یوسف قاسمی:
مدیرعامل چیزی از فوتبال نمی داند
میثم بائو بعد از 3، 4 ماه سکوت دیگر نتوانست این وضعیت را تحمل کند و به همین دلیل حرفهای دلش را به زبان آورد. بائو که به شدت دل پری دارد میگوید آدمهای غیرفوتبالی باید کنار بروند تا فوتبالیها جایشان را بگیرند.
مالک باشگاه اجازه حضور نامم در لیست 18 نفره را نداد
ما اوایل فصل از لحاظ کار بدنی عقب بودیم ولی بدنسازی و تقریبا شرایط خوبی پیدا کردیم. قبل از نیم فصل دوم دو اردو در شهرهای اهواز و تهران برگزار کردیم که از لحاظ تجربه فنی خودم می گویم اردوهای جالبی نبود. بخصوص اردوی اهواز که آنجا بیشتر بازی دوستانه انجام دادیم. من با تیم در هر دو اردو بوده قبل از بازی با نفت آبادان هم گل زده بودم. متاسفانه مالک باشگاه یعنی شخص آقای پرهام در بازی بعدی اجازه حضور من در لیست 18نفره را نداد و من قبل از بازی به خانه برگشتم.
آقای پرهام نامه زد که من در تمرینات شرکت نکنم
آقای پرهام خودش تیم را به حاشیه برده ما به نفت آبادان باختیم. قبل از بازی با خونه به خونه بابل سر تمرین رفتم و دیدم روحیه بچهها خیلی خراب است به عنوان یک بزرگتر با آنها صحبت کردم و گفتم خوب استراحت کنید و حواستان به تغذیهتان باشد و به آنها کمی روحیه دادم و گفتم این بازی خیلی حساس است و دربی محسوب میشود و شما باید به خاطر مردم ببرید، خودم هم با تیم تمرین کردم ولی 3 روز قبل از بازی از طرف مالک باشگاه نامهای آمد مبنی بر اینکه حق شرکت در تمرینات را نیز ندارم.
مربی ما بهانه میگرفت
5 ماه پیش یک بازی داشتیم که فشار زیادی روی من بود و توقعات از من در این تیم بالاست. مدیرعامل پول نمیدهد مردم از من سوال میپرسند، تیم چه نتیجه بگیرد چه نتیجه نگیرد باز هم من باید پاسخگو باشم. در ضمن من گلهای از آقای موسوی سرمربی تیم دارم زیرا رفتاری که با من کرد در شأن یک بازیکن بزرگ نیست. اصلا من کاری به بحث فنی ندارم حداقل از لحاظ سنی که بازیکن بزرگی هستم. در 3 بازی من را از دقیقه 84 به بعد به زمین برد و بهانه میگرفت که بدنت آماده نیست. من هم رفتم تمرین و بدنسازی کردم و دوباره برگشتم. اما باز هم من را برای وقت تلف کردن به زمین میفرستاد و شأنی که یک مربی خارجی یا مربیان دیگرم برای من قائل بودند، قائل نبود ولی من به خاطر مردم و تیم شهرم تحمل کردم.
از دوران کودکی تماشاگر بازیهای نساجی بودم
در یک بازی از دقیقه 50 من را بدون هیچ دلیلی بیرون کشید. درست است که بعد از آن قضیه عصبانی شدم اما در صفحه شخصی خودم از هواداران عذرخواهی کردم یک جلسه کمیته انضباطی برگزار شد که 10درصد جریمه شدم و آن را پذیرفتم و یک تعهدنامه گرفتند که دیگر این مسئله تکرار نشود و من فقط به خاطر مردم شهرم و تیم نساجی که از دوران کودکی خودم تماشاگرش بودم، تمام این ها را پذیرفتم. به من گفتند باید 4 هفته بدنسازی کنی که من هم زیرنظر بدنسازمان خودم را به بالاترین سطح بدنی رساندم. دو هفته مانده به پایان نیم فصل در بازی یکی مانده به آخر 20 دقیقه بازی کردم و 2 ـ صفر بردیم که مردم استقبال زیادی کردند و در بازی آخر نیم فصل به دلیل فشاری که از بالا به سرمربی آوردند از دقیقه 30 به من گفت که گرم کنم و من هم تا دقیقه 90 مثل یک بازیکن حرفهای کارم را انجام دادم و گرم کردم اما مربی بازیام نداد.
