ماجرای عجیب آیفون یک ایرانی
اینکه چطور فردی در تانزانیا، صاحب ایرانی گوشی گمشده در سوئیس را پیدا کرده و با او تماس گرفته است، به قابلیتهای یکی از برنامههای کمپانی اپل برمیگردد به نام Find My iPhone – آیفون من را پیدا کن – که روی تمام محصولات ساخت این کمپانی وجود دارد و میتواند آدرس و محل دقیق گوشی، تبلت، یا لپتاپ شما را در صورت گمشدن یا دزدیدهشدن، در هر جایی از دنیا که باشد به صاحبش اطلاع بدهد و همینطور استفاده از آن را برای فرد سارق یا کسی که آن را پیدا کرده ناممکن کند. تنها امکانی که به فرد استفادهکننده میدهد این است که شماره صاحب اصلی را به او نشان میدهد با پیغامی قریب به این مضمون: «این محصول دزدیده شده است و صاحب اصلی آن فلانی است، با این ایمیل یا شماره تلفن با او تماس بگیرید».
ماریا طهماسبی، صاحب گوشی روایت این ماجرا را در اینستاگرام خود اینطور توضیح داده است: «روی گوشیام شمارهای عجیب افتاد و زیرش نوشته شده بود: «تانزانیا». در هفت پشتمان هم کسی یافت نمیشد که کوچکترین ربطی به تانزانیا داشته و گذرش به آن طرفها افتاده باشد. صحبت از انگلیس، جزیرهای کوچک در غرب آفریقا نبود که لااقل آدم به چهار نفر در آنجا ظن ببرد، بلکه نَقلِ کشوری بزرگ بود، آنهم در شرق آفریقا؛ کشوری که از قضا همه آدمهایش به چشم ما شبیه به یکدیگرند.
حالا هم که یکی از این شبیهها دستش رفته بود به شماره تلفن من در قلب خاورمیانه و تماسی حاصل شده بود، تا مغزم فرمان دهد و بخواهم آن را جواب بدهم، قطع شد، اما بعد روی واتساپم پیام آمد: «سلام من استفانام، تو گوشیات رو گمکردی؟» و من پرت شدم به یکسالواندی پیش و روزهایی که دربهدر دنبال گوشی نازنینم میگشتم و خاطراتی که با او گمشده بودند و هیچ فکر نمیکردم روزی سر از تانزانیا دربیاورند. حالا قرار شده استفان برایم پستش کند، اما دنیای بامزهای است؛ یکی از رؤیاهای همیشگیام سفر به آفریقا بوده، اما همیشه شاملو به نقل از لنگستون هیوز در گوشم میخوانده: «چه دور… چه دور از دسترس است آفریقا…» و اکنون خودم، گرچه نه، اما گوشیام که سر از آفریقای عزیز درآورده، قرار است از اقیانوسها بگذرد و به دستم برسد با آن همه عکس و فیلم خاطرهانگیز که حالا طوافشان را اطراف مزارع قهوه به جای آوردهاند و میخواهند به موطنشان بازگردند. متشکریم از امنیتات استیو جابز… .
درباره جزئیات بیشتر ماجرا، خانم طهماسبی در گفتوگو با «شرق» اینطور توضیح میدهد: «آبان سال گذشته بود که من برای مسافرت به سوئیس رفته بودم. به همراه دوستانم به منطقه تفریحی «پیلاتوس» در نزدیکی شهر لوتسرن رفتیم که یک منطقه کوهستانی است و باید با قطار رفت، آنجا در کافهای نشسته بودیم که متوجه شدیم قطار برگشت در حال رفتن است، بهسرعت وسایلم را جمع کردم تا به قطار برسم، داخل واگن متوجه شدم گوشیام را جا گذاشتهام، بعد از رسیدن به ایستگاه پایانی به متصدیان آنجا گفتم و آنها هم با کافه تماس گرفتند ولی کسی که در آن کافه کار میکرد و اهل تانزانیا بود، گفت اینجا چیزی پیدا نکرده است. تلاشهای بعدی ما هم – مثل اطلاعدادن شماره سریال گوشی به پلیس و… – بینتیجه بود».
او میگوید: «من روی گوشیام برنامه Find My iPhone را فعال کرده بودم، ولی بعد از جاگذاشتن گوشی هیچ پیامی از آن دریافت نکردم، این برنامه به این شکل عمل میکند که به محض روشنشدن گوشی به لپتاپ من خبر میدهد که گوشی الان کجاست، ولی در این مدت هیچ خبری از گوشی نبود تا اینکه روز یکشنبه کسی به نام استفان از تانزانیا تماس گرفت و ماجرا را شرح داد».
طبق گفته خانم طهماسبی، استفان گفته است این آیفون را چند روز پیش به عنوان گوشی کارکرده خریده است و با روشنکردنش متوجه دزدیبودن آن میشود و شماره صاحب ایرانیاش را هم همانجا پیدا کرده و با آن تماس گرفته است. او در ادامه اینطور توضیح داد: «من حتی یادم رفته بود که این قابلیت روی گوشیام فعال بود و به استفان گفتم، از نظر من مشکلی نیست و اگر میخواهی از آن استفاده کن، بعد او توضیح داد که این برنامه اجازه استفاده از آن را نمیدهد، مگر اینکه من اپل آیدی خودم را به او بدهم تا آن را غیرفعال کند، ولی طبیعتا من این کار را نکردم؛ چون این کار مثلدادن رمزعبور ایمیل شخصیام است، در نهایت او از من خواست اگر میخواهی آدرست را بده تا آن را برایت با پست بفرستم».
