دو تصویر از یک پناهجو؛ گریان در یونان، خندان در برلین
به گزارش امید به نقل از گاردین، این مرد اهل سوریه در آن عکس مشهور، ماه گذشته تازه به یک جزیرۀ یونان رسیده بود، و اکنون وارد برلین شده است.
به گزارش روزنامۀ بیلد، این خانوادۀ سوری متشکل از لیث مجید، همسرش نادا عادل، پسرانشان به نامهای مصطفی 18 ساله، احمد 17 ساله، طاهای نه ساله به همراه دخترشان، نور هفت ساله، هفتهها برای رسیدن به آلمان در راه بودند.
صفحۀ فیسبوکی “Europe says OXI”، عکسی از این خانواده در برلین منتشر کرده که از عکس اولیه بسیار متفاوت است. آنها در این عکس در حال لبخند زدن و خندیدن دیده میشوند.
گزارش شده که این خانواده در خوابگاه پلیس سابقی که برای اسکان مهاجران تغییر کاربری داده است، در اسپاندائو سکونت داده شدهاند.
مجید و خانوادهاش از حکومت داعش در دیرالزور فرار کردهاند. آنها برای رسیدن به اروپا مجبور به سوار شدن بر لنج بادی قراضهای شدند که با وجود داشتن ظرفیت چهار نفر، 12 نفر را به جزیره ای در یونان حمل کرد و آنها 6500 دلار برای این سفر آبی خطرناک پرداختند.
دانیل اتر که این عکس مشهور را برای نیویورک تایمز گرفته است، دربارۀ این عکس گفته است: “وقتی که قایق به ساحل رسید، یک مرد میانسال پیاده شد. کاملاً مشخص بود که ترسیده است و به سختی راه میرفت. وقتی که بالاخره همۀ خانوادهاش به سلامت به ساحل رسیدند، اشک از چشمان او و همسرش سرازیر شد و تک تک بچههایشان را به آغوش کشیدند.”
اتر به این خانواده کمک کرد که خود را به شهر، جایی که مسئولان یونانی از پناهجویان ثبت نام میکنند، برسانند، اما بعد ارتباطش با آنها قطع شد.
نادا عادل که در سوریه معلم انگلیسی بوده میگوید که 13 کشور به درخواست آنها پذیرش دادهاند، اما آنها آلمان را انتخاب کردهاند. او میگوید: “آنگلا مرکل خیلی خوب است. او برای ما مثل مادر میماند.”
مرکل، صدراعظم آلمان، گفته است که پناهجویان سوری میتوانند برای پناهندگی در آلمان اقدام کنند، و مجبور نیستند که حتماً در اولین کشور اروپاییای که وارد میشوند، در خواست پناهندگی کنند. طبق قوانین اتحادیۀ اروپا، پناهجویان باید در اولین کشور اروپاییای که به آن وارد میشوند، درخواست پناهندگی خود را اعلام کنند.
این خانوادۀ سوری میگویند که دختر کوچکشان، نور، همچنان کابوس شبهایی را که در تلاش برای عبور از آب گذراندند، میبیند. مجید به بیلد گفته است: “دیگر هرگز به دریا باز نخواهیم گشت.”