محمد صفاجویی
اساسا انتظار کشیدن کار بسیار سختی است. به خصوص پس از توافق و به ویژه وقتی منتظر خبرهای خوب هستی اما همچنان وقتی برای خرید یک ماست ، شیر و تخم مرغ به بقالی محل مراجعه میکنی، باید کارت بکشی و محتوای جیبت کمکی به خرید نمیکند. شیوههایی پیشنهاد کردم برای اینکه لااقل بتوانیم با اخبار گرانی کنار بیاییم. این شما و این هم شیوهها:
شیوه هویشام
درها را ببندید. پردهها را بکشید. روزنه پنجرهها را سرب اندود کنید. دهانها را گل بگیرید. چشمها را نشویید تا جور دیگر نبینند. یک صندلی از اینها که تکان تکان میخورد و هیچ وقت نفهمیدم اسم اصلیاش چیست بگیرید و رویش بنشینید. البته خب این صندلی را باید پیش از آنکه پردهها را بکشید، درها را ببندید، روزنه پنجرهها را سرب اندود کنید، دهانها را گل بگیرید و چشمها را نشویید تا جور دیگر نبینند تهیه کرده باشید وگرنه مگر میشود آدم پردهها را کشیده باشد، درها را بسته باشد، روزنه پنجرهها را سرب اندود کرده باشد، دهانها را گل گرفته باشد و چشمها را نشسته باشد تا جور دیگر نبینند و از آن صندلیها که تکان تکان میخورند و هیچ وقت نفهمیدم اسم اصلیاش چیست، تهیه کند؟ به هر حال وقتی گرفتید، رویش بنشینید و آنقدر تکان تکان بخورید تا کف از دهانتان جاری شود و از لای موهایتان خون روی پیشانیتان سرازیر شود و مسیر چشمها و دهان و گردن را پیش بگیرد و کل وجودتان را کف و خون بپوشاند و آرام آرام زیر لایههای کف و خون در حالی که هنوز تکان تکان میخورید دفن شوید و اما این صندلیها چون وجدان کاری دارند هنوز تکان تکان میخورند و پس از گذشتن اندی، فقط اسکلت شماست که روی صندلی در حرکت است.
شیوه برخورد با جسم سخت
یک چکش بردارید و به سرتان بکوبید؛ یا سرتان را محکم به در ورودی خانهتان بکوبید؛ یا زیر چارچوب در اتاق بایستید و درست زمانی که اطمینان حاصل کردید سرتان با بخش بالای چارچوب در یک راستا قرار گرفته، با تمام توان به سمت بالا بپرید و آنقدر این کار را ادامه دهید تا شکل سرتان مانند E.T شود؛ یا خودتان را به یک نفر که آشنایی با برخورد دادن سر با اجسام سخت دارد معرفی کنید و از او بخواهید سرتان را با جسم سخت برخورد دهد. آدمهای متخصص در این حوزه کم نیستند.
شیوه فلسفی
به نزدیکترین کتابفروشی نزدیک منزلتان بروید و بخش کتابهای فلسفی را بیابید. هر چه کتاب فلسفی توانستید بخرید و برگردید خانه و شروع کنید به خواندن آنها. خودتان را در فلسفه غرق کنید. بدون تیوپ. آنقدر باید غرق شوید که همه چیز در زندگی به نظرتان یا خیلی زیبا یا خیلی پوچ بیاید و این زندگی را خیلی جدی نگیرید و به آن دل نبندید و اصلا حتی یادتان برود که کجا هستید و که هستید و این بچه کی است و ما سه تا را کجا میبرند.
امضا: چرت نویس