نخستین اداره سانسور مطبوعات چگونه زاده شد
پرستو ر حیمی تاریخ پژوه
تصریح عبارت «همت حضرت اقدس شاهنشاهی» در سرمقاله روزنامه وقایع اتفاقیه، از آن نشان دارد که ایجاد و نشر روزنامه نیز مانند بسیاری از پدیدههای نوظهور در ایران، با رأس حکومت، دولتمردان و نیز شخص پادشاه در ارتباطی تنگاتنگ بوده است. پیدایش روزنامه در ایران از اینرو در گام نخست، با مسائل حکومتی گره خورد. البته از جمله محسنات آن «یکی آنکه سبب دانایی و بینایی اهالی این دولت علیه است دیگر آنکه اخبار کاذبه و اراجیف که گاهی بر خلاف احکام دیوانی و حقیقت حال در بعضی از شهرها و سرحدات ایران پیش از این باعث اشتباه عوام این مملکت میشد بعد از این به واسطه روزنامچه متوقف خواهد شد». مخاطب اصلی روزنامه وقایع اتفاقیه، بدینترتیب، «عوام این مملکت» بوده است تا از نشر خبرهای کاذب در میان مردم جلوگیری کند. تاکید بر این مساله، از محدودیت خبررسانی در گذشته شاید سرچشمه میگرفته است. خبررسانی در آن روزگار با توجه به نبود وسایل گسترده ارتباطی، برخلاف امروز که با یک جستوجوی ساده در فضای مجازی میتوان از هر رخدادی در جهان آگاه شد، به گونهای متفاوت انجام میشده است؛ چه بسا روزها از زمان یک رخداد مهم میگذشته است تا خبر آن منتشر شود. برای مثال خبرهای خارجی برای چاپ در روزنامه
وقایع اتفاقیه پس از سی روز به دفتر تهران میرسید، سپس میان مردم دست به دست میشد. اکنون میتوان انگاشت نشر یک خبر در روزگار پیش از نشر روزنامه، چند روز به درازا میکشیده است.
افزون بر شتاب انتقال خبرها، باید درستی یا نادرستی آنها را نیز در نظر گرفت. خبررسانی به گونه شفاهی که پیش از چاپ روزنامه رواج داشت، در درستی آن تردید پدید میآورد. به نظر میرسد دگرگونیها مربوط به حوزه روزنامهنگاری و مطبوعات در ایران آرام و کند بوده است زیرا از زمان اقدام
میرزا صالح شیرازی در انتشار «کاغذ اخبار» در دوران محمدشاه قاجار تا کوشش میرزا تقی خان فراهانی (امیرکبیر) برای انتشار «وقایع اتفاقیه» در روزگار ناصرالدین شاه، نشر آن امری دولتی و در ارتباط با دربار بوده و هدف از ایجاد روزنامه «همت اقدس همایونی» بیان شده است. به هر روی، انتشار روزنامه مانند هر دگرگونی دیگر به پیشزمینههایی نیاز داشت از اینرو پیدایش کاغذ را میتوان سرفصل فن چاپ و انتشار کتاب و روزنامهنگاری برشمرد. درست است پیش از آن آثار مهم بزرگان، دانشمندان و شاعران، نیز مکاتبهها، محاسبات و قراردادها، روی پوست حیوانات نوشته و پخش میشد، ولی اختراع و پیدایش کاغذ بود که وسیلهای تازه و بزرگ در توسعه دانش، اطلاعات و اخبار
پدید آورد. کشورهایی که به این صنعت فرهنگی دست پیدا کردند، توانستند آثار علمی و ادبی و اجتماعی خود را به گونه منظم و آسان میان جامعه و همسایگان خویش پخش کرده، رونق دهند. همچنان که بعدها دستکم یک ستون در روزنامهها به مطالب ادبی و داستانها اختصاص یافت و کمکم مجلات و نشریات ادبی و علمی چاپ شد و مخاطبان ویژه خود را یافت.
