ارتباطات

رقابت‌ بر سر تصاحب بازار موبایل ایران

 سرمایه‌داران ایرانی، برخلاف اکثریت سرمایه‌داران دنیا تمایل ندارند خود را معرفی کنند. این اولین خصلت‌شان نیست ولی بارزترین آنهاست.

ناشناخته بودن برای سرمایه‌دار ایرانی یک تهدید نیست یک فرصت است. دوست دارد در پرده بماند و ناشناخته بودن را رمز موفقیت خود می‌داند. به همین دلیل آشکار هرگاه سرمایه‌داران ایرانی به رقابت با هم بر می‌خیزند هرگز به صورت علنی با هم برخورد نمی‌کنند و علیه یکدیگر در رسانه‌ها حرف نمی‌زنند، بلکه به‌طور غیرمستقیم برای رقیب «چپق چاق می‌کنند.» جدیدترین رقابت ناپیدای سرمایه‌داران ایرانی به رویارویی برای تصاحب بازار فروش موبایل در ایران تبدیل شده است. در یک سر این دعوای پنهان، خانواده «علاء‌الدین» قرار دارند که رئیس‌شان حاج‌رضا علاء‌الدین است و سر دیگر آن، خانواده انصاری است که مدیریتش را علی انصاری برعهده دارد.

هر یک از این خانواده‌ها در پایین‌ترین برآوردها سرمایه‌های کلانی اعم از دارایی‌های منقول و غیرمنقول دارند، اما چرا این دو خانواده به‌طور غیرعلنی روبه‌رو هم می‌ایستند و ماجرا از کجا آب می‌خورد. ماجرا از آنجا شروع شد که خانواده انصاری که صاحب و مالک بازار مبل ایران هم هستند پاساژی را کمی پایین‌تر از پاساژ معروف علاء‌الدین درتقاطع جمهوری و حافظ راه‌اندازی کردند و نامش را «بازار موبایل ایران» گذاشتند. همین نام خودکفایت می‌کرد که علاء‌الدین احساس خطر کند ولی وقتی انصاری با حجم تبلیغات گسترده و ارائه خدمات جدید در نحوه مدیریت پاساژ به میدان آمد رسما دو طرف روبه‌روی هم قرار گرفتند.

علاء‌الدین، برج دو نبش خیابان جمهوری و حافظ با هزاروصد مغازه، از سال 78 آرام‌آرام شروع به کار کرد و بورس لوازم الکترونیک اعم از دوربین، کامپیوتر و لوازم صوتی و تصویری شد ولی با ورود اولین سیم‌کارت‌های تلفن همراه و نیاز شدید بازار به گوشی موبایل، علاء‌الدین تبدیل به بورس اصلی موبایل شد. حجم بسیار بالای واردات گوشی و افزایش بی‌رویه استفاده و تعویض تلفن همراه در بین مصرف‌کنندگان باعث شد تا قسمت عظیمی از نقدینگی به بازار این کالای نوپا و فراگیر وارد شود.
سود سرشار خرید و فروش انواع تلفن همراه باعث شد که مغازه‌دارها برای تغییر کاربری سند سرقفلی اقدام کرده و تبدیل به فروشندگان موبایل و لوازم جانبی شوند.

در کنار این، تعمیرات انواع گوشی و خدمات جانبی آن سبب شد که علاء‌الدین تبدیل به محل خرید، فروش، تعمیر و ارائه انواع خدمات موبایل ایران شود. به‌طوری که اکنون بیش از 21 هزار نفر یعنی کمی بیشتر از بزرگ‌ترین خودروساز خاورمیانه – ایران‌خودرو – از قبل پاساژ علاء‌الدین به‌طور مستقیم و غیرمستقیم روزی می‌خورند.

برای اولین بار یک پاساژ «هاب» منطقه شد و نامش از مرزها نیز گذشت و توانست انحصار فروش، توزیع و خدمات یک کالا را به دست گیرد.

انحصار در فروش به افزایش بی‌رویه قیمت مغازه‌ها و حتی کرایه میزهای داخل مغازه‌ها انجامید که گاه یک میز فروش به تنهایی بیش از 2/5 میلیون تومان در ماه اجاره داده شد. اما آنچه علاء‌الدین را از دیگر پاساژها متفاوت کرد نحوه مدیریت مالک اصلی این مجموعه است. حاج‌رضا علاء الدین پسر بزرگ خانواده شش نفره که روزگاری پدرش در جلوی همین ملک، مغازه داشت به نوعی این مجموعه را مدیریت کرد که هیچ مغازه‌داری بدون اجازه او حق خرید و فروش ندارد. او خود خریدار و فروشنده اصلی است. مالکی که به هیچ‌کس «مالکیت» واگذار نکرده و همه سرقفلی‌نشین او هستند. به همین دلیل او نسبت به فراز و فرود بازار تحت مدیریتش حساس است زیرا کسادی بازار حق سرقفلی او و سود ناشی از جابه‌جایی‌های مالکیت‌اش را به شدت کاهش می‌دهد. به همین جهت حضور یک رقیب جدی برای پاساژ، رقابت با خانواده علاء‌الدین محسوب می‌شود. حاج علی انصاری این کار را کرده است. او 200 متر پایین‌تر از پاساژ علاء‌الدین مجموعه شیک و مدرنی را افتتاح کرده که با 180 مغازه در پنج طبقه خواهان جذب کاربران حوزه گوشی تلفن همراه است. اگر چه تنها بخش اندکی از همین تعداد قرار است موبایل بفروشند و مابقی به فروش کامپیوتر و لوازم صوتی و تصویری بپردازند ولی ایجاد یک رستوران شیک و مدرن و راه‌اندازی یک شهربازی در این مجموعه و پارکینگ‌های اختصاصی فراوان موقعیتی را ایجاد کرده که مشتری در فضا و شرایط بهتری به دنبال کالای مورد نظر خود بپردازد.

