درخواست تقسیط دیه مقتول از سوی قاتل
هفتم مرداد سال ٩٠ بود که این قتل اتفاق افتاد. آن روز به ماموران پلیس شادآباد خبر رسید که پسر جوانی در خانه پدرش به قتل رسیده است. بلافاصله ماموران به محل حادثه رفتند و تحقیقات خود را در اینباره آغاز کردند. در همان دقایق اولیه حضور ماموران آنها با دختر جوانی که با دستانی خونین روی راهپلهها ایستاده بود مواجه شدند. این دختر که بهشدت ترسیده بود به ماموران گفت: «٢ مرد نقابدار به این خانه حمله کردند و مهیار را که از دوستانم بود، کشتند و فرار کردند.»
با این اظهارات ماموران تحقیقات خود را ادامه دادند. در این میان برادر مقتول در مورد اظهارات دختر جوان به ماموران گفت: «من امروز در خانه بودم که برادرم به همراه این دختر به خانه آمد تا با هم مواد بکشند. من هم برای استراحت به طبقه بالا رفتم که صدای فریاد شنیدم. ولی اصلا ندیدم که مرد نقابداری وارد خانه یا خارج شود. برای همین احساس میکنم این دختر دروغ میگوید.»
با صحبتهای این پسر، ماموران پلیس یکبار دیگر دختر جوان را تحت بازجویی قرار دادند و اینبار دختر جوان راز این جنایت را فاش کرد. او در اعترافات خود به ماموران گفت: «من ٨سال پیش یعنی زمانی که ١٦ساله بودم، از خانهمان فرار کردم و در این سالها به مواد مخدر معتاد شدم. یک روز در پارک با مهیار آشنا شدم و وقتی او در جریان ماجرای زندگی من قرار گرفت، قول داد که کمکم کند. از آن روز به بعد بیشتر وقتها به خانه مهیار میرفتم و با هم موادمخدر مصرف میکردیم.
چند وقتی گذشت تا اینکه روز حادثه مثل همیشه به خانه مهیار رفتم. مهیار آن روز حال طبیعی نداشت و مشروب مصرف کرده بود، برای همین قصد داشت مرا مورد آزار و اذیت قرار دهد. او گفت به خاطر اینکه در این سالها به من کمک کرده است، الان باید بردهاش شوم. او با شوکر تهدیدم کرد و من که به شدت ترسیده بودم برای اینکه رهایم کند، چاقو را برداشتم و میخواستم بترسانمش اما چاقو به گردنش خورد و او جان خودش را از دست داد.»
با اعترافات این دختر پرونده وی برای رسیدگی به شعبه ٧١ سابق دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. این دختر در این شعبه درحالی محاکمه شد که خانواده اولیای دم درخواست قصاص کردند. دختر جوان در جلسه محاکمهاش به قضات گفت: «باور کنید من قصد کشتن مهیار را نداشتم. او آن روز حال طبیعی نداشت و به شدت کنترل خودش را از دست داده بود. من هم تنها برای ترساندن او چاقو را برداشتم اما نمیدانم چطور شد که به گردنش برخورد کرد. من تنها از خودم دفاع کردم و اگر این کار را نمیکردم او مرا مورد آزار و اذیت قرار میداد.»
با این اظهارات هیأت قضائی وارد شور شدند و مطابق قانون عمل او را دفاع مشروع دانسته و او را از قصاص معاف کردند. بنابراین دختر جوان با حکم دادگاه به پرداخت دیه و ٨سال زندان محکوم شد. این دختر به دلیل عدم استطاعت مالی درخواست اعصار را مطرح کرد. بنابراین او صبح دیروز در مقابل هیأت قضائی شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت و گفت: «من توان مالی خوبی ندارم و نمیتوانم دیه خانواده قربانی را پرداخت کنم. بنابراین از دادگاه تقاضا دارم که این دیه را قسطبندی کنند تا همراه پدرم بتوانیم آن را به صورت قسطی پرداخت کنیم.»
در پایان نیز هیأت قضائی بار دیگر وارد شور شدند و اینبار نیز درخواست دختر جوان را پذیرفته و حکم به پرداخت قسطی دیه دادند.
176/