فایده بزرگ روزنامجه این که …
با این که واژه «روزنامه» در زبان فارسی، ریشهای کهن دارد و در برخی از کتابهای سدههای نخست اسلامی این واژه به شکل «روزنامجه» دیده شده، حتی در شعر بسیاری از شاعران چون فردوسی، عنصری، خاقانی شروانی، انوری و نظامی آمده است اما مسلما معنا و مفهوم مورد نظر آنان، شکل امروزین این واژه نیست. قدیمترین نوشتههایی که اما در آنها به واژه روزنامه با مفهوم امروزی اشاره کردهاند، دو کتاب نگارش یافته در هند است، یکی «تحفه العالم» از میرعبدالطیف شوشتری، دیگری «مسیر طالبی» از میرزا ابوطالب خان اصفهانی. در کتاب مسیر طالبی، شرحی مفصل از سودمندیهای روزنامه آورده شده است. نگارنده مهمترین وظیفه روزنامه را آگاهانیدن مردم از خبرهای روز دنیا میداند و به مواردی از ایندست اشاره میکند «دیگر وضع کاغذ اخبار … نرخ اشیا و حقایق هر چیز، از کلی و جزئی، حتی اخبار «اپره» که فلان بازی به روی کار خواهد آمد، و ذهاب و ایاب و شادی و مرگ کل اشراف از آن معلوم شود. و فایده بزرگ آن اینکه، هرکس پیشه و کار خود را، به واسطه آن، شهرت تمام میتواند داد». این توصیف، شکل کلی روزنامهها و چاپ آگهیهای گوناگون در آن را نشان میدهد. مدتی زیاد در ایران البته زمان برد تا روزنامهها با این سبک و سیاق منتشر شوند. میرزا صالح شیرازی کازرونی که دوره آموزش روزنامهنگاری را در انگلستان گذرانده بود، انتشار نخستین روزنامه در ایران را ١٩٠ سال پیش آغاز کرد. میرزا صالح البته برای فراگیری روزنامهنگاری به انگلستان نرفته بود. او را برای آموختن فن ترجمه به انگلستان فرستادند. وی اما از فرصت بهره برد و الفبای روزنامهنگاری را فراگرفت. میرزا صالح در زمانهای فراغت خود همچنین فنون چاپ، تهیه حروف، حکاکی و شیوه ساختن مرکب چاپ را آموخت. او سرانجام چاپخانهای خرید و با خود به ایران آورد و به سبب فهم اجتماعی و شناخت از اوضاع آن روز ایران و اعتقادش به بنیادهای مدنیت جدید، به ضرورت انتشار مطبوعات در ایران پی برد. این دانشآموخته فرنگ، پس از بازگشت، در سومین سال سلطنت محمد شاه قاجار در ١٢٥٣ قمری، نشریهای بینام بنیاد نهاد که به کاغذ اخبار مشهور شد. این نام، ترجمهای از newspaper انگلیسی بود. برخی نسخههای آن کمی بعد به لندن فرستاده شد. نسخه شماره یکم آن حتی به طور کامل در مجله سلطنتی آسیایی انگلستان به سال ١٨٣٩ میلادی در لندن به چاپ رسید.
این روزنامه به عنوان نخستین تجربه ایرانیان، از نظر شکل به گونهای ادامه صفحهآرایی نسخههای خطی و کتابهای چاپ سنگی بود تا این که ایرانیان فرنگرفته به ویژه آنها که در عثمانی تجربه روزنامهنگاری داشتند پس از بازگشت، به خدمت «دستگاه انطباعات» درآمدند. آنان محتوا و شکل روزنامهها را بدینترتیب دگرگون کردند. به نظر میرسد کاغذ اخبار تا سال ١٢٥٦قمری چاپ میشده و پس از آن به نوشته احمد خانملک ساسانی به واسطه بیکفایتیها و سیاستهای حاجی
میرزا آقاسی صدراعظم محمد شاه قاجار تعطیل شد. فریدون آدمیت اما تعطیلی آن را به سال ١٢٥٨ قمری میداند.
