خواندنی

با گردشگران آمریکایی چه کنیم؟

محمد صفا جویی
این داستان  حقیقی یا دروغ است؟
شما حدس بزنید.
گردشگران آمریکایی در راه ایران هستند.
حالا لحظه حقیقت فرا رسیده.
«حقیقت»
این داستان آمریکایی حقیقت دارد. یک تورگردان آمریکایی با دعوت از اتباع این کشور برای سفر به ایران، آنها را فراخوانده تا به دیپلماسی مردمی ایران و آمریکا بپیوندند. (ایسنا)
پ.ن: به این بخشش فکر نکرده بودیم. شما کرده بودید؟ من که نکرده بودم و اصلا آمادگی گردشگران آمریکایی را ندارم. علی الحساب به مسئولان پیشنهاد می‌کنم آنها برای گرفتن ویزا راهی ترکیه شوند تا بفهمند آمدن به ایران همین جوری الکی نیست که تا تَقّی به توقی خورد بلند شوند راحت بیایند. چنانچه این دوستان یانکی موفق شدند ویزای کشور عزیزمان ایران را بگیرند و وارد خاک پاک ما شدند، نباید بهشان میدان عمل کامل داد. حداقل در دو ماه پیش رو نمی‌شود هر جا دل‌شان خواست بروند. اول باید تکلیف تمام تحریم‌ها معلوم شود و آن 60 و چند روز بگذرد و توافق به صورت کامل اجرایی شود تا بعد یک فکری به حال‌شان بکنیم. در حال حاضر برنامه‌ای که برای گردشگران احتمالی آمریکایی پیشنهاد می‌کنم به شرح زیر است:
– بازدید از میدان آزادی، همین جوری که توی ماشین هستند. راننده نباید آنجا توقف کند و بهشان اجازه پیاده شدن و دست زدن به میدان آزادی را بدهد و قول دست زدن را برای دو ماه بعد بدهد و تاچ کردن یا نکردن را به نتیجه راستی آزمایی موکول کند.
– بازدید از برج میلاد، از ویوی پنجره هتل‌شان.
– بازدید از کاخ گلستان، وقتی تعطیل است. همین جوری از بیرون ببینند.
– بازدید از بازار بزرگ تهران، روز جمعه.
– بازدید از نقاط شمالی کشور، در یکی از تعطیلات چند روزه. یک‌جوری که در جاده گیر کنند و اصلا به شمال نرسند. اگر توفان و سیل هم شد که چه بهتر. به هر صورت ما هنوز نمی‌دانیم بعد از این دو ماه چه می‌شود. نمی‌شود که همه جایمان را همین جوری بهشان نشان دهیم.
– بازدید از بیستون، از پشت. یعنی از آن طرف کوه بروند که هیچ چیز ندارد. راهنمای گردشگری بهشان بگوید کتیبه بیستون، بزرگ‌ترین سنگ نبشته جهان همین جاست، دقیقا همین پشت است، ولی تا جواب راستی آزمایی درنیاید عمرا نمی‌توانید نگاهش کنید.
– بازدید از نقش جهان اصفهان، با کالسکه. راهنمای گردشگری همراه این دوستان باید حواسش باشد که یک کالسکه کرایه کند و همان اول کار آنها را سوارش کند، سپس یک پنجاه هزار تومانی بگذارد کف دست کالسکه چی، که با همان کالسکه آنها را از میدان خارج کند و خیابان بغلی پایین بیندازد. این‌جوری هم استرس بهشان وارد می‌شود، هم در کف عالی قاپو و مساجد می‌مانند.
– بازدید از تخت جمشید و پاسارگاد، نیمه شب. آنجا معمولا نورپردازی درستی ندارد و اگر نصف شب بروند، عمرا نمی‌توانند چیزی ببینند. تازه می‌شود آنجا لخت‌شان هم کرد و پس دادن وسایل‌شان را به بعد از
راستی آزمایی موکول کرد. اگر هم اعتراضی کردند، می‌گوییم ما هشت سال با همین وضعیت زندگی کردیم، شما هم می‌توانید.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا