مهدي دل روشن: شاید در نگاه اول، بیزینس با قدرت اقتصادی اول دنیا یعنی آمریکا، آرزو و هدف هر کشوری باشد آنقدر در مبادله با واشنگتن، نیویورک، کالیفرنیا، تگزاس و دیگر ایالت ها، منافع مالی و اقتصادی وجود دارد که نمیتوانیم ساده از آن عبور کنیم. داستان اما درباره خط اقتصادی ایران و آمریکا، پیچیده است؛ چهکار کنیم که ما نروژ، سوئیس، انگلیس یا ژاپن نیستیم به عبارت دیگر، هر نوع مبادله ای با آمریکا مستلزم داشتن روابط درست و درمان با مستأجران کاخ سفید است؛ یعنی داشتن وضعیت سفید!
دیروز یکی از مدیران رده بالای وزارت خزانهداری ایالات متحده حرفی را زد که شاید در نگاه اول خیلی ساده باشد اما بدون تردید یک واقعیت است. او از ترس بانک های آمریکایی در قبال ایران حرف زد. جالب است که این بانک ها در دوران پساتحریم هنوز هم می ترسند ؛ آنها دست به عصا حرکت می کنند و نمی دانند قرار است چه شود. از منظر روابط بین الملل، ما به آمریکایی ها بی اعتماد هستیم و آنها به ما؛ حالا شما فرض کنید که ظرفیتهای همکاری اقتصادی بیش از پیش فراهم باشد اما وقتی سفارتخانه ای نیست، رایزن اقتصادی نیست و اصلاً روابط رسمی وجود ندارد، چگونه میتوان، داد و ستد کرد؟!
شاید اگر بالای برج میلاد بایستیم و از آن بالا با چشمی مسلح به آن سوی مرزها نگاه کنیم، دیدن مجسمه آزادی، سخت باشد! اما این طرف اقیانوس آتلانتیک، کاملاً قابل رویت است؛ کجاها را میبینید؟ برج پیزا، برج ایفل، برج بیگ بن؟ بله اینها خیلی نزدیک تر هستند! همان دوستان و رفقای اروپایی مان که 99 درصدشان در تهران سفارتخانه دارند و از زمانی که رئیس جمهور روحانی در پاستور کلیددار شد، روزی نیست که خبری درباره سفر تجارشان به ایران نشنیده باشیم! آنها مشتری نفت ما هستند، به ما هواپیما می دهند، اتومبیل و پسته ما را می خرند، زعفران و کلی محصول دیگر. ما با آنها خوبیم، آنها رایزن اقتصادی دارند، فاصله هواییشان با ما در دورترین حالت که «انگلیس» است، به دو ساعت و نیم می رسد. در طول سال های اخیر که بهخاطر سوء مدیریت و عدم پاس کردن دروس علم سیاست توسط برخی ها، انواع و اقسام تحریم ها را برای ما ردیف کردند، دلار در بازار ایران یکه تاز بود؛ اسلحه مالی آمریکایی ها که در ایران خیلی ها با آن «جمشید» بازی در آوردند! حالا اما ریش و قیچی دست ماست. دنیا نیز به این نتیجه رسیده که دلار را کنار بزند. این به نفع همه دنیاست که در سبد ارزی جهان، پول های متفاوتی داشته باشیم. از یوان، ین، روبل ، روپیه گرفته تا یورو؛ پول دوستداشتنی اروپایی ها که شاید در بحران باشد اما خیلی به کار ما می آید؛ نفت را که بفروشیم، بهجای گشتن دنبال دلار، می توانیم یورو بگیریم. این را فراموش نکنید که اروپاییها در بیزینس های درون قاره ای از یورو استفاده می کنند و اگر ما بخواهیم برای صاف کردن بدهی شان به ما دلار بدهند آن وقت آنها مجبورند از کانال بانک های آمریکایی استفاده کنند چون حسابهای دلاری آنها در ایالات متحده است. پس چه کاری است، می توانیم خیلی راحت از یورو استفاده کنیم. حتی می توانیم بهجای جنسهای بنجل چینی، یوان بگیریم و مثلاً وقتی از روس ها کالایی می خریم، به آنها یوان بدهیم چون مسکو و پکن، بین خودشان سامانه تبادل یوان و روبل دارند.
