من با همه مردم جهان نسبت فامیلی دارم
احسان ابراهیمی
16 آبان 94
ساعت 10:19 صبح
یادتان هست در خاطره روز گذشته گفتم که پیرامون اعزام تیم فوتسال بانوان ایران به جام جهانی با علی کفاشیان صحبت کردم؟ این بنده خدا از آن روز مانده توی دفتر من و نمیرود. امروز به او گفتم: «آقای کفاشیان شما مگه رئیس فدراسیون نیستی؟ نمیخوای بری سر کارت؟» گفت: «هه هه… هههه… ههه! آقا ولمون کن کی حال داره… نشستیم داریم حال میکنیم.» گفتم: «پاشو برو هماهنگیها رو برای اعزام تیم فوتسال بانوان انجام بده.» گفت: «اااووووهههه! کی حال داره؟ یه ساعت باید برم فدراسیون، برای کارای مقدماتی. بعد باید لیست کامل بشه ببرم وزارت ورزش. اونجا یه سری نامه بزنن، بعد ببرم وزارتخارجه… دیگه باید بشینم بعدش منتظر باشم که چی میشه. اصلا به جان شما به این مسیر طولانی اداریش فکر میکنم به نفس نفس میافتم. ول کنید بابا… یه سری خانومن دیگه. جدی نگیرین. هه هه هه هه.» کمی چپ چپ نگاهش کردم. ولی از رو نرفت! خودم آستینها را زدم بالا. با گودرزی حرف زدم. با خادم صحبت کردم. به جواد زنگ زدم گفتم سه سوت ردیفشان کند. خلاصه کار که تمام شد به کفاشیان گفتم: «بیا خودمون ببریمت خونه. چرا اون بالا نشستی؟» نمیدانم چرا رفته بود بالای کمد نشسته بود. گفت: «دارم بادوم میخورم.» گفتم: «وا! مگه اون بالا بادوم هست؟» گفت: «نه! چطور؟» گفتم: «بابا پاشو بیا پایین کلافهمون کردی. ئه! بیا برو سرِ زندگیت. رفتیم بیخیالی شما رو هم رفع و رجوع کردیم.» گفت: «ببخشید کدوم بیخیالی؟ چرا تهمت میزنید؟!» گفتم: «اینکه تیم خانمها رو نفرستادی جام جهانی اسمش چیه؟» گفت: «ههه هههه! آهاااا! اونو میگید؟ خب من که از قبل بهتون گفتم. ولشون کنین بابا… یه سری خانومن دیگه. فوتبال به چه دردشون میخوره؟» دیگر طاقت نیاوردم و با یک فریاد گوشخراش او را به سمت خانه یا محل کارش «راهنمایی کردم!»
ساعت 15:07 بعدازظهر
از اتاقم که بیرون آمدم با اتفاق عجیبی مواجه شدم. همه چیز از داداشم شروع شد. او آمد و گفت: «داداش میشه یه لحظه…» داشتم به او تذکر میدادم که خیر سرم رئیسجمهورم و درست نیست مرا در محل کار «داداش» صدا کند که دیدم در باز شد و عدهای وارد شدند. طاهره قیومی گفت: «حاج عمو برنامه فرداتون رو یه چکی بکنید. گذاشتم روی میزتون.» کمی گذشت نوبخت وارد شد و گفت: «پسر عمه یه قراری با کارکنان سازمان داشتی. برقراره یا من برم بگم کنسل شده؟» دوباره تا خواستم جواب بدهم عدهای وارد اتاق شدند و من فهمیدم همه مرا با نسبتهای خانوادگی صدا میزنند.» گفتم: «امروز چه خبره؟ شماها که فامیلم نیستید؟ قضیه چیه؟» نهاوندیان خندید و گفت: «فامیل؟ کجا شو دیدید؟ هنوز اشکاش مونده!» سر که چرخاندم آقای نعمتزاده آمد داخل. گفت: «دایی جان اومدم حال و احوالت رو بپرسم.» گفتم: «من دایی شما هم شدم؟» گفت: «نخیر! من دایی شما شدم.» گفتم: «چی میگید؟ قضیه چیه؟» این پسرک خاطرهنویس گفت: «بابا رسانههای اصولگرا جدیدا گیر دادن که کل کابینه شما از فامیلاتونه. بعد شروع کردن یه سری نسبت فامیلی جدید کشف کردن. ملت هم باورشون شده. الان شما فامیل همه مردم ایرانید!»
وقایعنگار 16 آبان 94:
1. دخالت مستقیم رئیسجمهور در پي انفعال كفاشيان به منظور اعزام تیم بانوان ایران به جام جهانی فوتسال
2. افراطیون اخیرا سناریوی تخیلی «فامیلسازی» را در برابر دولت روحانی کلید زدهاند.
179/