بر باد رفتگان
یاسر نوروزی: تئاتریها سجاد افشاریان را به نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر میشناختند. بگذریم از اینکه بعدها در «خندوانه» جلوی دوربین رفت و بهعنوان کمدین استندآپ مطرح شد. عامه مردم از آن به بعد گمان کردند افشاریان کمدین است و به این نام شهرت پیدا کرد. هرچند شاید این شهرت عام این روزها به کمک بیاید و مردم بیشتری برای دیدن نمایشنامهای که تهیهکنندگیاش را عهدهدار شده به سالن بیایند.
«او شمال من، جنوب من، شرق و غرب من بود» تازهترین تهیهکنندگی سجاد افشاریان است که از ٦ دیماه به مدت ٢٤ شب، در تماشاخانه باران به کارگردانی محمد ولی زادگان روی صحنه خواهد رفت. او درباره تهیهکنندگی این تئاتر به ما گفت روش و اصول خودش را دنبال خواهد کرد و به دنبال برآوردن آن چیزی است که در این عرصه دنبالش بوده است. وقتی درباره روش و اصولش پرسیدم گفت: «من بهعنوان تهیهکننده تئاتر، هر تئاتری را تهیه نمیکنم یا هر کارگردانی را تبلیغ نمیکنم. اصولاً کسانی که در تئاتر با برچسب تهیهکنندگی کارشان را شروع میکنند، بسیار روی مسائل اقتصادی تمرکز دارند که خب مهم هم هست. اما من نه؛ تمرکزم روی همنسلهای خودم هست و برای من مطرح کردن دغدغههای این نسل و خلاقیتهای این نسل، اهمیت بیشتری دارد. یعنی اگر من کاری را قرار باشد تهیه کنم، به خاطر تمام روزهای سختی که در ابتدای راهم در تئاتر گذراندم، به این گروه توجه میکنم؛ روزهایی که تئاترهای خلاقی را اجرا میکردم اما به خاطر شرایط بوروکراتیکی که وجود داشت – تا به اجرا برسیم – و شرایط اقتصادی، سختیهای زیادی را تحمل کردیم. حالا ترجیحم این است از گروههای جوان بااستعداد درجه یک و خلاق استفاده کنم؛ جوانهایی که همه ما میدانیم جزو درجه یکهای نسل بعد از ما هستند. من از اینها حمایت میکنم تا بتوانند در بهترین شرایط اجرا بروند و کارشان هم دیده شوند.» این تئاتر قرار است با بازی عامر مسافرآستانه، مهدی حسینینیا، بیتا معیریان و سوگل خلیق به صحنه برود و افشاریان اعتقاد دارد یکی از بهترین نمایشنامههایی هست که تا به حال نوشته.
همزمان از شانزدهم دیماه به مدت یک هفته، نمایشی دیگر از سجاد افشاریان روی صحنه خواهد رفت با عنوان «اسکارلت دهه ٦٠». از او درباره این نمایش و همزمانیاش با «او شمال من…» پرسیدم. سجاد افشاریان گفت: «نمایشنامه «او شمال من…» از ٦ دیماه به مدت ٢٤ شب روی صحنه میرود و یک کار بزرگ گروهی است که نمایش آن از قبل مشخص شده و تمریناتش بیشتر از یک ماه است که انجام شده تا روی صحنه برود. من آنجا بهعنوان نویسنده و تهیهکننده هستم و لطمهای به «اسکارلت دهه ٦٠» نمیزند. «اسکارلت دهه ٦٠»، نمایشنامهای است که درواقع عنوان اصلی آن این است: «هر کسی یا روز میمیرد یا شب؛ من شبانهروز».
تم غالب قصهها و محوریت قصهها در این نمایش، دهه شصت و اثرات دهه شصت به لحاظ اجتماعی است و داستان بر این اساس، روایت میشود و توسعه پیدا میکند. ضمن اینکه اینها تماما با عاشقانههایی همراه است؛ چه در متن نمایشی و چه در اتفاقی که به لحاظ محتوایی در کلام و اشعار رام (موزیک رام) وجود دارد.
این کلیت به نام «اسکارلت دهه ٦٠» شکل گرفته. قرار است به مدت ٦ روز در برج آزادی اجرا شود. وقتی شنیدم که «اسکارلت دهه ٦٠» سه مونولوگ از سه بازیگر است که روی صحنه میرود، بحث را به استندآپهای افشاریان کشاندم و پرسیدم قصد ندارد نمایشهایی را که در «خندوانه» اجرا میکرد در سالنهای تئاتر هم ادامه بدهد.
او دراینباره گفت: «نه. من کمدین بودن و استندآپ کمدین بودن اصلاً دغدغهام نیست. یعنی به شکل عمومی که در افکار عمومی جریان دارد، دنبالش نیستم. به خاطر اینکه همیشه حرفهای جدی با پیرامونم داشتم.» هرچند به نظر میرسد افشاریان در استندآپها هم روش و شکل خاص خود را دنبال میکرد و گاهی حرفهایی جدی را در قالب طنز مطرح میکرد. اینجا بود که از افشاریان پرسیدم این دو چه تناقضی با هم دارند؟ جدیتی که در قالب طنز عنوان میشود با طنزی که در قالبی جدی؟
افشاریان گفت: «متوجهام. من در دو فصل بهعنوان نویسنده خندوانه و شکلگیری اتاق فکر اولیه آن حضور داشتم. اگر این فکر را داشتم، خیلی زودتر از اینها تصمیم میگرفتم که بهعنوان یک کمدین، استندآپ کنم. همانجا هم در مسابقهای که طرح و ایدهاش را خودم طراحی کرده بودم، فقط بهعنوان یار شانزدهم اضافه شدم تا این جدول کامل شود و این مسابقه شروع شود. به همین خاطر دوست دارم با کارهای خودم شناخته بشوم. یا کتابهایی که در دست چاپ دارم.»
او درباره کتابها و کارهای بعدیاش گفت: «یک مجموعه شعر و یک مجموعه داستان هست که اتفاقا شعرها هم به همین نام «اسکارلت دهه شصت» است. دوست دارم سال آینده فیلمم را بسازم و همین روند و ریتمی که از قبل داشتم، پیش ببرم. چون تئاتر واقعا مدیومی است که حالم را خوش میکند.»
179/