ما و دنيا بعداز برجام
حسن محمدی: در این ساعتها، تیک تاک عقربههای ساعت هم بیشتر به گوش میرسد و در این میان جمهوری اسلامی ایران و همچنین گروه ۱+۵ به سرعت به تعهدات خود عمل کردهاند، به گونهای که برخی ناظران سیاسی میگویند میتوانیم برجام را موضوعي تمامشده بدانیم و بر همین مبنا به استقبال از دوران پسا برجام رفته و از هم اکنون به تحلیل رفتار دولتها در این دوران میپردازند. به همین روی در این مجال اندک به مواردی از فرصتها، رفتارها، دلایل و نقش ایران در شکل دهی به تحولات پسابرجام میپردازيم.
۱- فرصتهایی پیش رو: توافق هستهای؛ فرصتهایی پیش روی ایران ایجاد میکند که چگونگی بهرهمندی از آنها موضوع مهمی است. این روزها در باب دستاوردهای توافق هستهای سخنهای بسیاری گفته میشود. برخی به درستی بزرگترین دستاورد را حفظ کلیت صنعت هستهای کشور میدانند و گروهی لغو تمامی تحریمها و قطعنامهها، عدهای تداوم غنی سازی و گردش سانتریفیوژها را مهم تلقی میکنند و عدهای دیگر گشایشهای اقتصادی را، اما نگارنده معتقد است بزرگترین دستاورد توافقِ ناشی از مذاکرات ایران با گروه ۱+۵، آزاد شدن سیاست خارجی کشور از بندِ پرونده هستهای و ورود ایران به جمع صاحبان مکنت و قدرت توام در عرصه نظام بین الملل است.
در دوران چالش هستهای، مسئولان دستگاه دیپلماسی کشور به هر نقطهای از جهان برای گشودن و توسعه مناسبات اقتصادی و سیاسی سفر میکردند طرف مقابل ازموضوع هستهای ایران و با نیت باج خواهی سخن میگفت و برخیشان با لباس دوست در بزنگاه مسائل مهم منطقهای و جهانی، قصد داشتند پرونده هستهای را به عنوان وجه المصالحه روابط خود قرار دهند.
سیاست خارجی ایران در میان کشورهای خاورمیانه بیشترین پتانسیل منافع مشترک در مورد مسائل منطقهای با قدرتهای بزرگ جهانی را داشت اما به سبب سوء تفاهمهای نشأت گرفته از برنامه اتمی ایران، عربستان، اسرائیل و ترکیه در این میدان خالی جولان قدرت میدادند به همین خاطر فراتر از تحریم گردش آزاد کالا و سرمایه، سیاست خارجی کشور تحریم شده بود و این روزها و ساعتهای پایانی، سیاست خارجی است که بندها را با تلفیق دیپلماسی قدرت همراه با لبخند، پاره میکند.
۲- دیپلماسی قدرت همراه با لبخند: دیپلماسی قدرت همراه با لبخند به ایالات متحده آمریکا و مذاکره کنند گان اروپایی فهماند که فشار بیشتر تهدید بیشتر در پی دارد و فشار بیشتر یعنی اقدام تهاجمیتر ایران ولی اگر مذاکره بر مبنای احترام متقابل و مقررات و ضوابط بین المللی باشد، میتوان یک ایرانِ برخوردار از حس تعاون و همکاری و انعطاف پذیر را از نزدیک مشاهده کرد. به همین روی هرچند تحریمها بیتردید به اقتصاد ایران لطمه زده ولی اگر هدف از تحریمها محدود ساختن برنامه هستهای ایران بود صد درصد ناموفق بوده است.
با نگاهی به تئوری و دکترینهای سیاست خارجی آمریکا و تحلیل دکترین اوباما در سیاست خارجی که استفاده از دیپلماسی به طور فزاینده، با نیم نگاهی به قدرت نظامی به عنوان آخرین گزینه است، بهتر میتوان دلایل تعیین خط مشی سیاست خارجی ایران را در دولت روحانی و چرایی بازسازی سیاست خارجی این دولت را تحلیل کرد. موضوع هستهای ایران درچند سال اخیر به یکی از پیچیدهترین موضوعات در روابط بین الملل تبدیل شده بود و ازسالهای پایانی دوره ریاست جمهوری بیل کلینتون ایالات متحده آمریکا با اتخاذ موضعی کاملا منفی مخالفت خودرا درجهت هرگونه فعالیت هستهای توسط جمهوری اسلامی ایران ابرازمی کرد. دولت اوباما با دراز کردن دست مذاکره به سوی ایران میتوانست در صورت عدم دریافت پاسخ مناسب، سیاستاش را به سیاست مخالفان همیشگی رابطه با ایران در آمریکا و اسراییل نزدیکتر کند اما نهایتا منفعتی برای دو کشور به جز ادامه خصومت همیشگی ایجاد نمیکرد. ایران با روی باز از مذاکره با اتکا به سیاست لبخند و قدرت استقبال کرد و روند امور به گونهای تازه در عرصه هستهای رقم خورد.
