به گزارش موبنا از تسنیم، بعد از ورود تجهیزات تلفن همراه در 23 سال گذشته و نصب و تست شبکه در برخی نقاط تهران، ثبتنام برای واگذاری سیمکارت آغاز شد اما هیچ استقبالی در پی نداشت.
آن زمان قیمت ثبتنام سیمکارت با گوشی 600 هزار تومان بود اما با توجه به اینکه استقبالی از این ابزار بدیع نبود، مخابرات پزشکان و مسئولان دولتی را هدف قرار داد تا نوک پیکان مارکتینگ سمت آنها برود.
نمایندگان مجلس نیز قشر بعدی بودند که از این ابزار ارتباطی بهرهمند شدند؛ همین استراتژی باعث شد تا با روشن شدن آنتنهای تلفن همراه در سال 73، قیمت سیمکارت در بازار به دو میلیون تومان برسد.
تجربه بخشهای مختلف بازار نشان داده که رابطه قیمت و تقاضا مستقیم است لذا با بالا رفتن قفیمت سیمکارت، تقاضا برای خرید آن به صفهای طولانی تبدیل شد تا جاییکه ثبتنام از متقاضیان به عمل آمد.
رفته رفته با میزان استقبال مردم قیمت خطوط در بازار آزاد از مخابرات پیشی گرفت و داشتن یک سند خط همراه مایه مباهات شد.
قیمت بالای خطوط همراه و عدم توانایی عدهای برای خرید، باعث شد تا پای سیمکارتهای اعتباری در قالب تالیا و بعدا ایرانسل به بازار باز شود و رنج قیمتها شکسته شود.
با گذر از جزییات تاریخی ورود اپراتورهای اعتباری، همین بس که اکنون قیمت یک خط اعتباری در حال حاضر پنج هزار تومان با شارژی معادل نصف این رقم است.
چنین اقدامی از سوی اپراتورهای اعتباری باعث شد تا کمر قیمت سیمکارتهای دائمی شکسته شود و نرخ سیمکارتهای صفر که اکنون توسط اپراتورها عرضه میشود به کمتر از 200 هزار تومان برسد.
اما بااین حال تمام بازار سیمکارت فروشی به اینجا ختم نمیشود و مردم تجملگرا بازار دومی هم برای تجارت در این عرصه دارند.
علیرغم اظهاراتی که بازار سیمکارت در کشور را اشباع شده تصور میکند و معتقد است دیگر جذابیت ظاهری برای خرید و فروش آن وجود ندارد اما پایگاههای خرید و فروش سیمکارت چیز دیگری میگویند.
تب و تاب تجارت در این حوزه مخصوصا برای سیمکارتهای دائمی به اندازهای است که بازار اعتباریها را هم مکاره کرده است.
عدهای سالها قبل سیمکارتی خریدهاند و اکنون تجارتی میلیونی و حتی میلیاردی راه انداختهاند.
امروز با چرخی در این پایگاهها و دقایقی خوشگذرانی به سبک پولدارها، با قیمتهایی مواجه شدیم که کمی دلمان به نوعی برای مرفهین بیدرد جامعه نیز کباب شد.
مرفهینی که شاید برای حفظ پرستیژ و ظاهر خود نه تنها باید پول خون خانواده خود بلکه چندین خانواده را برای سیمکارتی به اندازه یک بند انگشت بپردازند.
اما زمانی که متوجه بازار داغ این تجارت شدیم و مسئول یکی از این پایگاهها صراحتا گفت که سه ماه پیش سیمکارت کد 6 به قیمت 500 میلیون تومان معامله شد، داغ دلمان تازهتر شد.
دختری جوان و البته تاجر همزمان با جشن 26 سالگیاش، سیمکارتی 500 میلیون تومانی از پدرش هدیه گرفت تا نویدی خوش برای آینده تجارتش باشد.
این سیمکارت از دو سال پیش فراخوان فروش شد و فروشنده هم علیرغم پیشنهاداتی پیرامون 300 میلیون تومان و کمتر، حاضر نشد که این خط را به کمتر از 500 میلیون تومان واگذار کند.
تا اینکه بخت با او یار بود و سرانجام پدری حاضر شد برای دخترش این رقم را بپردازد.
یکی از مسئولان این پایگاههای فروش سیمکارت در ارتباط با رونق این تجارت گفت: معمولا این نوع معاملهها در نوع خودش بینظیر و برای پایگاه فروش یک افتخار است هرچند که سودی از معامله در جیب ما نمیرود و خریدا و فروشنده مستقیم با هم در ارتباط هستند.
اما جوش دادن این معامله حاکی از جامع بودن پایگاه و رونق آن در میان اهالی تجارت سیمکارت است.
ریخت و پاش تا این اندازه و تجملگرایی تا این سطح واقعا کار فرهنگسازی را با مشکل روبرو میکند اما کاش میتوانستیم از خریدار این نوع سیمکارت تنها بپرسیم “کاربرد موبایل برای شما چیست؟”