به همين مناسبت روز پنجشنبه مصاحبهاي از كاپيتان پيشين سرخپوشان منتشر شده كه بخشي از آن بسيار عجيب است.
نوري ميگويد: «قبل از هرچیز جا دارد بگویم من تمایلی به جدایی از تیم محبوبم نداشتم و میخواستم به فوتبالم در پرسپولیس ادامه دهم، اما یکسری اتفاقات و شرایط دست به دست هم داد و منجربه جدایی من شد.
بعد از پایان فصل با بسیاری از بازیکنان صحبت شده بود اما من که کاپیتان تیم بودم جزو آخرین نفراتی بودم که با من تماس گرفتند که این اتفاق برای من بسیار ناراحتکننده بود.
من فصل گذشته با گلزنی و پاس گلهایم نشان دادم چه عملکردی داشتم ولی نمیدانم چه مسئلهای بود که شأن ما را حفظ نکردند و با نفرات دیگر صحبت شد و بعد سراغ من آمدند.» اين سخنان نوري به طور طبيعي واكنشهاي منفي زيادي را بين هواداران پرسپوليس برانگيخت. مسلما آنها فراموش نكردهاند از همان اولين روزها ي فصل نقلوانتقالات، رسانهها از پيوستن قريبالوقوع نوري به ليگ قطر خبر ميدادند.
اوضاع درست مثل تابستان قبلي و جدايي سيد جلال حسيني از پرسپوليس بود. پرسپوليس آخرين بازي رسمياش را روز 6 خرداد برابر الهلال انجام داد، 21 روز بعد علياكبر طاهري در حالي رسما سرپرست پرسپوليس شد كه تا آن روز حتي يك بازيكن هم با سرخپوشان به توافق نرسيده بود. درست در همين تاريخ يعني 27 خرداد خبرگزاريها از توافق نهايي نوري با المسيمر و سفرش به قطر خبر دادند! حالا اينكه كجاي اين داستان شأن نوري رعايت نشده، معلوم نيست.
از باب يادآوري بايد به آقاي كاپيتان بگوييم او كه به اينگونه مسائل حساس است، يك سال پيش از اين جدايي درست در آخرين ثانيههاي نقلوانتقالات براي ليگ چهاردهم در پرسپوليس ماندني شد. علي دايي او و نورمحمدي را نميخواست، اما چون باشگاه نتوانست نفرات جايگزين مناسبي براي اين دو نفر پيدا كند، هر دو آنها ماندني شدند. دايي كه عملا به نوري اعتقاد نداشت، هفتههاي اول حتي به او بازي هم نميداد. جالب است كه آن مسائل منافاتي با شأن و جايگاه نوري نداشت، اما امسال ناگهان ورق برگشت!
179/