شرح ممالک شرقیه و غربیه و اخبار دارالخلافه
محتوای روزنامهها از زمان چاپ نخستین روزنامه در ایران تا زمان مشروطیت، بیشتر به گونه خبری و معمولا با سه قسمت «شرح ممالک شرقیه»، «شرح ممالک غربیه» و «اخبار دارالخلافه» و نیز به دلیل محدودیتهای صنعت چاپ در تعدادی محدود منتشر میشده است. این پدیده تازه، بنابراین بیشتر به دست صاحبمنصبان و درباریان میرسید؛ مخاطب آن نیز مشخصا طبقه حاکم بودند. کمی پیش از مشروطیت و با دگرگونیهایی که در جامعه ایران متاثر از رویارویی با غرب پدید آمد، این پدیده نوظهور اما در زندگی عامه مردم وارد شد و بر تنویر افکار عمومی تاثیری مشخص گذاشت.
بیداری افکار عمومی، در دوره مشروطیت، شتابان اوج گرفت. روزنامهها نفوذی بزرگ و سهمی مهم در تجدید زندگی اندیشههای مردم داشتند. از روزنامههای مهم دوره مشروطیت که تأثیری فراوان بر افکار عمومی داشتند میتوان به صوراسرافیل و ایران نو اشاره کرد. مطبوعات داخلی در عهد ناصری، دولتی بودند و تا دوره مظفری که گشایشی در فضای مطبوعاتی بوجود آمد؛ بیشترین تاثیر را در اینباره میتوان به روزنامههای غیر دولتی نسبت داد که روشنفکران ایران بیرون از کشور منتشر میکردند. چنین روزنامههایی درباره اوضاع ایران آزادانه سخن میراندند و اصلاحات و نوگرایی در ایران را خواهان بودند. فهم تاریخ معاصر ایران، از اینرو بدون توجه به روند و سیر دگرگونیهای مطبوعات ممکن نخواهد شد. عمر نخستین روزنامههای غیردولتی چاپ شده در ایران به دوران یک ساله صدارت میرزا علی خان امینالدوله باز میگردد که نزد بسیاری از مردم به روزنامه ملتی مشهور شدند.
شغلی تازه به نام روزنامهخوان
چاپ روزنامه هرچند در تهران متمرکز شده بود، فروش آن اما در نقاط دیگر کشور هم با کمی تاخیر صورت میگرفت. نشر روزنامه سرانجام پس از مدتی در انحصار تهران باقی نماند و برخی شهرستانها نیز روزنامه ویژه خود را راه انداختند. روزنامههای تبریز، احتیاج، الحدید، ادب و کمال که در تبریز، فارس در شیراز و فرهنگ در اصفهان، از آن جملهاند. مکان فروش روزنامه وقایع اتفاقیه را در آغاز در دکانهای سیدکاظم بلورفروش، سیدعلی بلورفروش و میرسیدعلینقی بلورفروش قرار دادند. روزنامهفروشی اما بعدها به یک شغل تبدیل شد. روزنامهفروشان به گونه سیار در خیابانها حرکت کرده، روزنامهها را میفروختند. قیمت آنها از یک شاهی تا چهارشاهی متفاوت بود. به نوشته جعفر شهری در کتاب «تهران در قرن سیزدهم» ابتدا «روزنامه
به طور قاطع به روزنامه فروشها داده میشد بدین معنا که فروش رفتن یا نرفتن آن به عهده خودشان باشد و چون تعدادشان زیاد و فروششان نامعلوم گردید فروشندگان از این قرار سر باز زده آن را به صورت امانی پذیرفتند». به دلیل این که برخی از مردم سواد نداشتند یا نمیتوانستند هر روزه برای روزنامهها هزینه کنند، شغلی با نام روزنامهخوانی پدید آمد. اینان به دلیل داشتن سواد و توانایی خواندن همه محتوای روزنامه نزد مردم عادی از احترامی فراوان برخوردار بودند. یک نفر از اینها در فضای هر قهوهخانه دیده میشد که روزنامه به دست در حال خواندن و گروهی زیاد از مردان در حال گوش دادن به مطالب آن بودند. جعفر شهری روایت میکند که مردم مطالب و خبرهای روزنامه را بدون توجه به تاریخ چاپ آن میشنیدند، حتی گاه در دریافت مفاهیم به اشتباه دچار میشدند. برخی روزنامهفروشها به نوشته این پژوهشگر تاریخ اجتماعی تهران قدیم، روزنامههای تاریخ گذشته را به همین دلیل به آنان قالب میکردند. وی از فردی با شهرت کاظم روزنامهفروش نام میبرد که به چنین کاری نامدار بوده است.
