فید

دلواپسان دوره احمدی‌ نژاد چه کسانی بودند؟

دلواپسان دسته اول: اصلاح طلبان

نيروهاي اصلاح طلب، نخستين دلواپسان دولت احمدي نژاد بودند. اين مسئله کاملا طبيعي بود. اصلاح طلبان درمقابل اصولگرايان قرار دارند و به صورت سنتي منتقد سياست هاي آنان هستند.آن ها در رقابت هاي انتخاباتي در سال 84 دولت را از دست داده بودند و طبيعي بود که منتقد سياست هاي دولت نهم و دهم باشند.

اصلي ترين مايه دلواپسي اصلاح طلبان به زعم آنها، برکناری وسیع مديران دولت قبل بود. يک نمونه آن در وزارت خارجه بيکاري محمدجواد ظريف بود که در آن روزها سمت سفير ايران در سازمان ملل را داشت. طبعا همه افرادي که مانند ظريف از دولت خارج مي شدند در صف منتقدان دولت قرار مي گرفتند.

اما اين تنها يک جنبه از ناکارآمدي اي بود که اصلاح طلبان در انتقاد از دولت مطرح مي کردند. تصميمات خلق الساعه، سياست خارجه هيجاني و به دور از عقلانيت و تنش آفريني در منطقه ، ازجمله ديگر مواردي بود که اصلاح طلبان مطرح مي کردند.

دلواپسان دسته دوم: اصولگرايان منتقد دولت

دولت محمود احمدي نژاد در انتخابات مورد حمايت اکثريت اصولگرايان نبود. در حقيقت بخشي از اصولگرايان بودند که نامزد ديگري در انتخابات داشتند. اما اين دليل اصلي براي انتقاد از دولت و دلواپسي نبود. به هرحال احمدي نژاد با پرچم اصولگرايي برنده انتخابات شده بود و مورد حمايت اصولگرايان بود. اما نکته و بهانه اي که اصولگرايان به انتقاد از دولت پرداختند، مسئله قانون گريزي بود. اکثريت مجلس هشتم و نهم که همزمان با دو دولت محمود احمدي نژاد بود، از اصولگراياني تشکيل شده بود که با دولت زاويه داشتند. چهره هايي مانند علي لاريجاني که در اين دو دوره رياست مجلس را در اختيار داشت، به مسئله قانون گريزي دولت و عدم پايبندي به قانون  توجه کردند و سعي مي کردند با ابزار قانوني که مجلس به آن ها داده بود جلوي اين رويه احمدي نژاد را بگيرند. در اين دوره بدترين سال ها از نظر رابطه قوه مقننه و مجريه در تاريخ بعد از انقلاب رقم خورد. اوج اين تنش ها نيز در روز يکشنبه سياه مجلس عيان شد.

دلواپسان دسته سوم: اصولگرايان حامي دولت

دولت احمدي نژاد مانند هر دولت ديگري از روز اول تعدادي حامي پروپا قرص داشت. آن هايي که اين روزها با نام جبهه پايداري مي شناسيم و نيز آن هايي که اين روزها در مجلس جزو دلواپسان مذاکرات هسته اي هستند، روزگاري از جمله طرفداران درجه اول دولت احمدي نژاد بودند. اما نکته عجيب  اين است که دولت احمدي نژاد حتي با اين طرفداران اصلي خود نيز زاويه پيدا کرد و آن ها هم در دوره اي به صف منتقدان و دلواپسان دولت قبل پيوستند.

بهانه اين دسته از اصولگرايان نيز مسئله ولايتمداري احمدي نژاد بود و نقطه آغاز اين جدايي نيز خانه نشيني يازده روزه رئيس دولت. احمدي نژاد حمايت کامل و همه جانبه اي از اسفنديار رحيم مشايي مي کرد. قرابت او به رحيم مشايي تا جايي بود که فرزندانشان با هم ازدواج کردند. او رحيم مشايي را به معاون اولي خود منصوب کرد. اين مسئله با مخالفت رهبر معظم انقلاب رو برو شد و او با اکراه رحيم مشايي را از آن سمت عزل کرد.

او بلافاصله مشايي را به سمت رئيس دفتري خود منصوب کرد. او از سوي ديگر مي خواست حيدرعلي مصلحي را از سمت خود در وزارت اطلاعات عزل کند که با مخالفت رهبري ، مصلحي تا پايان دولت در وزارت اطلاعات باقي ماند. مجموعه اين مسايل باعث شد که حاميان پروپاقرص احمدي نژاد در سال آخر حضور او در پاستور از او روي گردان شوند. آنها اعلام کردند که تا زماني که جريان انحرافي ( يعني اسفنديار رحيم مشايي و کساني که از او حمايت مي کردند) در دولت هستند نمي توانند از اين دولت حمايت کنند.

به اين ترتيب طيف بزرگي از نيروهاي نظام در صف دلواپسان دولت احمدي نژاد قرار گرفتند. دلواپساني که موضوع دلواپسي آن ها ناکارآمدي دولت، قانون گريزي دولت و ولايت ناپذيري دولت احمدي نژاد بود.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا