ازدواج سفيد ؛علل تبعات و راهكارها
ایمان ابراهیمي/ مینا ابراهیمی
با اين حال در جامعه ما تمایل به ازدواج رسميو دائميبسیار کمرنگ شده و البته طلاق به صورت رسميو عاطفی افزایش یافته است . در سالهای اخیر نيز سبک جدیدی از زندگی به خصوص در شهرهای بزرگ تحت عنوان ازدواج سفید دیده شده است که نشان دهنده بی بند و باری و شکل رسميرابطه جنسی به خصوص در جوامع غربی است که در آن، دو فردی که با هم تفاهم اولیه دارند و نمیخواهند نسبت به هم تعهدی داشته باشند زندگی مشترک خویش را شروع ميکنند و هیچگاه زوجیت آنان به طور شرعی و قانونی ثبت نخواهد شد. ممکن است که آنان بین خود قرار داد و شروطی را در نظر بگیرند مثلا در ارتباط با خرج و مخارج زندگی چگونه خرج کنند یا اینکه شرایط یک زندگی معمولی را بدون تعهد قانونی و رسميبپذیرند. چنین افرادی که اینگونه زندگی را برای خود برمیگزینند، برداشت صحیحی از خانواده و کارکردها و اهداف ارزشمند آن ندارند و این سبک زندگی ازنظر سنت شرع و قانون به هیچ وجه مورد قبول جامعه اسلاميایرانی و فرهنگ اصیل خانوادگی آن نيست. درایران این پدیده شوک فرهنگیاي است که نقش نا مطلوبی براي آینده جامعه داشته و کانون گرم خانواده را تهدید ميكند و در اين گزارش نگاهي داريم به ريشهها، علل پيدايش، آسيبها و تهديدهايي كه از ازدواج سفيد در جامعه ايراني پديد ميآيد.
تاریخچه ازدواج سفید
این نوع ازدواج پس از یک فرآیند نسبتا بلند مدت به عنوان یکی از سبکهای زندگی در برخی کشورهای غربی پذیرفته شده است. پیش از سال 1970 زندگی بدون ازدواج در ایالات متحده آمریکاغیر قانونی بود و در دهه 70 در آمریکا جنبش (آزادی زن) بهوجود آمد که هدف آن تغییراتی در نظام اجتماعی، اقتصادی، سیاسی جامعه آمریکا و برقراری شرایط عادلانه و مساوی برای آنان بود اما آنچه از دل این جنبش بهوجود آمد انقلاب جنسیاي بود که نتیجه آن رواج رفتارهای نا بهنجار و بی بند و بار بود. در این انقلاب کلیه هنجارهای جنسی نابود شدند و یک نوع آنارشیسم و هرجومرج بهوجود آمد و پس از آن شاهد آزادی در روابط جنسی از هرنوع بود از همجنس گرایی تا روابط خارج از خانواده . از سال 1960 تا 2000 تعداد زوجهای ازدواج نکردهای که با یکدیگر زندگی میکردند 10 برابر شد. فرانسه از پیشتازان و با سابقه ترین کشورها در قبول و به رسمیت شناختن (همباشی سیاه ) است و از آن به ازدواج قانونی بدون روابط جنسی یاد میشود. شاید بتوان علت گسترش این سبک زندگی در کشورهای آمریکایی و اروپایی را سختگیریهایی دانست که دین مسیحیت و یهودیت در زمینه طلاق و مسائل قانونی آن دارد که به عنوان مثال با طلاق باید نصف اموال بین زوج تقسیم شود و اجازه طلاق به راحتی به افراد داده نمیشود. البته در کشورهای اروپایی قوانینی را برای این نوع همزیستی در نظر میگیرند تا به نوعی به رسمیت شناخته شود تا اگر زوجین سالها با هم زندگی کردند در هنگام جدایی بتوانند حق و حقوقی را مطالبه كنند تا در این صورت راه بیتعهدی بسته شود.
در ایران از سال 1391 مرتضی طلایی، رئیس وقت کمیسیون فرهنگی – اجتماعی شورای شهر تهران از شکل گیری خانههایی در شمال شهر تهران خبر داد که در آنها دختران و پسران بدون ازدواج رسميبا یکدیگر زندگی میکنند و شاید بتوان گفت که این مدل همزیستی احتمال دارد قبلا هم وجود داشته اما کسی از آن اطلاعی نداشته است. در اواسط سال 1393 این پدیده در رسانهها سرو صدای زیادی به پا کرد و بسیاری از کارشناسان را مجاب کرده است که بحران پنهانی در مسائل جنسی وجود دارد.
اين ريشههاي گرايش به ازدواج سفيد شکلی از زندگی در فرهنگ غرب است که با فرهنگ، شرع، قانون در جامعه ماهماهنگی ندارد و نوعی همزیستی با نامحرم است که بنیان زندگی خانوادگی را از بین برده و فقط تامین نیازهای جنسی را به خصوص برای مردان در پی دارد و هر چندکه این نوع ازدواج در کشور ما آنقدر شایع نشده است اما به هر جهت نوعی زندگی بیگانه است که در فرهنگ و تمدن اسلاميچارچوبهای شرعی، عرفی و قانونی را زیر پا گذاشته و زنان جامعه ما اصلیترین قربانیان و بازندگان آن خواهند بود. برای ایجاد این همزیستی در جامعه دلایل مختلفی اهم از روانی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی را مطرح كردهاند که به برخی از آنها اشاره ميکنیم.
تبعات
در ارتباط با پیامدهای این پدیده به راحتی نميتوان نظر داد و باید یک پژوهش میدانی صورت گیرد تا بتوان گفت ماهیت این پدیده چیست، چه افرادی این سبک از زندگی را انتخاب كرده اند و کدام طبقه اجتماعی در گیری بیشتری با آن دارند؟ از آن جایی که این مدل سبک زندگی در هیچ یک از نهادهای دولتی یا سازمانهای دینی به ثبت نميرسد و پدیدهای نه شرعی، نه عرفی، نه قانونی و نه سفید است و ابتدا و انتهایی هم ندارد و نتیجهاش جز فساد و بی بند و باری چیز دیگری نیست دارای آسیبهاي روانی، اجتماعی، اقتصادی فراوانی در جامعه است. از جمله اینکه از بین رفتن بنیان خانواده و رواج سبک زندگی غربی و آزادیهای جنسی را به همراه دارد زیرا در جامعه ما روابط زناشويی جدا از چهارچوبهای شرعی در چارچوبهای قانونی نیز تعریف شده است و جوانان در کشور که باید پایه گذار خانواده ایرانی و اسلاميباشند بیشتر به یک بیبند و باری جنسی تمایل پیدا خواهند کرد. بالا بودن میزان خشم و خشونت که طبق پژوهشهایی که در سال 2010 انجام شده، نشان داده که میزان خشونت و خشم در این ازدواج بسیار بالاست همچنین مشاجراتی که به خشونتهای فیزیکی تبدیل شده نسبت به ازدواجهای رسميدو برابر بوده است و علت آن را هم جوان تر بودن و داشتن تحصیلات پایینتری دانسته اند.سلامت روانی افراد در معرض خطر بالایی قرار دارد آنان بسیار افسرده بوده و سطح رضایت شان از زندگی پایین است و همیشه مضطرب و نگران از دست دادن این رابطه هستند و بنابراین فشار عصبی را تحمل میکنند. عدم امنیت روانی به خصوص برای خانمها که ساختار خلقت و شخصیت آنان بسیار هیجانی و لطیف و حساس است را به همراه خواهد داشت.عاقبت و سرانجام آن برای دختران فاجعه آمیزتر است زیرا تا زمانيكه جذابیت ظاهری دارند زندگی تداوم دارد اما زمانيكه جذابیت خود را از دست بدهند یا از زیبایی آنان کاسته شود پسر میتواند به راحتی رابطه را قطع كرده و خانواده دیگری تشکیل دهد.
به علت اینکه افراد براساس یک هیجان و احساس مثبت نسبت به یکدیگر این همزیستی را انتخاب كردهاند به محض کوچکترین سختی طرفین به راحتی از هم جدا ميشوند.هیچگونه تعهد و تضمین و مسئولیتی در آن تعریف نشده است به این دلیل مرد میتواند به دلخواه رابطه را به هم بزند و هیچگونه ضرر و زیانی را هم تقبل نکند وهیچ حق و حقوقی به زن تعلق نخواهد گرفت. عدم پایبندی به ارزشهای اجتماعی سنتها و آداب و رسوم باعث تضعیف بنیان خانواده خواهد شد و ریشههای عرفی و دینی را مورد هدف قرار ميدهد.حمایتهای مالی خانواده قطع و در آمدهای کسب شده تماما صرف هزینههای زندگی خواهد شد وپس اندازی صورت نخواهد گرفت و این امر برای بچههای که ممکن است به دنیا آیند نگرانی بهوجود خواهد آورد. خیانت جنسی در این نوع ازدواج بیشتر از ازدواجهای قانونی است زیرا هیچ مسئولیتی وجود ندارد و هر وقت افراد بخواهند میتوانند رابطه را قطع کرده و به سراغ گزینههای بعدی بروند که همان تنوع طلبی جنسی است. احتمال دارد که بعد از مدتی از رابطه با جنس مخالف خسته شوند و به دنبال همجنس بازی و هم جنس گرایی بروند. البته این تنوع طلبی جنسی برای دختران کمتر مشاهده ميشود زیرا دختران معمولا نگاه به ازدواج دارند. موقت و غیر رسميبودن این مدل زندگی سبب شده است که سرمایه گذاری و حمایت برای خانواده دو طرف مشکل باشد زیرا افراد خانوادهها تمایل کمتری برای شناخت طرف مقابل و شرکت دادن او در فعالیتها، مراسمات و معاهداتهای اقتصادی خواهند داشت و سعی دارند به فرزندانی که ازچنین روابطی بهوجود ميآیند هم دلبستگی چندانی پیدا نکنند زیرا با بههم برخوردن رابطه فرزندانشان ارتباط آنها با نوهشان هم نامعلوم خواهد شد.احساس نفرت در این افراد که تجربههای متعددی را داشته اند بهوجود مياید زیرا ملاحظه ميکنند که همسرشان با چند نفر دیگر هم رابطه داشته و آنان را ترک کرده و این حس برای آنان نیز بهوجود خواهد آمد که روزی هم او ترک خواهد شد و این ارتباط رابطهای پایدار و مستحکمينخواهد بود.برای فرزند داری و بارداری احتمالی هیچ پیشبینیاي نشده است و همین امر سبب میشود که بر میزان کودکان نا مشروع بیشناسنامه، بی آینده و همچنین سقطهای غیرقانونی و مرگ و میر ناشی از آن افزایش یابد.کاهش فرزند آوری که خود کاهش رشد جمعیت را به همراه داشته و همچنین افزایش سقط جنین در این مدل همزیستی وجود داشته و امکان دارد شانس مادر شدن را برای افراد کاهش دهد حتی آسیبهای دیگر اجتماعی مانند اعتیاد را هم بهوجود آورد. در این مدل همزیستی اخلاق از بین میرود و جامعهای بدون اخلاق بهوجود خواهد آمد، جامعهای بی قید و بند و هرج و مرج طلب خواهد بود.فرزندان چنین ازدواجهایی بیشترین لطمه را تحمل خواهند کرد زیرا این ازدواج در جایی ثبت نميشود و سرنوشت آنان پس از تولد مشخص نیست و از حقوق اجتماعی مانند تحصیل، شناسنامه محروم شده و از والدین طبیعی خود ارثی نخواهند برد.
راهکار
جامعه ایران مانند تماميجوامع دیگر در حال تغییر و تحول است گاهی روند این تغییرات مثبت و سازنده و خوشایند افراد و گاهی نیز منفی و ناخوشایند برای جامعه است. در این میان بیشترین تحولات را در زندگی اجتماعی، اخلاقی و فرهنگی خانواده شاهد هستيم که گاهی اوقات دلایل آن را گرایش به مدرنیته و تجدد گرایی مطرح كردهاند. این میل سبب ایجاد دگرگونیهایی در زندگی شخصی، اجتماعی،اقتصادی، خانوادگی، عاطفی روابط جنسی و ازدواج در خانوادههای ایرانی شده است یکی از این دگرگونیها تغییر در سبک و شیوه تشکیل زندگی مشترک بین افراد است و از آن جایی که جوانان سازندگان خانوادههای ایرانی و اسلاميهستند بیشتر در معرض این تغییر قرار دارند برخی این تغییر را نشانه بهوجود آمدن سبک جدیدی در خانواده و برخی دیگر آن راسبب از هم پاشیدگی بنیان خانواده میدانند اما به هر جهت باید چاره ای اندیشید و این دگرگونی کمترین آسیبي بر اساس خانواده وارد كند.اولین اقدام فرهنگسازی است که ميتواند با همکاری صداوسیما و شورای عالی مجازی صورت گیرد و با برنامه ریزی دقیق و سیاستگذاری مناسب و ارائه راهکارهای عملی از تاثیرات منفی شبکههای اجتماعی به روی جوانان کاسته شود.ارائه برنامههای آموزشی مناسب جهت ایجاد مهارتهای ارتباطی میان والدین و فرزندانشان تا والدین ارتباط بهتر، بیشتر و موثرتری را با جوانان داشته و نیازهای آنان را درک كنند و پاسخگو باشند و همچنین ميتوان از طریق برنامههای دیگرآگاهی والدین و جوانان را نسبت به خطر و مشکلات این نوع همزیستی افزایش داد.حس معنویت و دینداری و در واقع پایبندی به ارزشهاو باورهای دینی و فرهنگی را در جوانان بالا ببریم، انجام مشاورههای فردی و گروهی در مدارس و دانشگاهها و ارگانهای دولتی جهت آگاه کردن جوانان از این مدل زندگی مشترک و آسیبهای اجتماعی مرتبط بر آن. فراهم كردن شرایط ازدواج آسان و ساده برای جوانان و تشویق آنان به این امر که در این مورد بیشترین نقش را صدا و سیما در تشویق افراد از طریق برنامه سازی دارد. ایجاد محیطهای شغلی و امکانات مالی مناسب برای جوانان که تا حدی از نگرانی مشکلات مالی قبل و بعد از ازدواج كاسته شود. پیشگیری از مهاجرت بی رویه دختران و پسران به شهرهای بزرگ از طریق فراهم کردن موقعیتهای تحصیلی و شغلی در شهرهای کوچک.ایجاد امکانات عموميبرای افراد جامعه بهویژه افراد بیوه یا مطلقه که در معرض آسیب بیشتری قرار دارند.و در آخر با توجه به اینکه عدهای اعتقاد دارند که زندگی خانوادگی در ایران امروز و فردا در حال تغییر است و خانوادهها در حال عبور و گذر از خانواده سنتی گسترده به خانواده هستهای هستند به نظر ميرسد که جامعه ما نیازمند بازبینی و تغییرات در قوانین مربوط به خانواده بر اساس نقشهای تغییر یافته زن و مرد است.
شيوه مطالعه مشكل
همباشی یا ازدواج سفید بهاين معنی است که دونفر بدون هیچگونه تشریفات عقد و ازدواج با هم زندگی زناشویی را شروع کنند. بیش از یک قرن است که از ازدواجهای بدون قیدو شرط که خود نوعی بی بند و باری است در اروپا و آمریکا ميگذرد هرچندکه تجربه آن زیباست و برای کسی که معنی آن را نميداند، جذاب است و یک ازدواج ساده، صمیميو زیبا را به ذهن میآورد و افرادی که تصمیم به چنین زندگی زناشوئی میگیرند سبک زندگیشان با آنهایی که ازدواج رسميانجام دادهاند تفاوت عمدهای دارد.بسیاری از کشورهایی که این سبک از زندگی در جوامع آنها رواج یافته دچار مشکلات فراوان اجتماعی، روانی، اقتصادی، فرهنگی شده اند و تبلیغ آن را توسط رسانههای غربی بسیار شاهدیم زیرا بهاين وسیله میخواهند بدون هیچ ابزاری و حداقل هزینه، بر کشورهای دیگر به خصوص جوامع اسلاميتسلط یابند.در کشور ما به دلیل آنکه کار پژوهشی و تخصصی در این زمینه صورت نگرفته است اعداد و ارقام که ارائه ميشود از صحت و درستی برخوردار نیست و آنچه در ارتباط با این موضوع مطرح شده چیزی جز تصورات ذهنی افراد از جمله
جامعه شناسان، روانشناسان،حقوقدانان نبوده است.
10 دليل ريشهاي
کمتر بودن بار مسئولیت افراد : از آنجا كه هیچ گونه سند و مدرکی مبنی بر زن و شوهری وجود ندارد به همین دلیل راحتتر دختر و پسر ميتوانند به رابطه خود پایان دهند و هیچ یک از دیگری توقع نخواهد داشت.
گرسنگی جنسی : که به علت عدم آموزش والدین از 6سالگی به فرزندانشان و وجود برخی تفاوتها و سانسورهای بیهوده در کتب و رسانههای تصویری، وجود فضای بسته و امنیتی در اماکن عموميو آموزش در جامعه برای جوانان را که میتوان سبب ایجاد یک نوع بیماری روانی در کشور دانست.
بهدست آوردن مهارتهای تحصیلی و شغلی : که در دو حالت سبب مهاجرت و فاصله گرفتن از خانواده و محل زندگی زمینههای استقرار در خانه مجردی برای فرد فراهم شده و گاهی شرایط اجتماعی و اقتصادی به گونهای است که امکان ازدواج تا مدتها برای فرد فراهم نیست.
مشکلات اقتصادی : موجود باعث شده که افراد نتوانند از پس یک زندگی بر بیایند و به همین خاطر یا ترجیح میدهند ازدواج نکنند یا روابط پنهانی داشته باشند همچنین وجود برخی عادتهای بد فرهنگی مانند پر هزینه بودن مخارج ازدواج، سختگیری والدین، طلاق سنگین و توقعات بالای دختران در جامعه که همگی تاثیر زیادی برافزایش هزینهها گذارده و تمایل به این سبک ازدواج را افزایش میدهد.
ارتباطات جهانی : با استفاده از رسانههای جمعی و مجازی که باعث انتقال فرهنگها و خردهفرهنگ در سطح جهان شده و الگو برداری از رسانههای بیگانه به خصوص سریالهای ترکیهاي که قبح آن را از بین برده است و همچنین استفاده از شبکههای اجتماعی آنلاین در اینترنت همراه موجب گسترش این سبک از زندگی شده است.
وجود تعارضهای نسلی و اختلاف عقاید : اين تعارض که والدین با فرزندان خود دارند موجب شده که برخی جوانان به بهانه اینکه طرز تفکر والدینشان سنتی است دچار اختلاف شدید شوند و فرد برای فرار از این اختلاف به دنبال یک زندگی مستقل است.
گذر از جامعه سنتی به مدرن : در این حالت ترس از ازدواج و مسئولیت پذیری برای جوانان افزایش یافته است زیرا که جامعه و فرهنگ مدرن فقط شهرها، روستاها،مراکز آموزشی، کارخانهها، ادارات و…را تغییر نداده است و باعث تغییرات در روابط اجتماعی افراد شده است.
وجود سختگیریها و تعصبات قوميخانوادهها : به خصوص برای فرزندان دختر دربرخی مناطق کشور که ممکن است آنان فرد خاصی را برای فرزندشان در نظر داشته باشند و به این اصرار كنند افراد برای فرار از این مشکل زمانی که به جامعه بزرگتری وارد ميشوند تن به ازدواج سفید میدهند.
بالا رفتن سن ازدواج : در این حالت معیارهای ازدواج برای دختر و پسر مشکلتر شده و افرادی که به دنبال این نوع ازدواج ميروند توجیهشان این است که با این رابطه میتوان معیارها را به صورت عملی در زندگی مشترک بدون قیدوشرط محک بزنیم که آن هم فقط توجیه است و در عمل اتفاق نميافتد.
نیازهای جنسی : که یک نیاز طبیعی است و زمانيكه از طریق ازدواج سالم، مشروع وقانونی پاسخ داده نشود طبیعی است که به راههای دیگر کشیده شود و این مدل زندگی یکی از راههای ارضای آن است.
179/