خانواده انصاری – هفت برادران – چند صباحی است که در راه‌اندازی پاساژهای اختصاصی وارد شده‌اند و همه آنها را با نام «ایران» همراه می‌کنند. نام خاصی که به دلیل نبود قانونی مشخص برای به‌کارگیری اسامی خاص، روی پاساژهای ساخته شده توسط برادران انصاری خودنمایی می‌کند، اول بازار مبل ایران، حالا بازار موبایل ایران و فردا بازار… ایران. ایجاد اعتبار از راه نام ایران در داخل و خارج از کشور روشی است که براداران انصاری با حجم تبلیغات گسترده از پس آن به خوبی بر می‌آیند. سیاستی که با استفاده از آن در حال گسترش حوزه نفوذ خود هستند اگر چه اکنون آنها در قالب پاساژی به رقابت با بزرگان بازار موبایل و لوازم صوتی پرداخته‌اند ولی این خانواده رویای گوناگونی در سر دارد و از ورود به بانکداری تا پاساژسازی و از مبل تا آهن و فولاد در عقبه اقتصادی آنها یافت می‌شود. بانک تات که هشتمین بانک خصوصی ایران به شمار می‌آید با حمایت، هدایت و مدیریت این خانواده ریشه گرفته و نامش – تات- نیز نه مخفف نام‌ها که از قبیله‌ای در اطراف بوئین‌زهرا که انصاری بدانجا نسب می‌برد، ریشه یافته است.

ضرب‌المثلی است در میان فعالان بازار مسکن که «زمین مرد است و اگر می‌خواهی بلند شوی به زمین تکیه کن» کاری که انصاری انجام داد و با ساخت مجتمع تجاری بهاران 1 و 2 آرام‌آرام در قامت یک سرمایه‌دار بلند شد. او برای ساخت‌وساز خود هیچ محدودیتی قائل نبود. به‌طوری که حتی در مقطعی تصمیم گرفت حرم امام‌زاده زید را بخرد و جلوی آن را پاساژ بسازد و اگر پیگیری یکی از رسانه‌ها و اوقاف نبود کار تمام شده بود. او با خرید گسترده زمین‌های یافت‌آباد و ساخت‌ پاساژی با عنوان بازار مبل ایران عملا وارد دوره جدیدی شد. دوره‌ای که همزمان با ورود او به عرصه اجتماعی و دوستی گسترده با رجال سیاسی توام شد. امیررضا واعظی‌آشتیانی قائم مقام فعلی سازمان تربیت‌بدنی و عضو سابق شورای شهر رأس این دوستی‌ها قرار داشت. حمایت او از احمدی‌نژاد هم از این کانال تقویت شده است، برخلاف انصاری که پول او را به آشنایی با سیاستمداران کشاند علاء‌الدین اما هنوز تمایلی به حضور علنی در کنار سیاستمداران ندارد. او بیشتر مایل است که امور خیریه‌اش نیز از طریق علمای قم بدون سروصدا پیگیری شود. ولی با این حال رقبای خود را به شدت زیر نظر دارد و نسبت به تمام اتفاقات بازار واکنش‌ نشان می‌دهد. برخلاف انصاری که از ابزارهای مدرن برای مدیریت و هدایت بازار بهره می‌گیرد علاء‌الدین سنت‌های بازار ایرانی را احیا کرده و از آن استفاده می‌کند. او آنقدر که به خوشنامی بازاریان حساسیت نشان می‌دهد به مدرن بودن آن اهمیت نمی‌دهد در حالی‌که انصاری شیک بودن و تظاهرات مدرن داشتن را از خصوصیات پاساژهای خود به شمار می‌آورد.

صحبت از دو پاساژ است پاساژهایی که به شکل فرهنگ درآمده‌اند، نمود و نمونه‌ای از بازارهای جدید و نوع تازه‌ای از رقابت، رقابت برای تصاحب بازار چند صدمیلیاردی گوشی تلفن همراه و برتر نشاندن «برند» ساختمان‌های «علاءالدین» یا «ایران».

هر یک با خصوصیاتی متفاوت اما جدی برای در سایه قراردادن رقیب، رقیبی سخت که یکی ریشه در سیاست دوانده و یکی در ناکجا آباد و هر دو چشم انتظار فردا و صف‌های خرید و فروش محصولی که 98 درصد واردات آن قاچاقی وارد کشور می‌شود. برای تصاحب بازار مرکزی این کالا دو خانواده با دو پاساژ به هم نگاه می‌کنند تا بتوانند با چیدمان عوامل خود به غایت مورد نظر اقتصادی دست یابند. اما چه کسی بالاخره نبض بازار موبایل کشور را در دست خواهد گرفت؟

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا