تاثیر توافق هسته ای بر فضای سیاسی ایران
با تمدید یک هفته ای توافق، زمان امضای نهایی آن میان ایران و گروه 1+5 به روز چهارشنبه موکول شده است؛ چهارشنبه ای سرنوشت ساز که باعث شده این روزها همه گوش خود را برای شنیدن خبری خوب تیز کرده و آخرین اخبار و تحولات گفتگوها در وین را با حساسیت بیشتری رصد کنند.
در این گزارش به موضوعی خواهیم پرداخت که شاید در لابه لای اخبار فنی مذاکرات تا کنون کمتر به آن توجه شده است و آن موضوع، اوضاع سیاسی کشور پس از توافق احتمالی است.
نکته اول؛ به فرض اینکه توافق در روز مقرر و پس از تمدید به نتیجه برسد، فضای سیاسی کشور دست خوش چه تغییر و تحولاتی خواهد شد؟ که برای پاسخ به این سئوال ابتدا باید به چند سوال دیگر پاسخ داد.
نخست اینکه باید دید پس از توافق نهایی که احتمالا همچون اعلام خبر تفاهم لوزان، از سوی محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان در یک نشست خبری اعلام میشود،مخالفانی که طی ماههای اخیر به شیوه های مختلف، مخالفت خود را علنی کرده و حتی بر سر مذاکره کنندگان فریاد زده اند چه واکنشی نسبت به این توافق از خود بروز خواهند داد؟
این در حالی که رهبر انقلاب در دیدار اخیر با مسولان نظام اقدامات تیم مذاکره کننده را تائید و موافقت ضمنی خود را با این گفتگوها انجام داده و بر این نکته نیز تاکید کردند که فرزندان انقلاب همواره خطوط قرمز را رعایت کرده و می کنند، از این رو آیا این گروه که خود را “دلواپس” می نامند، و در هفته های اخیر تجمعاتی غیرقانونی با عنوان “اجازه نمی دهیم” برگزار کرده اند، با تبعیت از رهبری، ولایت مداری خود را نشان داده و از توافق حمایت خواهند کرد؟ یا اینکه همچون گذشته خود را نگران تر از مسئولان دلسوز نظام معرفی کرده و بازهم چندگام جلوتر از آن ها حرکت می کنند؟!
نکته دیگر اینکه چه کسانی می توانند ادعا کنند که پیروز این توافق هستند؟ از آنجایی که دولت یازدهم با شعار اعتدال گرایی و فراجناحی بودن وارد صحنه سیاسی کشور شد، آیا اصلاح طلبانی که حمایت خود از حسن روحانی در انتخابات سال 92 را یکی از اصلی ترین دلایل پیروزی وی می دانند می توانند چنین ادعایی داشته باشند؟ یا اصولگرایان معتدلی که همواره با حرکت در مسیر رهبری سعی کردهاند نه تنها در روند مذاکرات سنگ اندازی نکنند بلکه فرآیند به نتیجه رسیدن آن را نیز تسهیل نمایند که در این میان نمی توان از نقش موثر علی لاریجانی، رئیس مجلس گذشت که طرح الزام دولت به حفظ حقوق هسته ای را که از سوی تندروهای مجلس با هدف توقف فوری مذاکرات تنظیم شده بود را تبدیل به طرحی کرد که شورای عالی امنیت ملی به عنوان بازوی رهبری ناظر بر آن باشد.
حال، این سئوال مطرح می شود که رفتار دولت در برابر این توافق چه خواهد بود؟اگر چه تلاش تیم دیپلماسی دولت یازدهم در به سرانجام رساندن این تفاهم، بسیار حائز اهمیت است اما آیا دولت سند این توافق تاریخی را به نام خود ثبت خواهد کرد؟ یا آنکه پیروز واقعی این توافق را نظام می داند که با همه ظرفیت و توان خود پشتیبان فرزندانش بود تا توافقی که به نفع ملت ودر چارچوب منافع ملی است، رقم بخورد.در این میان سخنان حمایتی برخی فرماندهان ارشد نظامی از جمله سرلشکر فیروزآبادی، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در حمایت از تیم مذاکره کننده و دولت را می توان نمونه ای از این پشتیبانی دانست؛ جای که وی با صراحت اعلام می کند که دولت در مذاکرات چیزی جز خیر مردم را نمی خواهد. وی پیش از این نیز به برخی رسانه های منتقد دولت که زیر مجموعه برخی نهادهای نظامی هستند تذکر داده بود که در نقدهای خود جانب انصاف را رعایت کنند.
با این حال، به نتیجه رسیدن مذاکرات با تیم فعلی، در حقیقت ادامه روندی است که در دولت هشتم از سوی حسن روحانی، دبیر شورای عالی امنیت آن روز و رئیس جمهور امروز دنبال و امروز در حال تکمیل شدن است و می توان گفت که تنها در هشت سال گذشته که محمود احمدی نژاد به قدرت رسید، روند مذاکرات نه تنها به نتیجه دلخواه نرسید بلکه مواضع تند و اقدامات نابجای وی باعث تحمیل قطعنامه ها و تحریمی های سنگین به مردم شد.
رفتاری دیگری که می توان از دولت پس از انجام توافق انتظار داشت این است که دولت یازدهم که از ابتدای به دست گرفتن قوه مجریه، بیشتر همت خود را در دو حوزه سیاست خارجی با هدف به نتیجه رساندن مذاکرات و تعیین تکلیف برنامه اتمی کشور و همچنین برداشتن تحریم ها متمرکز کرده است و به عقیده برخی صاحب نظران از عرصه سیاست داخلی دور تر شده است، حال با وجود توافق احتمالی در سالی که پایان آن به انتخابات دهمین دوره مجلس منتهی میشود، برای سروسامان دادن وضعیت سیاسی کشور اعم از فعال شدن احزاب و گروههای سیاسی و همچنین ایجاد نشاط انتخاباتی برای تحقق مشارکت حداکثری در انتخابات تلاش خواهد کرد؟
همچنین نقش مردم را در مسیر نسبتا طولانی رسیدن به توافق نباید نادیده گرفت. چراکه ملت با حمایت های خود امیدوار به نتیجه ای هستند که علاوه بر حفظ عزت ملی، بتواند با برداشتن سایه تحریم از روی زندگی آنها وضعیت اقتصادی و رفاه بهتری را برای آن ها به ارمغان آورد؛ از این رو، به نظر می رسد یکی دیگر از اتفاقاتی که توافق ایران و غرب در پی خواهد داشت، افزایش اعتماد مردم به دولت است چراکه دولت در تحقق یکی از مهم ترین وعده های خود به موفقیت چشمگیری دست یافته است که با توجه به اهمیت انتخابات مجلس، این اعتماد می تواند به عنوان برگ برنده ای در اختیار حامیان دولت قرار گیرد تا آن ها بتوانند در انتخابات مجلس دهم به بهارستان راه یابند.
به عقیده بسیاری از کارشناسان سیاسی، به دست آوردن اکثریت مجلس دهم از سوی حامیان دولت، می تواند تکمیل کننده پازلی باشد که در سال 92 و با انتخاب حسن روحانی در راس قوه مجریه، چیده شد.
از سوی دیگر، نمایندگانی که این روزها به نام جبهه پایداری که در واقع حامیان رئیس دولت گذشته هستند و در مجلس نهم حضور دارند با توجه به برخورد های تند و افراطی که برخی از آن ها با تیم مذاکره کننده و به خصوص رئیس این تیم یعنی محمد جواد ظریف، وزیر محبوب این روزهای دولت داشته اند، در فضای سیاسی آینده جایی نخواهند داشت و رفتار آن ها مورد اعتراض مردم واقع شده که این اعتراض، خود را در نتیجه انتخابات اسفند 94 نشان خواهد داد.