به من گفتند چکها را پس بده و بمان
بعد از بازی آخر نیم فصل مدیرعامل تیم مصاحبهای انجام داد و گفت میثم بائو پیشنهاد لیگبرتری دارد و باید در سطح بالاتری بازی کند که من هم در صفحه شخصی خودم نوشتم به خاطر این مردم قید لیگبرتر و شهر انزلی و تیم ملوان را زدم و به نساجی آمدم و تا آخرش هم اینجا میمانم تا به شهر خودم کمک کنم. مردم اینجا همیشه به من لطف داشتند. مالک باشگاه به من گفت اگر می خواهی بمانی چک ها را پس بده. بعدش من گفتم اگر سرمربی من را نمیخواهد توافق کنید که من جدا شوم که به من گفته شد مربی تو را نمیخواهد ولی ما توافق نمیکنیم.
مسئولان گفتند تا چک را تحویل ندهی نمیگذاریم بازی کنی
به دفتر آقای پرهام رفتم و ایشان گفتند که آقای موسوی شما را نمیخواهند و من هم گفتم چک را تحویل نمیدهم و آنها گفتند ما هم نمیگذاریم بازی کنی.
هیچ وقت زیربار زور نمیروم
من نمیدانم اینها چگونه به فوتبال آمدهاند به من میگویند چک بده، بازی کن. به هر حال من غرور و غیرت دارم و هیچ وقت زیربار حرف زور نمیروم. قرارداد من در کل 180 میلیون تومان بود که 10 درصد جریمهام کردند و ازآن 170 میلیون تومان ماند، دقیقا پولی که من به پیمانکارهای ساختمانم میدهم و گفتم که لطفا این چکتان را به رخ من نکشید، چک را بدهم که آن وقت پول را ندهیدکه باز هم در پاسخ به من گفتند اجازه نمیدهیم بازی کنی و من هم گفتم اگر نمیخواهید بازی کنم پس خودتان بیایید و جواب مردم را بدهید.
مربی من را به خاطر حرف مالک باشگاه کنار گذاشت.
فردای آن روز سرمربی قبل از اینکه به اردوی اهواز بروند ساعت 9:30 به من زنگ زد و گفت که باید با ما به اردو بیایی و مسائل مستطیل سبز با آقای حیدرزاده مدیرعامل هیچ ربطی ندارد و اگر من بخواهم بازیکنی مثل میثم بائو را برای نیم فصل به تیم بیاورم باید 600 میلیون تومان هزینهاش کنم که خودم با سرپرست تیم هماهنگ میکنم که تو به اهواز بیایی. من هم به دفتر آقای پرهام رفتم که به من گفت آقای موسوی شما را نمیخواهد و من گفتم اگر من را نخواست چک من را تحویل بدهید. بعد از همه اینها به من گفتند که سر تمرین بروم تا همه چیز معلوم شود و قبل از بازی با نفت به موسوی نامه زدم که من نباید کنار تیم باشم، سرمربی ما آدم بسیار خوب، با اخلاق و شخصیتی است اما بدون هیچ دلیلی حرف مالک را گوش داد. پرهام به آقای موسوی گفته بود اگر بائو باشد باید خودت بروی و آقای موسوی هم حرف مالک را گوش داد.
مدیرعامل که هیچ چیز از فوتبال نمیداند به من گفت سر تمرین نیا
مدیرعامل تیم که اصلا چیزی از فوتبال نمیداند به من میگوید نباید تمرین کنی و حق و حقوقم را نمیدهد من هم چکشان را برگشت زدم و خرج کردم. او به عنوان یک آدم با اعتبار چک را پر نکرد و حسابش را خالی کرد و چک پرهام نیز برگشت خورد. البته چک دست من نبود، آقای پرهام گفت من چک را پاس نمیکنم و بروید از راه قانونی پیگیری کنید.
اگر به فکر نساجی هستید به پایههای آن توجه کنید
مدیرعامل خودش به تیم ضربه میزند، شب بازی با پیکان مصاحبه کرد که اگر ببازید از اینجا میروم و پولی هم به شما تزریق نمیشود. حالا این به کنار من خیلی حرفها دارم تیم امیدهای نساجی هفته پیش به اصفهان رفت یکی از بچهها به من زنگ زد و گفت آقامیثم تیم جا برای خوابیدن ندارد، یکسری پول ما جمع کردهایم تو هم کمک کن. من هم دوست داشتم خدمت کنم. همه من را میشناسند نه مشکل مالی دارم و نه شخصیتی. روز سر تمرین تیم جوانان رفتم 2 ماه پیش دیدم که بچهها در سرما با لباسهای آستین کوتاه و پیراهنهای هفت رنگ دارند تمرین میکنند و یخ میزنند. من هم وظیفه خودم دانستم تا به تیم خودم کمک کنم. دستور دادم 30 دست لباس کامل به بچهها بدهند. اگر واقعا تیم شهر و آینده آنها برایتان مهم است به فوتبال پایه توجه کنید، امیدها در قزوین بازی داشتند اما جا نداشتند شب قبل از بازی بخوابند، از طرفی به تلفن مدیرعامل زنگ میزنند خاموش بود.