اگرچه گفته میشود یکی از ترفندهای رایج برای کلاهبرداری در اروپا و دیگر نقاط جهان این است که افرادی که گوشی را سرقت میکنند، با صاحب اصلی آن تماس میگیرند و میگویند هزینه پست را بفرست تا گوشیات را به دستت برسانیم، اما آن را نمیفرستند. بااینحال طهماسبی به «شرق» میگوید: «فردی که از تانزانیا با من تماس گرفته است درخواست هزینه پست نکرده و فقط قول داده است گوشی را میفرستد، اگر نفرستاد، مشکلی نیست اگر هم فرستاد که چه بهتر».
این اولینبار نیست که برنامههای امنیتی مشابه این درباره محصولات ساخت کمپانی اپل به این شکل خبرساز میشوند. فروردینماه سال ٩٢ هم یکبار دیگر خبری از همین دست،
ابتدا در رسانههای جهان منتشر شد. خبر اولیه دراینباره را روزنامه تلگراف چاپ لندن منتشر کرد، خبری که شرح آن اینگونه بود: «لپتاپ یک انیماتور ساکن لندن که سه ماه پیش از خانهاش دزدیده شده بود در تهران پیدا شده است».
ماجرا به این شکل بود که فردی به نام «دام دلتورتو»، چهارم فوریه (۱۶ بهمن سال ٩١) بهمحض ورود به آپارتمان شخصیاش در شمال لندن متوجه شد خانهاش مورد دستبرد سارقان قرار گرفته و «آیپد» و لپتاپ گرانقیمت «مکبوک پرو» او را دزدیدهاند.
البته دلتورتو از قبل برای چنین احتمالی تمهیدی اندیشیده بود و نرم افزاری امنیتی به نام
«hidden app» را روی رایانه خود نصب کرده بود که موقعیت مکانی لپتاپ را به او گزارش میدهد و به کمک دوربین داخلی رایانه از محیط اطراف عکاسی میکند.
تا یک ماه خبری از مکبوک بهسرقترفته نبود تا اینکه روز ۲۳ مارس، سوم فروردین، که دست بر قضا روز تولد مالباخته لندنی بود، نرمافزار یادشده با ارسال یک ایمیل به دلتورتو خبر داد که لپتاپ او در تهران، پایتخت ایران است. دو عکس هم به پیوست ایمیل فرستاده شده بود که به ظاهر اعضای خانوادهای را نشان میداد که در یک اتاق کنار هم نشسته بودند.
بعد از این ایمیل هم، نرمافزار یادشده، هر زمان از لپتاپ استفاده میشد، به ارسال عکس ادامه میداد و در بیشتر مواقع یک زن را نشان میداد که در حالات مختلف پشت مکبوک سرقتی نشسته است. براساس اطلاعات ارسالی توسط لپتاپ، صاحبان جدید این مکبوک از آن برای گوشدادن به ترانههای خوانندههای ایرانی نیز استفاده میکنند.
آقای دلتورتو که این عکسها و مکان دقیق لپتاپ خود را در اختیار داشت، با اداره ضد سرقت ایزلینگون لندن تماس گرفت که پیشتر در تلاشی بیثمر آپارتمان محل سکونتش را در جستوجوی اثر انگشت بازرسی کرده بودند.
این انیماتور مالباخته، میگوید: «نرمافزار امنیتی طول و عرض جغرافیایی محل لپتاپ را با درجه خطای دو متر گزارش میکند. وقتی ایمیل را دریافت کردم بهشان زنگ زدم و گفتم رایانهام در ایران است و گویا این حرف برای اعضای گروه ضدسرقت لندن بامزه بود، چون فکر میکردند حیطه کاری دزدان، محلیتر از این حرفها باشد».
متأسفانه پلیس گفت ایران از محدوده استحفاظی آنها خارج است و کار چندانی از دستشان برنمیآید مگر اینکه به اینترپُل گزارش بدهند که در آن صورت هم نظر به اولویت پایین این پرونده، ممکن است چندین و چند سال در نوبت بماند. در نهایت دام دلتورتو که از حلوفصل این مسئله توسط مجاری رسمی ناامید شده بود، تصمیم گرفت خودش دست به کار شود و با راهاندازی وبلاگی با عنوان «لپتاپ دام در ایران است»، عکسها و اطلاعات بهروزگردانیشده اشخاصی که لپتاپ را در اختیار دارند، منتشر کند به امید اینکه کسی پیدا شود و آنها را شناسایی کند. وقتی خبر منتشر شد، به روزنامههای بریتانیایی کشیده شد و بهتبع آن به رسانهها و شبکههای اجتماعی ایران هم رسید و بازتاب بسیار زیادی داشت، بااینحال کمی بعد صاحب ایرانی لپتاپ با صاحب بریتانیایی آن تماس گرفت و اعلام کرد لپتاپ را از بازار خریده و هیچ اطلاعی از سرقتیبودن آن نداشته است.
بعد از این تماس «دلتورتو» موضوع را در وبلاگ خود نوشت و از تماس صاحبان جدید لپتاپ خبر داد و اعلام کرد: «آنها دزد نیستند». او همچنین توضیح داد: «صاحبان جدید بیگناه لپتاپ با من تماس گرفتهاند. آنها خیلی بهخاطر این ماجرا ناراحت هستند و تمایل دارند لپتاپ را بازگردانند». او همچنین ضمن عذرخواهی از صاحبان ایرانی این لپتاپ به دلیل «قضاوت اشتباه» درباره آنها و «رعایتنکردن حریم خصوصیشان با انتشار عکسهای آنها در رسانهها» از آنها درخواست کرد لپتاپ را برای خود نگه دارند.
176/