گفتگوی جالب و متفاوت با فائزه هاشمی را بخوانید
محمد نیشابوری، مهناز خدادوست: دختر یکی از شخصیت های بزرگ تاریخ معاصر ایران و زنی تاریخ ساز بودن، هر کدام به تنهایی عاملی جذاب برای هر گفت و گوی رسانه ای است. همین جذابیت ها، باعث شد تا ظهر یکی از روزهای آبان ماه 94 در دفتر نشر معارف انقلاب، به دیدار دکتر فائزه هاشمی رفسنجانی برویم؛ دفتری در شمال غرب تهران.
4 دهه از پیروزی انقلاب اسلامی می گذرد، اما همچنان شاهد اولین ها در حوزه زنان هستیم، مثلا اولین وزیر زن، اولین سخنگوی زن، اولین سفیر زن! چرا ما هنوز با اولین ها در حوزه زنان مواجهیم؟ در حالی که تفکر و صبغه تاریخی تشیع- که حضرت امام خمینی (ره) و پدر شما حضرت آیت الله هاشمی و سایر بزرگان انقلاب پیگیر آن بودند- با آنچه روی داده است، تفاوت صد چندان دارد. علت چیست و چگونه می توان این موضوع را ریشه یابی و حل کرد؟
ریشه آن، در فرهنگ مردانه است. به نظر من، ارتباطی هم با دین ندارد. حالا درست است افرادی که مومن تر هستند یا به ظاهر مومن ترند، بیشتر به این موارد اعتقاد دارند، ولی این ربطی به دین ندارد. در قرآن کریم، تنها پادشاهی که از او تمجید شده،بلقیس است. او هم زن است. بنابراین، زمانی که رئیس یک کشور می تواند خانم باشد و قرآن کریم هم او را تمجید می کند، دیگر این رفتارها، باورها و تفکراتی که فکر می کنند اگر فرماندار و استاندار و یا وزیر زن داشته باشیم، برخلاف دین است، ارتباطی به دین ندارد.
اینها برداشت های تنگ نظرانه ای است که از دین می شود. این برداشت ها، از فرهنگ مردانه بر می خیزد. جامعه ما، یک جامعه مذهبی- سنتی است و فرهنگ مردانه در آن حاکم است. متاسفانه بین اصولگرایان و اصلاح طلبان هم فرقی نمی کند. یعنی همه آنها به موضوع زن که می رسند، شبیه هم می شوند و همان نوع تفکر در هر دو وجود دارد.
نظر شما، تا حدودی درست است. فرهنگ مردانه، تاثیر زیادی دارد. اما فکر نمی کنید منافع مردان و ترس از حذف منابع یا شریک شدن در یک منفعت صددرصدی با زنان تاثیر بیشتری دارد؟ مردان نگران این هستند که اگر زنان حضور بیشتری در جامعه پیدا کنند، سهم مردانه آنها کم خواهد شد.
در حوزه انتخابات مجلس، همین اتفاق می افتد که هم اصول گرایان و هم اصلاح طلبان، در لفظ گرایش به طرف زنان دارند؛ اما نگران کاهش سهم خود هستند. یعنی فکر نمی کنید منافع شخصی سهم بیشتری داشته باشد؟
نه، اگر هم هست، شاید استثنائی است. حداقل من با آن برخورد نداشته ام، مثلا الان نزدیک انتخابات است و در تقسیم بندی های سیاسی حزب ما یعنی کارگزاران سازندگی، در جناح اصلاح طلبان قرار می گیرد. ما، با برخی شخصیت ها در رابطه با سهم و تعداد زنان در لیست اصلاح طلبان وارد بحث و گفت و گو شده ایم.
به نظر نمی آید نگران کاهش سهم مردانه خود در لیست انتخاباتی باشند. زمانی که چانه می زنند یا مقاومت می کنند، به خودشان به عنوان یک شخص فکر نمی کنند که مثلا اگر تعداد خانم های بیشتری در لیست قرار بگیرد، آنها نتوانند کاندیدا شوند یا حذف شوند. من، کمتر این قضیه را می بینم. شاید در نگاه کلان، تا حدود موضوع نگرانی از کاهش سهم مردانه وجود داشته باشد.
احساس نمی کنید که خود زنان نسبت به تغییر فرهنگ مردانه جامعه، حداقل در حوزه خانواده کم کاری کرده اند؟
بله. این، درست است. آقای هاشمی، همیشه حرف خوبی می زند. هر زمان که ما گله می کنیم که چرا همه چیز مردانه است، می گوید خودتان مقصر هستید و اگر خودتان به خودتان رای بدهید، تمام مجلس از زنان پر خواهدشد. اما وقتی زنان به خودشان رای نمی دهند، از مردان چه توقعی دارید.
این گفته ایشان، کاملا صحیح است. البته دلیل هم دارد که باید آن را بیابیم. من، معتقدم که زنان می توانند تغییرات مهم را حداقل در انتخابات ایجاد کنند. بدون شک، مادران هستند که فرزندان را تربیت می کنند. اما به رغم آن که کانون خانواده و تربیت فرزندان در اختیار زنان است و زنان، آن را مدیریت می کنند. اما همچنان فرهنگ مردانه در حال رشد و ریشه دواندن است. پس، نمی توان گفت خود زنان بی تقصیر هستند.
شاید یکی از دلایل مهم دیگری هم که بشود در این زمینه برشمرد، رسانه ها هستند. زنان و مردان جامعه، باید توانی از زنان ببینند که اعتقاد و باور به بانوان پیدا کنند. این دیدن توان، از کجا می آید؟ رسانه ها که نقش عمده ای در این راستا دارند. فضاهای مجازی نیز یکی از ارکان شکل دهی باورهای جامعه امروز است که آنها هم نقش عمده ای در معرفی توانایی زنان یا مردان دارند.
اگر نگاهی به اطراف بیندازید، می بینید که رئیس جمهور مرد، وزرا مرد، استانداران مرد، سفرا مرد، رئیس دانشگاه ها مرد ،معاونان استانداران مرد، کل ترکیب اجرائی، تقنینی و قضائی کشور، همه مرد هستند. رسانه های مکتوب را هم که ورق می زنید، همه اخبار در مورد این مردان است. خوب، زمانی که آحاد جامعه این رسانه ها را می خوانند- اگر آگاهی نداشته باشند- به نظرشان می آید که زنان پس توانائی ندارند که در مناصب اجرائی قرار نمی گیرند! چنین باوری، محصول انتصابات مردانه است که به تبع آن، این شرایط فراهم می آید.
مثلا یک هنرمند یا یک ورزشکار کاندیدا می شود، قطعا رای خواهد آورد. چرا؟ چون مردم بارها اسم او را شنیده اند؛ اما توانائی اش را در سیاست یا به عنوان یک نماینده مجلس نمی دانند؛ لیکن چون او را می شناسند و اسمش را زیاد شنیده اند، به او رای می دهند. زنان چون اسامیشان به تکرار آورده نمی شود و از توانائی آنها هم آحاد مردم چیزی نمی دانند، بنابراین، باور پیدا نمی کنند که زنان هم می توانند در سیاست تاثیرگذار و توانمند باشند.
مثال دیگری بزنم. برای استیضاح وزرا یا بحث برجام، می بینیم که از زنان حاضر در مجلس آن گونه که توقع داریم، اظهارنظری صورت نگرفته است. بدون شک، سوالی برای مردم ایجاد می شود؛ پس زنان در مجلس چه کار می کنند؟ این در حالی است که واقعیت غیر از این است. چون تعداد مردان چند ده برابر تعداد زنان نماینده است، صدای مردان، رساتر و بلندتر شنیده می شود. در مجلس فعلی، 295 نماینده وجود دارد که فقط 9 نفر آنها زن هستند. یعنی 286 صدای مرد و 9 صدای زن می شنوید. اگرچه زنان با توجه به توان بالقوه خود بستر و زمینه حضور خود را در مناصب اجتماعی فراهم نکرده اند اما مقاومت هایی نیز از سوی مسئولان وجود دارد اما انتظار می رود زنان و مسئولان شرایط را فراهم کنند. به رغم تلاش زنان، هنوز نتوانسته ایم سدهای خودساخته مقابل زنان را بشکنیم.
فکر نمی کنید در کنار موضوع فرهنگ و منافع شخصی، تقابل دو ایده و نظریه درخصوص زنان هم نقش آفرینی می کند؟ مثلا در جامعه، برخی از مقامات و شخصیت های سیاسی، اجرائی و مذهبی، معتقدند زنان باید در مدیریت خانواده حضور داشته باشند و شایسته نیست که حوزه اجرا و مدیریت اجرائی وارد شوند.
البته باید تاکید کنم که اصلاح طلبان و اصولگرایان، هر دو بدشان نمی آید این نظریه ها در جامعه ریشه بدواند. تقریبا هر دو گروه در مورد زنان، تفکرات همسانی دارند [با خنده بلند]؛ چیزی که در نهان و پشت صحنه است و رو نمی شود!
چرا بانوان در تشکل ها و تشکل های مردم نهاد (NGO) ها نتوانستند در این 4 دهه از انقلاب، نقش فعال تری ایفا کنند. چرا نتوانستند این نهادهای نوپا را استمرار بیشتری بدهند و پایه های آن را در جامعه محکم کنند که هم جامعه به معنای عام و هم خودشان از آن منتفع شوند؟
[دوباره می خندد]. تا همین جا هم خودمان را تحمیل کرده ایم. زنانی که در احزاب و تشکل های مردم نهاد (NGO) می بینید خیلی خوب فعال هستند. البته بانوان ما، بیشتر در مسائل اجتماعی فعالند تا در مسائل سیاسی؛ هر چند در این دوره تفاوت هائی نسبت به دوره های قبلی می بینم. حداقل در حزب کارگزاران- که خودم در آن جا هستم- تعداد بانوانی که در شوراهای استانی حزب هستند، افزایش پیدا کرده است. این درست که زنان مانند کشورهای پیشرفته هنوز نتوانسته اند جایگاه خود را در مناسبات سیاسی و اجتماعی تثبیت کنند.
در کنار عواملی که برشمردید، عامل تاثیرگذار دیگری هم وجود دارد که نقش تعیین کننده داشته باشد؟
بله. پول! پول، یک موضوع عمده در سیاست است که بیش تر در دسترس آقایان است. ما، زن پولدار کم داریم. از سوی دیگر، آقایان کمتر اجازه می دهند که زنان از این خرج ها داشته باشند و خوب می دانید که انتخابات و تبلیغات، نیاز به پول و هزینه دارد. در حال حاضر هم هزینه ها بالاست. خانم ها هم بدان میزان پول ندارند که وارد کارزار انتخاباتی شوند.
برچسب هائی که گهگاه در جامعه هم دیده ایم به زنان می زنند؛ این موضوع چقدر بر حضور زنان در جامعه و نهادهای اجتماعی و سیاسی تاثیرگذار است!
شاید در نهادهای سیاسی که فعالیت نمی کنند، تاثیرگذار باشد، اما برچسب زدن و اتهام زدن هم از فرهنگ جامعه نشئت می گیرد. البته معتقدم کمی هم این برچسب زدن ها، از سوی افرادی صورت می گیرد که خیلی اعتقاد ندارند که زنان باید در جامعه تاثیرگذار و نقش آفرین باشند. آنها به دین استناد می کنند و بیشتر حضور زنان را در خانه جزو آموزه های دین و دستور دینی معرفی می کنند. در حالیکه دین هر دو جایگاه و نقش زن را در خانواده و جامعه توصیه کرده است.
نظام آموزش کشورمان را چقدر مقصر می دانید؟ کتاب های درسی را که مشاهده می کنیم، از همان اول ابتدائی، زن در جامعه دیده نمی شود. متون و حتی تصاویر، مردانه تنظیم و تدوین شده اند. نظام آموزشی را چقدر مقصر می دانید؟
نظام آموزشی از کجا می آید؟ حکومت ها و دولت ها، نظام آموزشی را تعریف می کنند. همان نگاه، در این جا هم غالب است. یعنی همان نگاه در نظام آموزشی، زن را بیشتر در خانه تعریف می کند تا در جامعه! یا [در این نظام آموزشی]، یک زن به عنوان معلم، سیاستمدار، زن اقتصادی نداریم و کم به این موضوع پرداخته شده است که هم به دولت و حاکمان و هم به سنت و مذهب بر می گردد. زنجیره ای است که می رسد به همان فرهنگ، به مردان و به حکومت و دولت ها.
