تاكتيك«هركس به جز تندروها»
حميد دهقاني/ استاد دانشگاه: جماعتِ دو قطبی که با یک خبر شیدا و به سرعت با خبر دیگر افسرده میشود. خبر رد صلاحیتهای گسترده شورای نگهبان بسیاری را به سرعت دچار دلسردی کرد و باردیگر برخی را بر سر دو راهی تحریم یا مشارکت قرار داد. انسجامی که چند روز پیش در میان نیروهای حامی دولت بود لطمه خورد و دوباره زمزمه ناامیدی از تغییر وضع موجود شنیده شد. غافل از اینکه، دلسردی و تفرقه اهدافی بودند که رقیب در پی آن بود. اما چرا ما تا این اندازه آسیب پذیریم. عمده ترین دلیل آن احساساتی بودن و کم صبری است. واگذاری اختیار به احساسات جمعی آن هم در چنین مقطع مهمی میتواند پیامدهای جبران ناپذیری به همراه بیاورد.
کسانی که به سرعت و بر پایه احساسات عنوان می کنند که انتخابات را باید تحریم كرد شاید به پیامدهای بعد از آن توجهی ندارند. مهم ترین پیامد منفی چنین تصمیمی (البته در این شرایط) دلسردی بخشی از افکار عمومی است. در این شرایط تحریم انتخاباتی نوعی انفعال و بی عملی است که با خود دلسردی سیاسی می آورد. اگرچه نیروهای میانه رو و حامی دولت در شرایطی قرار داده شدهاند که حضور یا عدم حضور آنها در انتخابات در هر صورت می تواند معنای باخت دهد، اما آنچه در اینجا بیش از هر چیزی اهمیت دارد نه پیروزی یا شکست در انتخابات پیش رو بلکه پیشگیری از تفرقه و دلسردی سیاسی است. در کنار آنکه می توان (با فرض اینکه رد صلاحیت ها تا انتخابات تفاوت چندانی نکند) با شعار «هرکس، به جز تندروها» به دیگر نامزدهای میانه رو، تحصیلکرده، مستقل و ترجیحا نامزدهای زن و جوان رأی داد، از آن مهم تر لازم است به جای رویکرد سیاست (قدرت) محوری به رویکرد اجتماع محوری توجه نشان داد. ایام انتخابات زمان مناسبی برای تعمیق گفتمان میانه روی و اعتدال گرایی در جامعه است. نباید تنها گفتمان اعتدال گرایی را در چارچوب سیاسی و قدرت خلاصه كرد بلکه از آن مهم تر باید آن را در عرصه اجتماعی گسترش داد. همه اهداف نباید به نتایج یک انتخابات محدود شود، افق دید اعتدال گرایی فراتر از نتایج این یا آن انتخابات است.
وقتی با غلبه بر احساسات و به کارگیری خرد جمعی و خلاقیت بپذیریم که راههای دیگری برای پیشبرد اهداف وجود دارد آنگاه امید و پویایی دگر بار بر فضای موجود حاکم خواهد شد. هیچ جامعه ای از راه احساسات به توسعه سیاسی و اقتصادی دست نیافته است. افرادی که تصمیمات خود را بر احساسات ناگهانی قرار می دهند نمی توانند پایه های محکمی برای داشتن جامعه ای توسعه یافته فراهم آورند. مسیر توسعه، مسیری پر فراز و نشیب است و جماعت احساساتی نمی تواند در این راه به سر منزل مقصود برسد. خرد جمعی، صبر و حوصله و وجود خلاقیت برای عبور از موانع، مهم ترین عناصر رسیدن به توسعه همه جانبه است. نباید فراموش کرد که سیاست عالم امکان است نه ضرورت، عالمی که در آن «Anything goes» یعنی هر چیزی امکانپذیر است و تا روزهای پایانی منتهی به انتخابات سیب سیاست هزاران چرخ می خورد.
179/