تا اینجای کار شاید ماجرا عادی تلقی شود اما موضوع مهم این است که منتقدان دولت به امکانات پر شماری در حوزههای رسانهای دسترسی دارند و نهاد دولت با همه وظایف سخت و طاقتفرسا نمیتواند از آن رسانهها به شکل دلخواه استفاده کند. برخی از بزرگترین رسانههای مکتوب و مجازی در اختیار نهادهای عمومی منتقد دولت قرار دارند.
صدا و سیما آنگونه که شایسته است زمان کافی و منطبق با انتظارات و تواناییها به دولت اختصاص نمیدهد. نابرابری در توزیع امکانات رسانهای میان نهاد دولت و نهادهای منتقد بهاندازهای آشکار است که مردم عادی نیز آن را میفهمند و نسبت به این شرایط اظهار تعجب میکنند. چارهکار چیست؟ یکی میتواند خرید وقت از شبکههای تلویزیونی باشد.
آقای رئیسجمهوری بهلحاظ حقوقی نیک میداند که این اتفاق و رویدادها شدنی است و بویژه خرید وقت از تلویزیون برای صحبت رو در رو و همه روزه با شهروندان شدنی است. در این قضایای پر التهاب دولت میتواند از کارشناسان زبدهای که توانایی توضیح مسائل پیچیده به زبان ساده را دارند دعوت کند تا گرفتاریهای دولت را هر روز با مردم در میان بگذارند.
176/