راهکار چیست؟ چکار باید کرد؟ برای تغییر این فرهنگ و نظام فکری در نهادهای سیاسی و انتخاباتی چه باید کرد؟
همه جای دنیا، آمده[اند] این عقب ماندگی تاریخی زن ها را با ایجاد سهمیه جبران کرده است. یعنی باید راه حل برای آن پیدا کرد. خود من، به شخصه و زنانی که فعال بودیم، تا 5 سال پیش اعتقادی به سهمیه نداشتیم و فکر می کردیم سهمیه، چیز غیرطبیعی است و نمی تواند موفق باشد. یعنی به زور که نمی شود زنان را در جائی قرار داد و اگر این گونه شود، نمی تواند جواب دهد. اما طی این دو سال اخیر، خودمان به این نتیجه رسیدیم که باید سهمیه گذاشته شود.
در افغانستان و عراق- که به ظاهر ایران از آنها مدرن تر است- الان چندین زن در کابینه دارند و 10 زن در مجلسشان دارند. من، فکر می کنم در شرایط فعلی، تنها راه حل، سهمیه در مناصب انتخاباتی و حتی انتصاباتی است. خوشبختانه مجمع تشخیص مصلحت، این را سهمیه را مطرح کرد. خود آقای هاشمی هم از سهمیه دفاع کرد ولی رای نیاورد.
چند روز پیش، مصاحبه ای از خانم اشرف بروجردی می خواندم. نظر ایشان، این بود که زنان اگر در حوزه اجرا بیشتر و فعال تر باشند، بهتر از این است که در حوزه قانون گذاری باشند. نظر شما در این باره چیست؟
بعید می دانم چنین صحبتی کرده باشند. مجلس، بسیار مهم است.
البته نظر ایشان، این بود که اگر در حوزه اجرا زنان حضور فعالتری داشته باشند، چند اتفاق می تواند بیفتد؛ یکی این که همان فرهنگ می تواند تغییر کند؛ دوم اینکه زنان حضور فعالتری در جامعه خواهند داشت؛ و سوم پایه ای می شود برای این که شناخته شوند و حتی بتوانند در حوزه قانون گذاری راحت تر وارد شوند.
بله. از این زاویه موضوع درست است. اما چند ماه دیگر انتخابات مجلس است و زنان، باید خود را برای مشارکت فعال در این انتخابات آماده کنند. هم در مقام کاندیدا و هم در مقام رای دهنده.
فکر می کنید عملکرد دولت آقای روحانی در حوزه زنان، طی 3 سال گذشته چگونه بوده است؟
اگر به دولت ها طی این 37 سال نگاه کنید دولت آقای احمدی نژاد در این زمینه از همه فعال تر و پیشروتر بود. هر چند که قوانین و موضوعاتی که به تصویب دولت و مجلس دوران دولت نهم و دهم رسیده است همه خانه نشین کردن خانم ها بود. ولی در تعداد مدیریت در زمان ایشان آمار مدیران زن بیشتر بود.
آقای روحانی انتظارات ما را برآورده نکرد. دولت در همه موضوعات حاضر است هزینه کند حتی علما مخالفت می کنند اما دولت به جلو می رود. مقاومت می کند. در مقابل، آنگاه که نوبت به زنان می رسد حاضر نیست هزینه پرداخت کند.
در استان سیستان و بلوچستان و با حمایت استاندار 56 مدیر زن منصوب شده اند. سه تا از فرمانداران زن هستند. یک سری با این امر مخالفت کردند که نتیجه آن توقف انتصابات در دولت بود. یعنی استانداران سایر استان ها که فرماندار زن معرفی کردند وزیر کشور حاضر نشد حکم آنها را امضا کند. چرا؟ چون علما مخالف هستند. اشکال ندارد مگر در بخش های دیگر علما موافق هستند.