با احساسات مردم شهر من بازی نکنید
به خدا اصلا فوتبال با بازار و اقتصاد فرق میکند و کسی که بالای سر تیم است باید فوتبالی باشد و خرج کردن بیهدف فایدهای ندارد. وقتی تیم جوانان لباس ندارد، یعنی مدیرعامل دنبال پیشرفت نیست. اگر واقعا این تیم را دوست دارند باید بیایند و به پایهها برسند. نه اینکه به جای اینجور کارها مصاحبه کنند که اگر فردا ببازید از این تیم میرویم و از اینجور حرفها. مشکل من به خاطر 60 میلیون تومان چک نیست زیرا من از 500 میلیون تومان قرارداد با تیم لیگبرتری گذشتم و با تیم نساجی قرارداد 180 میلیون تومانی امضا کردم اما به خاطر 60 میلیون تومان چک که آن را پاس نکردند اینگونه حاشیه درست کردند. باور کنید مردم خودشان پول جمع کردند و برای جوانان نساجی لباس گرفتند با احساسات مردم شهر من بازی نکنید.
نمیتوانید من را از فوتبال محو کنید
بازیکنی هستم که شناسنامه دارم، سر من را که نمیتوانید کلاه بگذارید. چک من را گروکشی کردند بعد هم آمدم بازی کردم، اخراج شدم، بعد هم دلیل بازوبند را بهانه کردند. حیدرزاده آدم باشخصیتی است اما به درد فوتبال نمیخورد. آقای پرهام دو سال وسط راه تیم را رها کرد و آن موقع نزدیک بود نساجی به لیگ دو برود. یادم است نساجی دو سال با یک تیم بوشهری بازی داشت 12 بازیکن با اتوبوس راهی بوشهر شدند که تعویضمان در آن بازی گلر دوممان بود. من از جنس فوتبال هستم آقایان من را نمیتوانید محو کنید. باور کنید این روش تیمداری کردن نیست.
مگر اینها میدانند فوتبال چیست!
امسال موقع نقل و انتقالات مالک گفت تا به من زمین ندهید، هیچ هزینهای نمیکنم اگر بازیکنان ما اینور و آنور رفتهاند. ما هیچ بازیکنی را در زمان نقل و انتقالات نگرفتهایم و خود من 2 روز مانده به نقل و انتقالات آمدم و حمید کاظمی یک روز بعد از نقل و انتقالات به ما اضافه شد. آنقدر عاشقان نساجی در شهر ما وجود دارند که برای این تیم خرج کنند. به شخصه من میثم بائو یک لامپ نمیتوانم عوض کنم یا پنچری ماشین نمیتوانم بگیرم اما در فوتبال ادعا دارم. برای کسی که ویلاسازی میکرده باید به عنوان مدیریت باشگاه انتخاب کنند، مگر اینها میدانند فوتبال چیست.
این آدمهای دروغگو با احساسات مردم بازی میکنند
از آن روزی که آقای پرهام نامه اخراج من را بدون هیچ دلیلی امضا کرد، علیه ایشان مصاحبه کردم که قرار بود برنامه شبکه ورزش شب قبل از بازی خونهبهخونه آن مصاحبه را پخش کند که من خواهش کردم که چون بازی حساس است کاری کنند که آن مصاحبه پخش نشود. به همین دلیل با آقای یوسفیان و مزدک تماس گرفتم و گفتم من دوست ندارم برای تیم حاشیه درست شود ولی جالب اینجاست مدیرعامل مردم را جمع کرده و گفته من پول دادهام و خواهش کردم که مصاحبه میثم بائو پخش نشود این یعنی توهین به رسانه و آن شبکهای که مصاحبهام را پخش نکرده. من از آقای یوسفی خواهش کردم مصاحبه را پخش نکند و او هم بزرگواری کرد آن وقت مدیرعامل گفته من پول خرج کردم و چنین کاری را انجام دادهام. این آدمهای دروغگو دارند با احساسات مردم بازی میکنند. اینها فوتبالی نیستند و خودشان فوتبال را به حاشیه میبرند.
