شواهدی بر احتمال توطئه در حوادث مکه و منا
١- بدون ترديد پناه بردن به تئوري توطئه براي تحليل رويدادها امر پذيرفتني و عاقلانهاي نيست، زيرا ما را از درك واقعيتها ناتوان خواهد كرد. ولي اين امر بدان معنا نيست كه در مواردي هم كه ابهام وجود دارد چشم خود را بر واقعيت ببنديم و احتمال وجود دستهاي پنهان را ناديده بگيريم. حداقل بايد اين ابهامات را طرح و نسبت به رفع نقاط ابهام، كوشش كرد. در مورد سقوط جرثقيل گفته ميشود كه باد موجب اين اتفاق شده است. هرچند در فيلمهايي كه از اين اتفاق منتشر شده، اثرات باد شديد در آن لحظه در صحن مسجدالحرام ديده نميشود، زيرا با وجود لباسهاي مردم در آنجا، آثار وجود باد شديد بايد بهخوبي در فيلمها ديده شود.
ولي ممكن است گفته شود كه مسجدالحرام در گودي قرار دارد و باد در ارتفاع بوده، هرچند اين ادعا چندان معقول نيست، به ويژه اگر باد شديد باشد. بر فرض هم كه چنين باشد باد يا صاعقه اين مشكل را بهوجود آورده باشد، رخداد اين فاجعه در روز ١١ سپتامبر و تقريبا همان زمان با آن رويداد و اينكه دكلها مربوط به شركت ساختماني خانواده بنلادن بوده است؛ آيا همه اينها نميتواند قرايني دال بر وجود اقداماتي برنامهريزي شده باشد؟ اتفاقاتي از اين دست ممكن است به صورت حادثه از پيش طراحي نشده رخ دهد، ولي اين حد از شواهد و علايم معنادار را چگونه ميتوان از كنارش گذشت؟
روشن است كه حكومت سعودي علاقهاي ندارد كه خرابكاري را بپذيرد زيرا اين امر نافي اقتدار آنان به ويژه در شرايط حاضر است كه در يمن و ساير كشورهاي منطقه درگير هستند و پادشاه نيز تازه به تخت جلوس كرده است. شايد هم به اختلافات داخلي ساختار قدرت سعودي مربوط باشد و البته ممكن است در نهايت معلوم شود اينها يك حادثه برنامهريزي شده نبود فقط به دليل قصور مديران پيش آمده است.
٢- حادثه منا هم از اين نوع است. هرچند همه ميدانند كه تراكم جمعيت در مراسم «رمي جمرات» زياد است ولي اين را هم ميدانيم كه وظيفه دولت سعودي است كه رفت و آمد را در اين مراسم بهنحوي كنترل كند كه اين عوارض پيش نيايد، به ويژه پس از حادثه سقوط جرثقيل، مديريت حجاج بايد با دقت بيشتري انجام ميشد؟ آيا اين را نيز نميتوان به عنوان معياري براي آگاهانه و عمدي بودن اين اقدام تلقي كرد؟ به ويژه كه گفته ميشود برخي از راهها را نيز بسته بودند.
٣- دولت عربستان با استفاده از توان مالي خود و با پرداخت ديه به كشتهشدگان و نيز رشوه به مقامات كشورهاي اسلامي (كه نمونه مالزي آن مدتي پيش برملا شد) اعتراضات را نسبت به اين حوادث خنثي ميكند تا خود را براي خادمالحرمين بودن صاحب صلاحيت معرفي كند. واقعيت اين است كه با اين اقدامات ميتوان براي مدتي حقايق را پوشاند، ولي دير يا زود واقعيت از زير گرد و خاك و ابرهاي ايجاد شده به وسيله پول نفت بيرون خواهد آمد.
در يمن نيز همين رفتار را پيشه كردهاند. چندين ماه است كه حملات هوايي را عليه مردم يمن انجام ميدهند، ولي دنيا سكوت كرده است، در حالي كه اگر اين حملات از جانب غربيها انجام ميشد، تاكنون اعتراضات فراواني را برميانگيخت. ولي توزيع پولهاي نفت، نهتنها جهان را نسبت به جنايات يمن ساكت كرده، بلكه در قضاياي مكه و منا نيز ممكن است همين اتفاق رخ دهد.
متاسفانه اختلافات ميان ايران و عربستان بهگونهاي است كه هرگونه مخالفت يا اعتراض ايران ممكن است با تعبير دشمني و اختلاف شخصي مواجه شود و نهادهاي مدني مستقل نيز در ايران يا امكان فعاليت ندارند يا در اين مورد نيز آنان سكوت را ترجيح ميدهند، در حالي كه اگر فضاي مدني در كشورهاي اسلامي قدرتمند بود، حتي اگر دولتهاي آنان ساكت ميماندند، نيروهاي مدني ميتوانستند عليه اينگونه بيمسووليتيها اقدام كنند.
٤- ترديدي نيست كه مسووليت هر دو اتفاق پيش آمده با دولت عربستان است و مهمتر اينكه نميتوانند با پرداخت ديه سروته قضيه مسووليت خود را هم آورند. آنان بايد نسبت به پذيرش هياتهاي رسيدگيكننده مستقل از سوي كشورهاي اسلامي يا بينالمللي اقدام كنند، تا گزارشهايي معتبر از علل و چرايي وقوع ماجرا را در اختيار جامعه جهاني قرار دهند. كشته شدن صدها نفر زير دست و پا نه تنها مسووليت در برابر خونهاي ريختهشده را موجب ميشود، بلكه از نظر اثرات منفي كه بر اين مراسم مهم عبادي مسلمانان دارد، نيز اهميت دارد.
شايد لازم باشد كه درخواست تغيير در نحوه مديريت مراسم حج را از سعوديها كنيم. هرچند يك رژيم مسوول آن قدر اعتماد به نفس بايد داشته باشد كه از چنين كاري نترسد و مديريت جمعي را بپذيرد، همچنان كه در نمونههاي ورزشي نيز فدراسيونهاي جهاني يا كميته ملي المپيك بر اجراي مراسم و مسابقات نظارت و دخالت دارند و عربستان هم ميتواند به تناسب حضور كشورهاي اسلامي در حج، نمايندگان آن كشورها را در مديريت و برنامهريزي حج دخالت دهد، ولي حتي اگر اين كار را هم انجام ندهد، بايد نسبت به حضور كارشناسان ساير كشورها در گروههاي حقيقتياب و كارشناسي در مواردي اينچنيني، نظر مثبت داشته باشد.
گروههاي ارزيابيكننده سعوديها از اعتبار و استقلال لازم برخوردار نيستند كه نتايج گزارش آنها مورد قبول مسلمانان باشد. بنابراين تا رفع ابهامات جدي از اين دو واقعه تلخ، بايد اساس را بر عمدي بودن اين دو مورد گذاشت مگر آنكه گروه مستقلي اين برداشت را رد كند. فارغ از اين نكات يك پرسش هم از مسوولان ايراني حج وجود دارد و اينكه چرا با وجود اينكه نسبت حجاج ايراني حدود سه درصد كل حجاج است (٦٤٠٠٠ نفر از حدود دو ميليون حجگزار) ولي تعداد ايرانياني كه در اين حادثه جان باختهاند حدود ١٠ درصد جانباختگان است؟ يعني سه برابر بيش از نسبت جمعيتي آنان. آيا اين موضوع ناشي از اتفاق است؟ يا به حجاج ايراني مربوط است؟ يا اين تعمد يا سهلانگاريهاي سعوديها به معبري منحصر بوده كه حجاج ايراني از آنجا رفت و آمد داشتهاند؟