می دانیم که فقها و علما در خصوص مسائل مختلف نظرات و فتواها و توصیه های مختلفی دارند. تعدادی مخالف و تعدادی هم موافق هستند. چطور برای برجام خیلی ها موافق هستند. چطور برای برجام خیلی ها مخالف بودند ولی شما ایستادید و هزینه کردید که این کار به نحو احسن انجام پذیرد؛ خوب در مورد بانوان هم همینطور باید هزینه کرد. دولت روحانی آن هزینه ای را که باید می پرداخت نداد و دولت اصلاحاتی هم انتظاراتی را که ما داشتیم برآورده نکرد. شاید باز دولت آقای هاشمی بعد از شروع جنگ عملکرد بهتری داشت و بعد دوران احمدی نژاد که تعداد مدیران زن خوب بود.
واقعا همه مشکلات حوزه زنان همین عدم حضورشان در مناصب اجرایی است؟
قطعا نه. اما بخش زیادی به همین موضوع بر می گردد. بخشی از مشکلات هم که ما بانوان داریم حقوق نابرابر است. الان دو معضل بزرگ را در جامعه خودمان می بنیم اولا، نبودن زنان در سطوح تصمیم گیری و تصمیم سازی و مشارکت در سطح کلان و ثانیا حقوق نابرابر است. تبعیض هایی که در قوانین ما وجود دارد کم نیست. ما در قوه مقننه باید تعداد قابل توجه و تاثیرگذاری از زنان را داشته باشیم تا بتوانیم این قوانین را عوض کنیم.
خود قوه قضاییه مردانه است. هیچ تفکری از زنانه و فکر زنانه در آنجا حاکم نیست. شما هر چه قانون تدوین کنید اما در حوزه قضایی مشکل همچنان باقی خواهد ماند.
حضور زنان در آنجا اندک است.این هم یکی از تبعیض و برداشت ها نادرست است. همین قاعده که زن نمی تواند قاضی باشد جای نقد دارد؟ صراحتا وقتی ما می بینیم که قرآن از بلقیس تمجید می کند به معنای آن است که یک زن می تواند حاکم یک سرزمین باشد. آیا بلقیس در دوران حکومتش قضاوت نکرده بود؟ این خود نشان دهنده این است که یک زن می تواند قاضی هم باشد و به خاطر این حکمی که نمی دانم از کجا آمده است زن نمی تواند قاضی باشد.
یگی از مطالبات اصلی بانوان امروز ما…
(سوال ناتمام ماند و فائزه هاشمی گویی که سر گلایه اش باز شده باشد ادامه داد…) عمده تبعیض هایی که بین زن و مرد وجود دارد باز بر می گردد به همان برداشت های متحجرانه و خشک از دین. برداشت سنتی از دین. خیلی از تبعیض ها در قرآن وجود ندارد مانند دیه، حضانت، طلاق، شاید تنها چیزی که می توانیم بگوییم وجود دارد ارث است که تازه آن هم وظیفه مجتهدین است که با توجه به شرایط روز آن را کارآمد کنند.
کار مجتهد این است که با توجه به شرایط روز زمان و مکان اجتهاد پویا داشته باشد. اتفاقی که در ایران افتاد بعد از انقلاب کنار گذاشتن عقل است به خصوص در موضوعات زنان. رویکرد عقلانی ضعیف است، عین به ظاهر دین توجه می شود.
عقلانیت اگر روی کار بیاید می تواند بسیاری از معضلات حوزه زنان را رفع کند. مگر نه این است که عقل در کنار سه منبع دیگر یکی از منابع اصلی اجتهاد و دین است. ولی متاسفانه توجه به اندیشه و فکر کم شده است. بخش عمده ای از رویکردها در اداره جامعه توجهش به سنت و قدرت است.
فکر می کنید برای مجلس آینده هر دو جناح سیاسی کشور تن به سهمیه خواهند داد؟
در انتخابات آینده امیدوارم. من احساس می کنم که جریان اصولگرا در این قضیه کارهایی را در حال انجام دادن است. معاون صدا و سیما در این دور جدید یک خانم شد. این یک حرکت بزرگ در صدا و سیمای ما بود. در بخش های دیگر هم می بینیم که دارند یک سری کار برای بانوان انجام می دهند، احزاب اصلاح طلب هم نسبت به مطالبات خانم ها جدی تر هستند.