در حق پرتو و ابراهیمپور نامردی شده
در برنامه 90 بازی بین ما و صنعت نفت آبادان و آقای موسوی مربیمان بعد از بازی گفت این بازی را به گور میبرم و به یوسف پرتو و سعید ابراهیمپور اتهام تبانی زده شد. این در حالی که پرتو را در استادیوم بازیکن باغیرت صدا میزنند و ابراهیمپور پارسال بهترین گلر لیگ یک شناخته شد. در همین بازی 5 تک به تک را گرفت برای همه بازیکنان پیش میآید که در یک دیدار یکی، دو اشتباه کنند ولی این باخت را گردن این دو انداختند. قبول ، این بازی را تقصیر این دو نفر انداختید، باخت مقابل پیکان و خونه به خونه را چه میکنید؟ حق ابراهیمپور و پرتو نیست که اینگونه با آنها برخورد شود این دو بعد از بازی با صنعت نفت آبادان گریه کردند و مردم دلداریشا دادند ولی اینکه آبروی بازیکن را در رسانهها ببرید و ضعف مدیریت خودتان را گردن کس دیگری بیندازید، درست نیست. در دیدار با پیکان که نساجی باخت نه ابراهیمپور درون دروازه بود و نه پرتو در خط دفاعی به میدان رفت پس بهتر است آقایان مرد باشند و شکست را گردن این و آن نیندازند.
به نساجی نیامدم تا معروف شوم
من حتی بازی هم نکنم و روی سکوها باشم تیمم را تشویق میکنم چه زمانی که در امارات بودم چه زمانی که در استقلال و پرسپولیس بازی میکردم همیشه به مازندرانی بودنم افتخار میکردم. من به این تیم نیامدم که معروف شوم یا پول بگیرم بلکه به اینجا عرق دارم و دوست داشتم به همشهریهایم کمک کنم. شهر ما یک سینما ندارد و تمام عشق مردم تیم نساجی است. از تمام مردم شهرم بابت محبتی که دارند تشکر میکنم.همین الان ۳۰ هزار هوادار به استادیوم برای تشویق نساجی می آیند شما حساب کنید اگر این تیم به لیگ برتر بیاید و مقابل تیم هایی مثل استقلال و پرسپولیس بازی کند 80،70 هزار تماشاچی می آید.
از آقای حسنزاده تشکر میکنم
از آقای حسنزاده مالک باشگاه خونه به خونه که بدون منت برای این تیم خرج میکند، تشکر میکنم. به عنوان یک هم استانی عرق بهخصوصی به شهر خودش دارد.
تا آخر پشت تیم باشید
از همه هواداران خوب نساجی و عاشقان این تیم که در سرما و گرما تیم را تشویق می کنند می خواهم تا آخرش پشت این تیم باشند و برای موفقیت نساجی کم نگذارند،این آقایان همه می روند شما هستید که می مانید.
صحبت های کاپیتان
عیسی پرتو که به علت حضور در دادسرا جواب تلفنش را نمی داد، شکایت از فردوسیپور را دلیل حضورش در آن مکان اعلام کرد و به خبرنگارقانون گفت: پس از صحبت های مهدی پرهام و پخش تصاویری در برنامه 90 به دادگاه آمده و از این برنامه و عوامل باشگاه شکایت کرده ام.
وی در ادامه گفت: بالاخره باید مشخص شود که آیا در آن بازی تبانی انجام شده یا خیر. باید مشخص شود که پس از سال ها حضور در این تیم، آیا به هوادارانی که در سرما و گرما ما را مورد لطف خود قرار می دادند خیانت کرده ام یا خیر.
پرتو که صدایش از شدت عصبانیت می لرزید، ادامه داد: من مانده ام با کدام دلیل و منطق با آبروی افراد بازی می کنند و چرا در برنامه زنده تلویزیونی تصاویر اشتباهات فوتبالی را به صورت جهت دار چنان نشان می دهند که انگار عمدی در کار بوده است.
او در پایان گفت: بالاخره خیلی از مسائل باید حداقل برای هواداران مشخص شود.
این گلر کم کاری کرد؟
سعید ابراهیم پور گلر تیم فوتبال نساجی همان دروازه بانی است که عادل فردوسی پور در برنامه 90 معتقد بود که او تبانی کرده است. گفت و گوی این گلر را که مدتی هم گزینه دروازه بانی پرسپولیس بود را با «قانون» می خوانید.
