چوبه دار در یک قدمی جوان مزاحم
در ادامه تحقیقات میدانی مشخص شد که محمد عامل جنایت برای یک خانواده ایجاد مزاحمت کرده بود و بچههای محل بارها به او تذکر داده بودند که از مزاحمتهایش دست بردارد اما وی بیاعتنا به اقدامش ادامه میداد تا اینکه عصر روز حادثه چند پسر بچه محل و پیمان برای تذکر دادن به در خانه محمد می روند، همزمان قاتل که از محل کار به خانه برمیگردد وقتی میبیند که پسران محل در مقابل خانهشان تجمع کردهاند با آنان درگیر میشود.
در این میان پیمان نیز که میانجیگر بود از سوی محمد از ناحیه سر هدف ضربه پیچ گوشتی قرار میگیرد و به کام مرگ فرو میرود.محمد در بازجوییها وقتی دید که پلیس و بازپرس پرونده شک ندارند که وی قاتل پیمان است لب به اعتراف گشود و گفت: از سرکارم برگشتم و چند بچه به من حملهور شدند. در دفاع از خودم میله آهنیای را که در آن حوالی بود برداشتم و برای اینکه آنها را پراکنده کنم، میله را در هوا چرخاندم. اما از بدشانسی میله به سر پیمان اصابت کرد و مرگ وی را رقم زد. باور کنید من پیمان را نمیشناختم اما بچههای دیگر را که به درخانهمان آمده بودند، میشناسم. هرگز قصد کشتن کسی را نداشتم تنها میخواستم از خودم دفاع کنم و آنان فرار کنند.
محمد در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران تحت محاکمه قرار گرفت و گفت: این قتل را ناخواسته مرتکب شدم حالا هم بشدت پشیمانم و تقاضای عفو و بخشش دارم.محمد به خاطر قتل به قصاص محکوم شد و در روند قضایی از خانواده قربانی 6 ماه مهلت گرفت تا دیه را بپردازد و از قصاص نجات یابد. اما با گذشت ضربالاجل وی قادر به پرداخت دیه نشد و حکم قصاص محمد از سوی شعبه یک دیوان عالی کشور تأیید و پرونده برای اجرای حکم به اجرای احکام فرستاده شد.