این فیلم صرفا درباره تاریخ نیست
در ادامه سلسله برنامههای انجمن تهیهکنندگان سینمای مستند، سه شنبه 27 مرداد فیلم مستند «اهالی خیابان یکطرفه» به کارگردانی مهدی باقری در تالار استاد شهناز خانه هنرمندان ایران به روی پرده رفت و در ادامه نشست نقد و بررسی فیلم با حضور هادی علی پناه، مهدی باقری و پدرام اکبری برگزار شد.
در ابتدا مهدی باقری به بیان دیدگاهش در مورد سینمای مستند پرداخت و گفت: اینکه سینمای مستند را صرفا بر اساس اطلاع رسانی تعریف کنیم، تعریفی منسوخ شده به نظر می رسد. اطلاع رسانی یکی از وظایف فیلم مستند است، اما پژوهش نباید تماما به متن روی تصویر تبدیل شود بلکه باید بتواند تاریخ زیست شده را به نمایش در آورد. شاید برخی از کارگردانان علاقه داشته باشند از سیر تا پیاز اطلاعات در مورد سوژه را در فیلم مطرح کنند ولی استراتژی من در فیلمسازی این نبوده است. اینکه کارگردان کدام استراتژی را به کار بگیرد، به سلیقه و نگاه خود او برمی گردد و امری نیست که بتوان آن را مورد پرسش قرار داد.
وی ادامه داد: درباره خیابان سی تیر اطلاعات زیادی قابل ارائه بود و در مورد تک تک آنها میشد به تفصیل صحبت کرد. اما به عنوان مثال در مورد خانه ایرج متریال تصویری وجود ندارد، اهالی فعلی محل هم هیچ خاطرهای از آن ندارند پس چطور می توان از آن سخن گفت؟ یا در مورد برخی از چهرههای ارمنی که بخشی از تاریخ این خیابان محسوب میشوند، خلیفه گری ارامنه و باشگاه ارامنه حتی حاضر نشدند عکسی از این افراد در اختیار ما بگذراند. برای فیلمبرداری در آن خیابان 27 مجوز در دست داشتم و همه اینها در کنار هم باعث شد ساخت فیلم دو سال به طول بیانجامد. با وجود تمام این مشکلات معتقدم باید جلو رفت و فیلمسازان مختلف به شیوههای مختلف سراغ این سوژهها بروند. اگرچه شاید هنوز بسیاری از فیلم مستند انتظار اطلاع رسانی دارند، اما محسوس کردن زیست آدمها در فضای شهری جنبه مهم فیلم مستند است که نباید از آن غفلت شود. در مورد شخصی بودن فیلم هم باید بگویم، تمام فیلم هایم یا شخصی یا خودبیانگر است. باید بتوانم در ابتدا با سوژه ارتباط برقرار کنم تا در ادامه از آن فیلم بسازم.
در ادامه هادی علی پناه به برخی از ابعاد این فیلم اشاره کرد و گفت: «اهالی خیابان یکطرفه» صرفا راجع به تاریخ نیست بلکه راجع به زوال تاریخ در آن منطقه نیز است. همانگونه که شالوده خیابان ایرج به دلیل ساخت و سازها از هم پاشیده شده است، آدم ها و فرهنگ نیز محو شده و از بین میرود. شاهد بودیم که آیین چهارشنبهسوری به چه حال و روزی افتاده است. آدمهایی که در فیلم میبینیم تنها بازماندگانِ بخشی از تاریخ این مملکت هستند و زندگی آنها تنها روزنه ما به آن دوره تاریخی به شمار میرود. ساکنان جدید این خیابان و معماران نه اطلاعات کافی و نه توجهی به این مسائل دارند. سینماها و خانههای در حال فروریختن، همان زوال تاریخی را نشان میدهند که توسط کاراکترهای فیلم روایت میشد. برفی که در انتهای فیلم بر خیابان سی تیر مینشیند نیز گذر زمان را می پوشاند و همه نسبت به آن بی توجهیم.
در بخش پایانی این نشست باقری در پاسخ به سوالی در مورد فیلمهای ساخت مرکز گسترش گفت: این فیلم مورد پسند مرکز گسترش نبود و آنها فیلمی مثل آتلان را میپسندند. شهرداری هم که مسئول پرداخت بودجه برای ساخت فیلم در مورد تهران است، دیگر بودجهای پرداخت نمیکند چرا که میگویند به تهران بیش از حد توجه شده است. از سوی دیگر صدا و سیما بودجهای 5 میلیاردی را برای ساخت فیلم مستند در مراکز استانها اختصاص داد اما این پروژه نیز شکست خورد. دلیل شکست آن هم این بود که باید پیش از اختصاص بودجه برای ساخت فیلم، بخشی از آن صرف آموزش فیلمسازان این عرصه میشد، اما چنین اتفاقی نیفتاد. در صورتی که بودجهای در اختیار ما قرار بگیرد، تهران مسائل فراوانی دارد که هر یک میتواند دستمایه ساخت فیلم قرار بگیرد.