حسابی جنجال ساز شده اید.
واقعا چه باید بگویم؟ فردوسی پور برای من جای دفاع گذاشت؟ من در آن بازی که ایشان فیلمش را پخش کرده، 6 توپ تک به تک گرفتم، تک به تکهایی که فقط نویر می تواند آن ها را بگیرد. من به خاطر این باشگاه و مردم از پیشنهادات لیگ برتری ام گذشتم حالا هم این حرف ها را مطرح می کنند.
کوروش موسوی هم گفته حرف هایی دارد که با خود به گور خواهد برد.
بیاید حرف هایش را بزند بعد برود. به سرمربی زنگ زدم می گوید من به سلامت تو شک ندارم، پس چرا نمی آیی مصاحبه کنی و حرف هایت را با خودت به گور نبری؟ می گویند بعد از بازی استعفا کرد درحالیکه او در بازی مقابل خونه به خونه هم سرمربی تیم بود. مالک باشگاه هم می آید حرف هایی می زند که واقعا برای من عجیب است.
یک مقدار کلیات را کنار بگذاریم و به جزییات برسیم، در یک صحنه توپ را به مهاجم حریف پاس دادی.
باور کنید آنجا پایم به چمن گیر کرد، من یک سوال دارم، وقتی تیم ما 3 گل عقب است چرا من باید بیایم چنین اشتباهی کنم که گل چهارم را بخوریم؟ اگر بازی بعدی ما را دیده باشید متوجه می شوید که تماشاگران چگونه مرا تشویق می کردند، اینکه بیاییم با یک فیلم این حرف ها و تهمتها را بزنیم صحیح نیست. چندین و چند سال است که من پیشنهادات خوبی دارم ولی به همه آن ها جواب منفی داده ام تا پشت خط گلرهای اسمی لیگ برتر نمانم بعد یک شبه میآیند آبروی مرا می برند؟ چرا اجازه دفاع به من ندادند؟
با برنامه تماس گرفتی که صحبت کنی؟
من صبح سه شنبه به فردوسی پور زنگ زدم ولی جواب نداد، او باید هفته بعد مرا پشت خط بیاورد تا من از حیثیت خودم دفاع کنم. قوانین رسانه این است که وقتی به کسی تهمت زده می شود باید به او فرصت داده شود تا از خودش دفاع کند ولی این اجازه به من داده نشد. مطمئن باشید من اعاده حیثیت می کنم، من دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق هستم و از حق خودم دفاع خواهم کرد.
یعنی از فردوسی پور شکایت خواهید کرد؟
از هرکسی که به من تهمت بزند شکایت خواهم کرد، مطمئن باشید من تا آخر این ماجرا خواهم رفت. کوروش موسوی مرد باشد و بیاید همه چیز را بگوید، آقایان توضیح بدهند که چرا آن بازی را بعد از 3 هفته پخش کردند که باخت های خودشان را توجیه کنند. چرا به موسوی زنگ نمی زنید که حرف هایی که گفته به گور خواهد برد را بگوید؟
با ایشان هم صحبت خواهیم کرد، در مجموع خیلی از این صحبت ها در لیگ یک شنیده می شود.
من در تیم سایپا شمال بودم و قرارداد 70 میلیونی داشتم ولی در طول یکسال فقط یک میلیون تومان گرفتم، شما فکرش را بکنید من در طول یکسال فقط یک میلیون گرفتم، می توانید بیایید حساب های مرا چک کنید که ببینید من چه زمانی پول گرفته ام. در همین تیم که بودم یکی از تیم هایی که الان در لیگ برتر است به من گفته بود که راه بده ما به لیگ برتر برویم، تیم ما آن زمان نهم بود واقعا اگر من راه می دادم کسی متوجه می شد؟ ولی این کار را نکردم. بیایید مرا به کمیته انضباطی ببرید تا درباره همه چیز توضیح بدهم. من از دوره رویانیان تا الان از پرسپولیس پیشنهاد داشتم ولی الان می آیند آبروی مرا می برند، آن شب خوابم نبرد، آقای فردوسی پور پاسخ گریه های شبانه مادر مرا شما می دهی؟ اگر این فیلم را داشتید چرا زودتر رو نکردید؟
با سرمربی تیم صحبت کردید؟
تلفنش خاموش است، به ماساژور زنگ زدم گفت موسوی در تهران است، گفتم چرا این حرف ها را زده؟ گفت تو برای ما همان سعید سابق هستی، من همان سعید هستم و این کارها را می کنید؟
179/