اثرات سیاسی
بر جایگزینی یورو بهجای دلار
نکته جالبی که در یک نشریه آمریکایی خواندم، اثرات سیاسی یک اقدام اقتصادی از طرف ایران بود؛ جایگزینی یورو بهجای دلار.
«هافینگتون پست» در گزارشی نوشت: جمهوری اسلامی ایران چندی پیش اعلام کرد برای معاملات خود ارز دیگری را غیر از دلار جایگزین خواهد کرد. ایران با توافق سایر کشورها قصد دارد در معاملات تجاری خود دیگر ارزهای بین المللی همچون یوآن چین، وون کره جنوبی، روبل روسیه، لیر ترکیه یا یورو را جایگزین کند.
در این صورت مشتریان اروپایی مشکلی در پرداخت هزینه معاملات ندارند.دلایل این تصمیمهای پولی ایران قابل توجه است. چرا علیرغم توافق هسته ای، ایران در تجارت خارجی از آمریکا دوری می کند؟ پیامد چنین اقدامی برای ایران چیست؟در وهله اول، ایران هر تلاشی را بهکار میبندد تا منافع و سیاستهای خارجی آمریکا را در منطقه خاورمیانه کنترل کند. ادامه این سیاست ایران تا حدودی موقعیت آمریکا را به عنوان یک قدرت جهانی در منطقه تضعیف میکند و چه بسا آن را از بین ببرد.
یک وبسایت آمریکایی این طور نوشت: مقامات ایرانی بر این باورند که یکی از عوامل نفوذ آمریکا در خاورمیانه، قدرت دلارهای نفتی این کشور است. دلار آمریکا در حال حاضر اولین ارز ذخیره جهان است که 60 درصد ذخایر ارزی جهان را تشکیل میدهد. از نظر ایران جایگزینی ارز دیگری غیر از دلار (مخصوصا) در معاملات نفتی، می تواند از قدرت دلار در این عرصه بکاهد.
در وهله دوم، الان زمان مناسبی است که ایران از دلار روی برگرداند چرا که بهخاطر توافق هسته ای، ایران هیچگاه حاضر به جنگ با آمریکا نمی شود و در راستای آن پرستیژ سیاست خارجی خود را بهخطر نمی اندازد. از سوی دیگر، با توافق هسته ای کشورهایی همچون روسیه، چین، هند و کشورهای اروپایی به بزرگترین بازار معاملات نفتی، صادرات و واردات ایران تبدیل شده اند.
در وهله سوم، ایران به طور قابل توجهی تلاش می کند تا وابستگی خود را به دلار آمریکا کاهش دهد. این بهخاطر بی اعتمادی آژانس بین المللی انرژی اتمی و دولت آمریکا به ایران در اجرای مفاد توافقنامه است. در نهایت، هنوز برخی افراد و موسسات ایرانی در محدوده تحریم های مالی آمریکا باقی مانده اند. بهطوری که قادر به استفاده از نظام بانکی آمریکا نیستند. دولت ایران با جایگزینی ارز دیگری غیر از دلار، به راحتی می تواند از این اشخاص و موسسات حمایت کند و با ارزهای جایگزین کسب و کار آنها را رونق بخشد. به هر حال، سیاست های آمریکا مثل هر کشور دیگری، در راستای منافع ملی خود است و ما نباید انتظار داشته باشیم که آنها در جهت منافع ما حرکت کنند، همان طور که آنها هم خیلی خوب می دانند که ایران، منافع ملی خود را فدای منافع واشنگتن نخواهد کرد.
179/