خود آیت الله هاشمی چطور به احزاب توصیه ای دارند؟
قضیه سهمیه را خود آیت الله مطرح کردند و خودشان از آن دفاع کردند، البته آقای هاشمی بیشتر اعتقاد دارد که زنان در این قضیه مقصر هستند و باید تلاش کنند. مجلس را می توانند بگیرند ولی فکر می کنم که این کار صورت خواهد گرفت. در گفت و گوها و دیدارهایی که انجام می شود می بینم که ایشان روی این قضیه تاکید دارند.
یکی از مطالبات اصلی الان جامعه زنان بخصوص نسل جوان موضوع ورزش بانوان است. علیرغم اینکه شما در دورانی که در حوزه ورزش بانوان بودید خط شکنی زیادی کردید. اما یک دفعه همه چیز منجمد شد و حتی دوچرخه سواری که کم کم همه آن را می پذیرفتند که یک ورزش معمولی است یکباره با یک دگراندیشی و فشار متوقف شد. مثلا از بحث حضور بانوان در ورزشگاه ها بگیرید تا اجازه ندادن به کاپیتان تمی ملی فوتبال بانوان ایران برای خروج از کشور به بهانه های متفاوت. چرا ورزش بانوان که رشد خوبی را می توانست داشته باشد؛ این اتفاق برایش افتاد؟
البته شدت ندارد. چون ورزش بانوان درواقع یک سیری را طی می کند که هیچ کس نتوانست جلوی آن را بگیرد و روز به روز رشد کمی خود را بیشتر در قسمت همگانی ادامه داد. اما این کندشدن و ضعیف شدن روزند باز هم بر می گردد به منافع و اقتصاد. برای اینکه ما عمدتا مدیرانمان و رییس فدراسیون هایمان همه مرد هستند و کسانی هستند که اعتقادی به حقوق زنان و ورزش زنان ندارند. لذا می گویند چرا بودجه را صرف زنان و دختران باید کنیم.
بطور مثال فدراسیون والیبال و آقای داورزنی که یک مدیر موفقی بوده است چه اندازه به بانوان بها داده است. زنان کجای فدراسیون هستند، تیم والیبال دختران ما کجا هستند. یا مثلا در رشته بسکتبال به رغم آنکه همه رشته ها توانستند مجوز بگیرند که دختران ایرانی و اسلامی با لباس اسلامی به مسابقات بین المللی بروند اما فدراسیون بسکتبال تلاشی در این مورد نکرد که دختران بتوانند به مسابقات بین المللی با حجاب اسلامی بروند.
نتیجه می گیریم تفکر مردانه و فرهنگ مردانه در ورزش بیش از سایر ارکان حاکمیتی حکم فرماست. ضمن اینکه چون مردان به عنوان جنس مرد خود را ذینفع می بینند حاضر نیستند بودجه ها را تقسیم کنند. اگر 100 اردوی تیم ملی برای پسران می گذارند حتی 5 تای آن را برای بانوان نمی گذارند. چون مردانه فکر می کنند و نمی خواهند سهم مردها کم شود. متاسفانه ساختار قانونی مدافع آنان و تفکراتشان است. این است اگر شما اساسنامه فدراسیون ها را بخوانید این اختیار را به مردان داده است به زن ارزش زیادی داده نشده است.
متاسفانه خیلی تلاش کردیم تعداد مدیران زن در دولت آقای روحانی افزایش پیدا کند ما الان عقب تر از دولت آقای احمدی نژاد هستیم. تا قانون اصلاح نشود تا تعداد زنان در مناصب اجرایی افرایش پیدا نکنند هیچ اتفاقی نخواهد افتاد؛ چون فرهنگ مردانه ادامه پیدا می کند. ما باید مدیران زن را افزایش دهیم. ورزش زنان حتی در دانشگاه ها یک شوخی و تراژدی با هم است. طی این سه سال یک بار هم جلسه ای برای رفع مشکل ورزش بانوان برگزار نشد. متاسفانه هم چنان شرایط مردانه است و منافع مردان حاکم است.
