خواندنی

زلزله ای در فهرست 10 زلزله مرگبار جهان

شمالی‌ها هنوز هم آن روز را از یاد نبرده‌اند؛ روزی که بد شروع شد و بد ماند و تا مدت‌ها یادش از خاطره‌ها پاک نشد؛ هنوز هم نشده. هنوز هم هر سال که خرداد می‌آید، از نیمه که می‌گذرد، به آخر که نزدیک می‌شود، رودباری‌ها و منجیلی‌ها اخم‌هایشان را توی هم می‌کنند و به یاد می‌آورند زمین لرزه ٧,٤ ریشتری را که‌ سال ٦٩، رودبار، منجیل، لوشان و ۷۰۰ روستای اطراف را تقریبا نابود کرد و به ۳۰۰ روستای دیگر خسارت زیادی زد.

همه‌اش اما اینها نبود؛ آن روز آدم‌های زیادی زیر آهن و خشت و گِل خانه‌هایشان ماندند و بی‌جان بیرون آمدند. مادران زیادی بچه‌هایشان را از دست دادند، کودکان زیادی پدر و مادرانشان را تنها گذاشتند و همسران زیادی همسر و بچه‌هایشان را مرده از زیر خاک بیرون آوردند؛ چند هفته بعد، وقتی تعداد دقیق کشته‌ها درآمد، کمتر کسی آن را باور کرد؛ ٣٥‌هزار انسان آن هم در عرض چند ثانیه از بین رفته‌اند؟

خبر اما واقعیت داشت و همه‌اش هم این نبود. زلزله ‌سال ٦٩ رودبار و منجیل، دست و پای خیلی‌ها را از آنها گرفت، خیلی‌ها را فلج کرد، خیلی‌ها را زمینگیر کرد و البته خیلی‌ها را هم بی‌خانمان. این «خیلی‌ها» را بعدا ٦٠‌هزار نفر اعلام کردند؛ کسانی که در زلزله رودبار و منجیل، در این دو شهر و روستاهای اطراف زخمی شدند و روی تعداد زیادی از آنها نام «معلول» گذاشتند. ٥٠٠‌هزار نفری را هم که در مجموع شهرهایی که زلزله در آنها شدید احساس شده بود، آواره شدند، باید به دیگر انسان‌هایی که از این زلزله ضرر دیدند، اضافه کرد. اما این فقط آدم‌ها نبودند که آن روز زلزله آنها را از بین برد.

زلزله ای در لیست ۱۰ زلزله مرگبار جهان

قدرت تخریب زلزله ۳۱ خرداد ۶۹ رودبار و منجیل آن‌قدر بود که ٢٠٠‌هزار خانه را با خاک یکسان کند و ۲۰۰‌میلیارد دلار خسارت بر جا بگذارد؛ قدرت تخریبی که باعث شد زلزله رودبار و منجیل که عمق آن در ١٩ کیلومتری زمین اعلام شد، در لیست مرگبارترین ۱۰ زلزله جهان در صدسال گذشته قرار گیرد. کسانی که زلزله منجیل و رودبار را به یاد دارند، حتما حاشیه‌های آن را هم می‌دانند؛ از شب زلزله که مسابقات فوتبال جام‌جهانی ۱۹۹۰ ایتالیا درحال پخش بود و خیلی‌ها مشغول تماشای بازی‌ای که دقیقا ساعت ١٢ شب شروع شده بود تا اطلاع‌رسانی اشتباهی که در یکی، دو روز بعد از زلزله، باعث بالا رفتن تعداد تلفات شد.

کارشناسان زلزله چندسال بعد از این زلزله گفتند که علت بالا بودن خسارات جانی در زلزله منجیل، خطا در اعلام کانون زلزله بود چرا که در آن زمان به دلیل محدود بودن ایستگاه‌های لرزه‌نگاری، کانون زلزله منطقه دیلمان در استان گیلان اعلام شد و به همین دلیل زمان طلایی برای امدادرسانی به مناطقی که خسارات جدی به آنها وارد شده بود از دست رفت چون آنطور که این کارشناسان می‌گویند این زمان طلایی برای نجات آسیب‌دیدگان در زلزله ۲۴ تا ۷۲ ساعت است.

