مطبوعات چه ميخواهند؟
كافي است به وضعيت ظاهر آنها و تيراژ مطبوعات نگاهي بيندازيم و آن را با گذشته مطبوعات ايران و حتي با كشورهاي همسايه خود از جمله تركيه و پاكستان مقايسه كنيم تا حال نزار اين رسانه را بهتر درك كنيم. البته چندان هم مشكل فقط به مطبوعات منحصر نميشود، بلكه صداوسيما كه بودجه و هزينه كل آن هزاران برابر مطبوعات است، اوضاع به مراتب ناخوشايندتري دارد. مطالعهاي كه اخيرا در تهران انجام شد، نشان داد كه تاثيرپذيري و خبرگيري مردم از مطبوعات در قضيه برجام، فقط يك چهارم راديو و تلويزيون است و اين مساله با توجه به هزينهها و پرسنل صداوسيما و دربرگيري آن براي صدا و سيما يك شكست قطعي و براي مطبوعات پيروزي محسوب ميشود. در اين اوضاع و احوال سخنراني آقاي روحاني درباره مطبوعات انعكاس وسيعي داشت و پاسخ مقامات قضايي به اين اظهارات نيز موجب افزايش حساسيت شد. اكنون بد نيست كه از منظر روزنامهها و مطبوعات نيز به موضوع نگريسته شود و اينكه مطبوعات چه ميخواهند و از دستاندركاران حكومتي چه انتظاري دارند؟اين يادداشت درصدد طرح برخي درخواستهاي مهم مطبوعات است؛ درخواستهايي كه بدون تامين آنها، وضع جامعه از اينكه هست بدتر خواهد شد كه بهتر نميشود.
١- نخستين خواسته امنيت حرفهاي است. كدام شغل است كه به دليل يك تخلف كل بنگاه و كارخانه را تعطيل ميكنند؟ آيا وقتي مقامات دولتي و قضايي و بانكها يا حتي بنگاههاي خصوصي مرتكب تخلف يا جرم يا… ميشوند، آن وزارتخانه يا دادگستري يا بانك و بنگاه را تعطيل ميكنند؟ كجاي دنيا ديده ميشود كه روزنامه را با دهها نفر شاغل و هزاران مخاطب توقيف ميكنند و بعد هم كه دادگاه تشكيل ميشود يا در مواردي تبرئه يا مجازات كوچكي تعيين ميشود و دوباره منتشر ميشود؟ آيا در اين شرايط روزنامهها ميتوانند كاركرد واقعي خود را داشته باشند؟
٢- خواسته بعدي، برخورد بدون تبعيض است. اگرچه گفته شده است هيچ حريم امني براي هيچ مطبوعاتي نيست، ولي واقعيت را كه نميتوان ناديده گرفت.
اينكه عموم مواقع به يك سوي ماجرا غش شود، قضيه پيچيدهاي نيست كه نتوان ديد.
٣- خواسته بعدي، كشدار نكردن مفهوم نقد است. خوشبختانه همه از نقد سخن ميگويند، البته آن را مقيد به سازنده ميكنند، در حالي كه مساله روزنامهها همين پيشوند و پسوندهاست كه برحسب سليقه به مطبوعات و نوشتههاي آنان بسته ميشود. هر فرد يا گروهي كه خير كشور را بخواهد نبايد مانع از نقد شود. حتي اگر در اين ميان موارد بدي هم ديده شود. به قول معروف به دليل وجود بينماز كه در مسجد را نميبندند. كلماتي مثل سياهنمايي و اقدام عليه امنيت كشور از طريق تبليغ عليه نظام، بدون روشن بودن مصاديق آن، هميشه چون شمشير داموكلس بالاي سر روزنامهنگاران نگه داشته شده است.
٤- تامين امنيت نه فقط براي مطبوعات بلكه براي روزنامهنگاران نيز الزامي است. اينكه در مواردي ديده شده كه با سروصداي فراوان آنان بازداشت ميشوند و بعد از مدتي هم آزاد ميشوند و هيچ چيزي هم وجود نداشته است و كل ماجرا به فراموشي سپرده ميشود و فقط يك ترس از تكرار اين قضيه در ميان ميماند.
طبيعي است كه مسوولان امر از برخي امور نگران باشند كه ما هم هستيم ولي راه آن اين نيست كه تاكنون طي شده است. اگر ميخواهيم جامعهاي سالم داشته باشيم، اگر ميخواهيم جامعهاي عاري از فساد داشته باشيم، به ناچار بايد به مطبوعات آزاد
تن دهيم…
مطبوعاتي كه ضرر هم ممكن است همراه كارشان باشد، مثل خيلي از داروهايي كه مصرف ميكنيم تا بيماري ما درمان شود، در عين حال كه ميدانيم عوارض جانبي دارد. فقط ميتوانيم عوارض آن را كم كنيم
نه آنكه مصرف را بهكلي قطع كنيم. امروز همه از فساد مينالند؛ فسادي كه در دولت گذشته با جهشهاي ژنتيكي مواجه شده بود. يكي از علل مهم اين فساد، به حاشيه رانده شدن مطبوعات آزاد و روزنامهنگاران متعهد در آن دوره بود. در هيچ كجاي دنيا هيچ موردي وجود ندارد كه حكومتي توانسته باشد جلوي فساد را به صورت پايدار و بدون وجود مطبوعات آزاد گرفته باشد. چشم مردم براي نظارت بر عملكرد دولت و همه جامعه، وجود نظارت مطبوعات است. البته مطبوعاتي كه حرفهاي باشند، نه اينكه متوسط عمر آنها به چند ماه هم نرسد؛ مطبوعاتي كه روزنامهنگارانش حرفهاي باشند و از اين راه زندگي كنند و به كار خود عشق بورزند، نه روزنامهنگاري كه از ترس هزينههاي اين كار مجبور شود كه عطاي آن را به لقايش ببخشد.
مطبوعات را بايد تحمل كرد. حتي عوارض آن را بايد تحمل كرد تا از اين مرحله عبور كنيم. به قول معروف؛ ناكرده گناه در اين جهان كيست بگو. كساني كه در پي فساد هستند و نميخواهند روزنامهها بر رفتارشان نظارت كنند، درصدد تضعيف آن هستند و بس.
179/