هواخواهی مرگبار میهمان با خالکوبی عجیب
این پسر جوان که در دورهمی دوستانه به هواخواهی یک آشنا دست به جنايت زده بود، پس از ٤٠روز نزد پليس رفت و خود را تسليم کرد. پرونده این جنایت درجنوبشرق پایتخت با گزارش یک درگیری مرگبار در مقر پلیس تشکیل شد.
١٠ مهرماه سال ٩٣ بود که پسرجوانی با پيکري خونآلود در بيمارستان تحت درمان قرار گرفت اما تلاشهای تیم پزشکی نتیجهبخش نبود و مصدوم به کام مرگ فرو رفت. با مرگ این پسر ماجراي يک دعواي مرگبار در یک دورهمی دوستانه در منطقه خاوران به پليس پايتخت مخابره شد.
خيلي زود تيمي از اداره ١٠ پليس آگاهي تهران با دستور بازپرس شعبه چهارم دادسرای جنایی دست به تجسسهاي تخصصي زدند تا عامل قتل را رديابي کنند.
کارآگاهان در تحقيقات ميداني به محل حادثه رفتند و شنيدند جواني قدبلند به همراه پسری دیگر با مقتول درگير شدند و درحالي که عامل جنایت چاقو به همراه داشت، ضرباتي را به سمت مقتول پرتاب کرده که در اين بين حسن با اصابت ضربات مرگبار روي زمين افتاده و عاملان اين حادثه خونين با ديدن شرايط قرباني به سرعت گريختهاند.
تيم جنايي براي اينکه ردي از فراريها داشته باشد، دوربينهاي مداربسته مراکز تجاري را بازبيني کردند اما هیچ تصويری از عاملان درگيري پیدا نشد تا اینکه یکی از شاهدان حادثه ماموران را درجریان جزییات ماجرا قرار داد.
بررسیها نشان میداد که این پسران در یک دورهمی دوستانه دست به این جنایت زدهاند. با ادعاهای این شاهد ماجرا ٢ فراری این پرونده شناسایی شدند. ماموران پليس خود را در برابر ٢ پسرجوان ديدند. تیم تحقیق وقتی خود را به خانه این متهمان رساند، متوجه شدند عباس و مسعود پس از جنايت گريختهاند و زندگي پنهانياي دارند.
کارآگاهان در اين مرحله با آموزش دادن به خانواده اين فراريها از آنان خواستند تا با پليس همکاري کنند و همين شگرد کافي بود تا عباس و سعید ٤٠روز بعد یعنی در تاریخ ٢٠ آبانماه سال ٩٣ خود را تسليم کنند و با پاي خود نزد پليس بروند.
عباس عامل این جنایت در بازجوييها گفت: روز جنایت به یک دورهمی دعوت شده بودیم. سعید را تنها یکبار در یک عروسی دیده بودم. مست بودیم. حال طبیعی نداشتیم. ناگهان دیدم که سعید با پسرجوانی گلاویز شده است. اصلا علت درگیریاش را نمیدانستم. فقط نگاه میکردم تا اینکه سعید از من کمک خواست. به هواخواهی سعید وارد دعوا شدم طرف درگیر را با چاقو زدم وقتی دیدم روی زمین افتاده است، پا به فرار گذاشتم. وقتی متوجه شدم داود پسری که روز حادثه در آن درگیری به قتل رسیده، تصمیم گرفتم خود را نزد پلیس معرفی کنم. عذاب وجدان داشتم. سعید نیز دربازجوییها ادعاهای عباس را تأیید کرد.
بنابراين گزارش، سعید و عباس صبح دیروز پیشروی بازپرس سیفی از شعبه چهارم دادسرای جنایی پایتخت قرار گرفتند. عباس که خالکوبیهای عجیبی روی بدنش داشت، با تکرار ماجرای این درگیری مرگبار ابراز پشیمانی کرد. سعید هم که بهعنوان معاونت در قتل در زندان به سر میبرد، به دفاع از خود پرداخت.
با آخرین دفاعیه این دو متهم درگیری مسأله پرونده بهزودی پس از صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری ارسال میشود.
176/