ضعف در اطلاع‌رسانی درباره این زلزله هم یکی دیگر از دلایل بالا بودن تعداد کشته‌شدگان در این زلزله بود؛ قدیمی‌ها حالا می‌گویند که تا چند روز پس از این رخداد، هیچ‌کس از آن خبر نداشت و کسی نمی‌دانست دقیقا چه اتفاقی افتاده‌ است. وقتی خبر زمین‌لرزه آن هم با تأخیر از تلویزیون ایران پخش شد، نشانی مرکز زلزله به‌ غلط رشت و دیلمان اعلام شد که گمراه‌کننده بود و هنوز مشخص نشده بود که در رودبار چه شده و همین هم باعث شد که پس از چند روز عمق فاجعه معلوم شود. مسئولان بعدا دلیل خطا در اعلام خبر مرکز زمین‌لرزه را محدود بودن ایستگاه‌های لرزه‌نگاری در آن زمان اعلام کردند و همین هم باعث شد که چهار روز پس از زلزله که زمان طلایی کمک از دست رفته بود، عملیات امدادرسانی به این مناطق آغاز شود.

حال و روز این روزهای رودبار و منجیل

حالا ٢٥‌سال از زلزله رودبار و منجیل می‌گذرد و مردم این شهرها هنوز هم با کابوس زلزله‌ سال ٦٩ درگیرند. از آن شب، از آن سال، آن ‌سال شصت و نهی که خردادش خونین بود و سیاه، رودبار شهر دیگری شده است، تعداد زیادی از رودباری‌ها و منجیلی‌ها از این شهرها مهاجرت کرده‌اند. بیشتر مهاجران کسانیاند که در این زلزله زخمی و نقص عضو شدند؛ کسانی که آنطور که «عطاء الله حکیمی»، نماینده رودبار در مجلس به «شهروند» می‌گوید، به این دلیل از شهرهایشان به دیگر شهرهای استان گیلان رفته‌اند که شهرشان حتی یک مرکز توانبخشی و نگهداری معلولان ندارد: «زمانی که آن زلزله سنگین آمد، تعداد زیادی از مردم معلول شدند و خوب است بدانید که رودبار تنها شهرستان استان گیلان است که مرکز توانبخشی ندارد.

بعد از زلزله همه شهرستان‌های استان گیلان از فرصت زلزله استفاده کردند و پول گرفتند و مراکز توانبخشی برای خودشان ایجاد کردند ولی شهری مانند رودبار که بیشترین آسیب را دیده بود از این موضوع حیاتی بی‌بهره ماند. درحال حاضر تعداد زیادی از رودباری‌ها که یا معلول شدند یا کل خانه و خانواده شان را از‌دست دادند، در آسایشگاه رشت زندگی می‌کنند. بیشتر آنها هم کسانی‌اند که هیچ‌کس برایشان باقی نمانده و بعد از زلزله تنها و بی کس شده‌اند. نه پدری نه مادری و … و هنوز دچار شرایط سخت و طاقت فرسایی‌اند.»

او ادامه می‌دهد: «به نظر من زلزله رودبار و منجیل، اولین تجربه تلخ زلزله بزرگ در کشور بود و به همین دلیل دولت وقت نتوانست به صورت دقیق و اساسی مشکلات مردم را رفع کند. البته یادم می‌آید که دولت برای بازسازی تسهیلاتی پرداخت کرد و ستادهای معین دیگر استان‌ها هم کمک‌هایی کردند ولی درنهایت این خود مردم بودند که با تسهیلات ناچیزی خانه‌های خودشان را درست کردند. مشکلات زلزله رودبار و منجیل ولی در زلزله‌های بعدی مانند بم تجربه خوبی برای دولت شد و بهتر توانستند آن را ساماندهی کنند.»

اندوه زلزله‌ سال ٦٩ در رودبار هنوز زنده است

به گفته نماینده رودبار «زلزله رودبار و منجیل فاجعه‌بار بود. شهر رودبار در آن زمان ١٤٠‌هزار جمعیت ساکن داشت که بعد از آن‌ درصد زیادی از مردم مهاجرت کردند و درحال حاضر این شهر ١٠٠‌هزار نفر جمعیت دارد. مردم شهر رودبار هنوز دچار مشکلات اقتصادی، اجتماعی و روانی خاصی‌اند. مثلا اقتصاد رودبار و منجیل کاملا تک‌محصولی است که آن هم به دلیل ورود مگس زیتون که از طریق زیتون وارداتی آمده خسارت زیادی به کشاورزان وارد شده است.

از طرف دیگر هنوز و بعد از ٢٥‌سال مردم رودبار و منجیل با مشکلات روحی و روانی دست و پنجه نرم می‌کنند. مثلا من اخیرا با شخصی حرف می‌زدم که ٥٠ ساله بود و همسر و ٥ فرزندش را در زلزله از دست داده بود و بعد از زلزله هیچ وقت نتوانست مثل یک انسان عادی زندگی کند. او و اشخاصی مانند او در رودبار زیادند. آنها که هنوز هم افسرده‌اند و نتوانسته‌اند غمشان را فراموش کنند. بلایی که زلزله سر آدم‌ها می‌آورد، خسارات اجتماعی زلزله فراموش شدنی نیست.»