۳- مهمترین هدف قدرتهای بزرگ از مذاکره: ایران تنها کشور دارنده دانش صلح آمیز هستهای در جهان است که بدون اجازه گرفتن از قدرتهای بزرگ وارد باشگاه فعالان دانش هستهای شده است فلذا یکی از اهداف اصلی از مذاکره با ایران ایجاد شرایطی است تا از طریق آن بتوانند بازنویسی معاهده ان پی تی را در دستور کار قرار دهند. آنها باور نمیکنند کشوری انرژی هستهای را بدون سلاح اتمی بخواهد و میخواهند بگویند، سلاح ایران دیگر در میان نخواهد بود.
ازنگاه واشنگتن و دیگرقدرتهای بزرگ و درجهت کسب توافق اعضاء، الگوسازی جدیدی درجهت منطقی نشان دادن این محدودیتها درقالب بازنویسی معاهده ان پی تی لازم به نظرمی رسد و روشن شدن تکلیف برنامه هستهای ایران ازدید 6 قدرت بزرگ جهان به عنوان الگوی اجرایی برای دیگراعضاي ان پی تی حائزاهمیت است.
۴- توافق هستهای و دیپلماسی دولت یازدهم: سیاست خارجی کشور طی نزدیک به ۲ سال اخیر گام در مسیری با افقهای روشن گذاشته است و با شفاف سازی در مورد فعالیتهای صلح آمیز هستهای که جایگزین موضع گیریهای حساسیت برانگیز شد، جمهوری اسلامی ایران از مهمترین کانونهای دیپلماسی و مقصد مورد نظر بسیاری از واحدهای نظام بین الملل برای گسترش روابط در زمینههای گوناگون قرار گرفت.
فراگیری عرصه دیپلماسی ایران همزمان با پیشبرد موضوع اختلافهای هستهای، موجب بهبود وضعیت عمومی روابط خارجی با کشورهای دوست و همسو، ایجاد زمینههای همکاری با دیگر کشورها و کاهش حجم تنش به ویژه با دولتهای غربی شد ضمن آنکه حضور موثر در نشستها و مجامع بین المللی و سازمانهای جهانی و منطقهای به طور جدی در دستورکار سیاست خارجی دولت یازدهم قرار گرفت.
اکنون در فضای پساتوافق میتوان شاهد چرخشی ۱۸۰ درجهای در سیاست کشورهای اروپایی بود به طوری که دولتها و شرکتهای اروپایی وارد رقابتی تنگاتنگ برای بازیابی جایگاه پیشین خود در روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران شدهاند.
رویدادهای اخیر تا حد زیادی درستی این انگارهها را اثبات میکند و سیاست متعادل و چندجانبه گرا در تنظیم روابط خارجی حتی موجب گسترش مناسبات تهران- مسکو نیز شده است. نمونه بارز این رویکرد در تبادل مواد هستهای میان ایران و روسیه دیده شد که به موجب آن روسها کیک زرد خود را ارسال کردند و پس از چند مدت ایران اورانیوم غنی شده را برایشان ارسال کرد.
۵- ایران یک قدرت و بازیگر منطقهای: عنایت به این مسئله به تحلیل بهتر شرایط کمک میکند که تقاضاهای آمریکا نیز ریشه در تصور وجود تهدیدات ناشی از ایران در نظم منطقهای دارد. چالش اصلی این است که آن مسائلی که آمریکا به عنوان تهدید از سوی ایران در نظر میگیرد، در مقابل از سوی ایران به عنوان فرصت تلقی میشود. بنابراین، دو طرف برداشتهای متفاوتی از تهدیدات و فرصتها دارند و سال هاست آمریکا نقشههای متعددی ترسیم میکند تا اندکی از قدرت اثرگذار ایران در منطقه بکاهد و از فرصتهای مد نظر خود بهره ببرد.
ایران به عنوان یک قدرت و بازیگر منطقهای در پی حفظ امنیت ملی و نقشآفرینی در صحنه منطقهای و بینالمللی متناسب با شأن و جایگاه خود است. ویژگیهای ایران به گونهای است که میتواند در جهت ایفای نقش سازنده در صلح و امنیت منطقهای و بینالمللی مورد استفاده قرار گیرد. ژئوپولتیک ایران نقش مهمی در مبارزه با تروریسم جهانی دارد. دموکراسی ریشهدار و بومی ایران میتواند همانند گذشته مبنای تأثیرگذاری در سطح منطقه باشد. فرهنگ شیعی ایران میتواند به عنوان ابزار مناسبی در جهت تضعیف رادیکالیسم تکفیری مورد استفاده قرار گیرد و نهایتاً قدرت مستقل و نظامی ایران میتواند ابزار مهمی در جلوگیری از افراطیگریهای نظامی و ایجاد تعادل و ثبات منطقهای باشد. بهرهگیری از ویژگیهای فوق، بستگی مستقیم به پذیرش نقش موثر و شایسته با جایگاه ایران در صحنه منطقهای و بینالمللی دارد.
179/