تقسیم کار تل آویو و ریاض در روز اجرای برجام
حنیف غفاری: بازی مشترک دو رژیم صهیونیستی و سعودی از همان دوران برگزاری مذاکرات هسته ای ایران و اعضای ۱+۵ و در مقاطع زمانی و گلوگاه های مکانی مختلف در جریان بود. اصلی ترین تلاش آل سعود و رژیم صهیونیستی مبنی بر جلوگیری از جمع بندی مشترک مذاکرات هسته ای میان ایران و اعضای ۱+۵ در نهایت ناکام ماند و در تیرماه ۱۳۹۴ شاهد جمع بندی مشترک مذاکرات هسته ای بودیم. با این حال ناکامی ریاض و تل آویو مانع از استمرار بازی آنها علیه توافق هسته ای میان ایران و اعضای ۱+۵ نشده است.
هم اکنون اصلی ترین استراتژی تل آویو و ریاض به ترتیب «بر هم زدن کلیت برجام» و «مهار تبعات توافق هسته ای با ایران» می باشد. در این خصوص رژیم صهیونیستی هم به صورت مستقیم و هم از طریق لابی آیپک همچنان مشغول یارگیری در مجلس نمایندگان و سنای ایالات متحده آمریکا جهت وضع تحریم های جدید علیه ایران است.
از سوی دیگر؛ با توجه به آسیب پذیر بودن برجام در صورت نقض ماده ۲۹ سند امضا شده میان طرف های مذاکره کننده، هر گونه تحریم یا حتی ایجاد محدودیت جدید علیه ایران می تواند منجر به بر هم خوردن کلیت این معادله شود.
موضوع دیگر اینکه تل آویو از اکنون حساب ویژه ای بر روی دولت بعدی ایالات متحده آمریکا باز کرده است. حتی اگر هیلاری کلینتون از حزب دموکرات به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا برگزیده شود، به دلیل نزدیک بودن مواضع وی با تل آویو و لابی آیپک، استراتژی حفظ قطعی توافق هسته ای را در پیش نخواهد گرفت.
درباره جمهوریخواهان اما؛ این قاعده پررنگ تر است. وجه مشترک دونالد ترامپ، تد کروز، مارک روبیو، جب بوش و بن کارسون مخالفت با توافق هسته ای صورت گرفته میان ایران و اعضای ۱+۵ و وحشتناک خواندن این توافق است. از این رو اصلی ترین استراتژی تل آویو در برهه فعلی حول ابطال توافق هسته ای متمرکز شده است.
با این حال در استراتژی موازی که از سوی عربستان سعودی و با هماهنگی تل آویو اجرا می شود، موضوع «مهار تبعات توافق هسته ای» مد نظر قرار گرفته و جنگ روانی آل سعود با تهران طی هفته های اخیر وارد مرحله شدیدی شده است. آل سعود پس از به شهادت رساندن شیخ نمر رهبر شیعیان عربستان سعودی، در صدد تشدید منازعات تبلیغاتی و روانی خود علیه ایران در منطقه بر آمد و بدیهی است که این اقدام آل سعود به صورتی هدفمند صورت گرفته است.
با این حال تلاش عربستان سعودی جهت مهار تبعات توافق هسته ای میان ایران و اعضای ۱+۵ تنها جنبه ای روانی ندارد. این موضوع دارای جنبه ای اقتصادی نیز می باشد. کاهش شدید قیمت نفت اوپک سیاستی از سوی آل سعود در راستای جلوگیری از افزایش سود اقتصادی و نفتی ایران در دوران پسا برجام محسوب می شود.
بر این مبنا؛ سیاست نفتی بازدارنده آل سعود در اوپک همچنان ادامه دارد و خط کشی برجام با شبکه های نفت، هدف گذاری مقطعی آل سعود در این برهه را تشکیل می دهد.
در نهایت اینکه میان تل آویو و ریاض در روز اجرایی شدن برجام تقسیم کار مشترکی صورت گرفته است که بر اساس آن بتوانند آثار برجام را هم به صورت ماهوی و ذاتی و هم به صورت تبعی از بین برده و مهار کنند. در چنین شرایطی دستگاه سیاست خارجی ما باید بازی هوشمندانه ای را در مقابل توطئه مشترک رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی صورت دهد. اصلی ترین پیش شرط این بازی هوشمندانه، آمادگی برای همه گزینه ها در مقابل کارشکنی های بعدی دشمنان منطقه ای جمهوری اسلامی ایران است. ضمن آنکه کارشکنی های احتمالی ایالات متحده آمریکا تحت تاثیر لابی های تل آویو و آل سعود را نمی توان نادیده انگاشت.
بدیهی است که هر گونه نگاه خوش بینانه و احساسی در برهه فعلی و فارغ شدن از احتمالاتی که ممکن است در پیش روی ما قرار گیرد، می تواند به پاشنه آشیل برجام طی ماه های آتی تبدیل شود. از این رو لازم است گارد بسته جمهوری اسلامی ایران در برابر ایالات متحده آمریکا و بازیگران منطقه ای مخالف برجام حفظ شود.
همچنین لازم است در قالب یک آینده پژوهی موثر، آینده محتمل و ممکن را در خصوص برجام مورد ارزیابی قرار داد و با خرد جمعی به بررسی و تحلیل داده های موجود و محتمل در مورد رفتارهای فعلی و بعدی طرف های مقابل پرداخت.