الان با یک فنر جمع شده مطالبات زنان مواجه شده ایم که این فنر هر روز فشرده تر می شود. از طرف دیگر همین فنر که در حال فشرده شدن است. فضای مجازی و تبادل اطلاعات هم به آگاهی بخشی بانوان کمک زیاد کرده است.
تصور نمی کنید این مطالبات تجمیع ناگهان به طرز وحشتناکی در یک شرایط ناراحت کننده ای بروز کند و جامعه با یک بحران هویتی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی مواجه شود؟
نه، (با خنده تلخ) اگر این اتفاق می افتاد خوب بود. شاید مدیران احساس خطر می کردند. شاید تکانی می خوردند. من خودم به ناامیدی رسیدم. ممکن است خودمان ناامید شویم و بی تفاوت شویم و همه چیز را رها کنیم ولی خطری برای جامعه نداریم. آقایان هم همین را می خواهند که ما خسته شویم و رها کنیم.
اینکه خطری متوجه جامعه باشد را حداقل من احساس نمی کنم. اما بحران هویتی قطعا در راه است. بحرانی که بر روح و روان دختران تاثیر می گذارد. اگر از نظر جامعه شناسی بخواهیم این را بررسی کنیم شاید خطر داشته باشد. بحران هویت بر جامعه و نسل های بعد هم تاثیر می گذارد.
دستپخت فائزه هاشمی چگونه است؟
اصولا خانم های رفسنجانی خانم های کدبانویی هستند.
بهترین غذایی که می توانید بپزید و اگر پدر هم به منزلتان بیاید دوست دارند آن غذا را میل کنند چه غذایی است؟
متبک، مانند مرصع پلو است. مادر و مادربزرگم آن را درست می کردند. بچه ها هم آن را خیلی دوست داشتند. (با خنده و تاکید) اما من تمام غذاهایم را خوشمزه درست می کنم.
چند فرزند دارید؟
یک دختر و یک پسر. دخترم متولد 62 و ازدواج کرده است. پسرم هم متولد 66 و ازدواج نکرده است.
از دامادتان راضی هستید؟
بله.
ارتباطتان با مادر چگونه است؟ در مجامع مختلف سیاسی و اجتماعی خانم مرعشی را یکی از ارکان اصلی و هویت ساز خانواده آقای هاشمی می دانند. در مدیریت خانه چگونه هستند؟ اخلاقشان در منزل چگونه است؟
ایشان در خانه هم همین اقتدار را دارند. مدیریت ذاتا در وجود ایشان هست. عمدتا کار مدیریت منزل با مادر است. قبل از انقلاب بابا در مبارزه بود و تربیت و اداره منزل با مادر بوده و بعد از انقلاب هم بابا چون درگیر کار بودند؛ مادر باز هم نقش اساسی را در نبود ایشان ایفا می کرد. اقوام هم همه از ایشان حساب می برند!
عروس ها چطور؟
همه. نه تنها در خانه که میان فامیل هم ایشان اقتدار دارند.
اداره اقتصاد و مدیریت هزینه های خانواده هم به عهده مادر بود؟ فکر می کنید طی این 50 سال روش مناسبی داشتند؟
هیچ وقت به این موضوع نگاه نکردم. مسئله کاملا عادی بوده و آن را ادامه دادیم. ما قبل از انقلاب هم یک وضعیت نسبتا خوب داشتیم. هیچوقت کمبود به معنای خاص کلمه را نداشتیم.
پدر را بیشتر دوست دارید یا مادر را؟
بعد از اینکه خودم مادر شدم، مادرم را دوست دارم. ولی قبل از آن بابا را. آنگاه که معنای مادربودن را چشیدم فهمیدم بابا بعد از مادر است.
پیام آخر
در آستانه انتخابات به سر می بریم. نقش زنان در انتخاب زنان برای مجلس بسیار مهم است. من خطابم به جامعه است؛ جامعه زنان باید هم ثبت نام حداکثری در انتخابات و هم مشارکت حداکثری در رای دادن داشته باشند. خواهشم از زنان سرزمینم این است که تلاش کنند اینگونه عمل کنند. شاید بتوانیم تغییری در ارتقاء جایگاه زنان به وجود بیاوریم. تا خودمان دست به کار نشویم کسی به فکر ما نیست. این حق زنان است و حق گرفتنی است.
179/