و اینک سانسور میآید …
با گسترش فعالیت روزنامهها و چاپ برخی مطالب که به نظر دولت گمراهکننده میآمد، به دستور ناصرالدین شاه ادارهای با نام «انطباعات دولت علیه» به ریاست محمدحسن خان صنیعالدوله به منظور نظارت بر محتوای نشریات پدید آمد. میرزا حسین خان سپهسالار، صدراعظم، در این زمان اجازه اعمال نظر گسترده صنیعالدوله را در مطبوعات نمیداد اما پس از سال ١٣٠٠ قمری که صنیعالدوله به وزارت «انطباعات و دارالترجمه دولتی» رسید اقداماتی برای نظارت دقیق بر محتوای روزنامهها انجام داد. این وزارتخانه با توقیف روزنامه «وطن» در همان شماره یکم، نخستین توقیف مطبوعاتی خود را صورت داد. صنیعالدوله کمی بعد در سال ١٣٠٢ قمری، طرحی را برای اعمال سانسور بر نشریات و کتابهای چاپی به ناصرالدین شاه عرضه کرد. شاه طرح یادشده را پسندید. اداره سانسور بدینترتیب در این سال رسما در ایران زاده شد. سانسور در مطبوعات به سلیقه شاه و صنیعالدوله باز میگشت تا این که پس از مشروطیت در مجلس ضابطههایی قانونی برای روزنامهنگاری تدوین شد و مطبوعات زیرنظر اداره معارف قرار گرفت. این اقدام اما چندان آزادی عمل برای روزنامهنگاران به همراه نیاورد. وضعیت مطبوعات از نظر اعمال سلیقههای شخصی صاحبمنصبان تنها پس از تصویب نخستین قانون مطبوعات در ایران به تاریخ ١٨ بهمن ماه ١٣٢٦ قمری بهبود شد.
نخستین روزنامهنگاران زن
حضور زنان در انقلاب مشروطیت و ضرورتهای زمانه، پای آنان را به محیطهای مطبوعاتی کشور گشود. نخستین روزنامهنگاران زن در دوره قاجاریه، زنانی نویسنده بودند که نوشتههای خود را برای نشریاتی چون حبلالمتین و ندای وطن میفرستادند. امروز از آنها کمتر نام و نشانی بر جای مانده است. از میان زنانی که برای نشریات مقاله میفرستادند چند نفر دست به کار برده، خود به عنوان مدیر و سردبیر، روزنامههای ویژه زنان منتشر و مطالبی درباره زنان در آنها چاپ کردند. از میان آنان میتوان به خانم دکتر کحال اشاره کرد که روزنامه «دانش» را به عنوان نخستین روزنامه زنان در سال ١٣٢٨ قمری منتشر کرد. این تاریخ را اگر با نشر نخستین روزنامه عمومی مقایسه کنیم، حدود ٧٥ سال با نشر نخستین روزنامه اختصاصی زنان فاصله دارد. زنان ایران یعنی سه ربع قرن پس از مردان به قلم دست بردند و به جهان روزنامهنگاری پای گذاردند. نخستین کوشش آنان اما نافرجام بود. دفتر روزنامه دانش به یکسال نکشیده تعطیل شد اما به عنوان نخستین تلاش مطبوعاتی زنان اهمیتی فراوان دارد. روزنامه و روزنامهنگاری به این ترتیب، آرامآرام از انحصار دولت و صاحبمنصبان و مردان جامعه، هم به عنوان نویسنده مطالب هم به عنوان مخاطب آنها درآمد و به حوزه زنان و مسائل آنان از هر دو جهت کشیده شد. روزنامهنگاری در سالها و دهههای بعد با انتشار مجلههای علمی و ایجاد وزارت انطباعات به یک حرفه تبدیل و آموزش داده شد تا سرانجام کانون مطبوعات و انجمن روزنامهنگاران به این حرفه سر وسامان بخشید.
179/