچه این نهادها اقدامات خوبی دارند، اما تا زمانی که افکار عمومی آگاه نشود، اقدامات صورت گرفته براي مشکل کارتنخوابی به جمعآوری آنها محدود خواهد شد.