حکیمی می‌گوید: «من فکر می‌کنم با وجود تجربه زلزله‌های مهیب در ایران، هنوز هم ما از آنها درس نگرفته‌ایم. همه ملت ایران می‌دانند که ما در کمربند زلزله هستیم و هیچ شهری امن نیست اما مسئولان ما زود این مسائل را فراموش می‌کنند. حادثه تلخ زود فراموش می‌شود. مثلا ما شاهد ساخت و‌سازهای بی‌رویه در همه کشور و به‌ویژه در تهران هستیم؛ تعداد زیادی از ساختمان‌ها در تهران، زلزله نیامده فرو می‌ریزند ولی هنوز هم در ساخت و سازها در تهران، قانون رعایت نمی‌شود.

عمر مفید ساختمان‌ها در شهرهای ما به ٤٠‌سال هم نمی‌رسد درحالی که تجربه شهرهای دیگر کشورها چیز دیگری است.» رودباری‌ها و منجیلی‌ها، ٢٥‌سال پس از خردادِ سخت هنوز عزای زلزله دارند. خرداد که می‌رسد لباس‌های سیاه‌شان را می‌پوشند و به همان روز به همان سی و یکم خرداد‌سال ٦٩ بازمی‌گردند. اندوه زلزله‌ سال ٦٩ در رودبار، در منجیل هنوز آن‌قدر زنده است که وقتی قرار است یک نفر در شهر برای سالگرد زلزله، حرفی بزند، پیامی بنویسد و از خاطره آن روز سخت بگوید، از مرگ می‌نویسند. همان‌طور که فرماندار رودبار، دیروز پیامش به سالگرد زلزله این شهر را با یک جمله آشنا شروع کرد: «انالله و انا الیه راجعون»…

این شهر ١٢٠ نفر توان یاب ضایعه نخاعی دارد

محمد احمدی، فرماندار رودبار دیروز در پیامش از گذر سال‌ها نوشت، سال‌هایی که چیزی از اندوه مردم شهرهای رودبار و منجیل کم نکرده است: «سال‌ها می‌گذرد، حادثه‌ها می‌آید، انتظار فرج از نیمه خرداد کشم. انالله و انا الیه راجعون. لرزه‌ای سنگین بر پیکر سرزمین صلح و دوستی طنین‌انداز شد و روزی به نام ۳۱خرداد برای همیشه در اذهان مردمان‌مان باقی ماند.

غم جانکاه و پرغصه بیست و پنجمین سالگرد زلزله خرداد ۱۳۶۹ هرگز از یاد هیچ انسان درد کشیده‌ای برون نخواهد رفت. آنگاه که زمین فرو ریخت و عزیزانمان زیر تلی از خاک بجای ماندند. چه خوش سعادتی به از آن که شهید گونه‌گان شهرستانمان، همیشه جاوید ماندند و غزل خداحافظی را مشق کردند. وظیفه دانستم به‌عنوان نماینده دولت در شهرستان رودبار، ضمن آرزوی قبولی طاعات و عبادات در ماه عبودیت و بندگی، خود را در غم فراموش ناشدنی شما شریک دانسته و آرزو کنم خداوند عزوجل صبری حیات گونه به شما عنایت کند.»

«آریا طوفانی»، رئیس سابق اداره بهزیستی رودبار که سالها در این اداره فعالیت کرده هم در گفت‌وگو با «شهروند» می گوید: رودبار هنوز یک مرکز نگهداری معلولان هم ندارد و همه با توجه به این است که این شهر ١٢٠ نفر توان یاب ضایعه نخاعی دارد که بیشتر آنها در زلزله رودبار دچار این مشکل شده اند: « در حال حاضر بیشترین ضایعات نخاعی در استان گیلان زندگی می کنند.

رویکرد دولت به سمت مراکز دولتی نیست و به دلیل واگذاری خدمات به بخش خصوصی است که انجمن خیریه ضایعات نخاعی در رودبار به این افراد سرویس می‌دهد. از طرف دیگر زلزله، داغی است که هر چند سال هم که بگذرد، فراموش نمی شود. هنوز آثار زلزله در رودبار و منجیل به جاست.»

سی و یکم خرداد ٦٩ که آمد و گذشت، منجیل و رودبار شهرهای دیگری شدند. آنها که زنده ماندند دیگر هیچ وقت مثل روزهای قبل از خرداد ٦٩ زندگی نکردند. آنها هم همراه جنازه‌هایی که روی دوش شهر می رفت؛ رفتند، آن ها هم مردند.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا