تأثیر انتخابات ایران بر انتخابات آمریکا
مهدي دل روشن: شاید یکی از کشورهایی که پیگیر انتخابات ایران بود و البته تا الان هم اظهار نظری نداشته، آمریکا بود. نتایج انتخابات نشان داد ایرانیان هنوز پای انقلاب شان ایستاده اند و خودشان سرنوشت کشورشان را رقم میزنند. مردم ایران به تمام دنیا پیام دادند که خیلی خوب «بلد» هستند با دموکراسی پیش بروند و سیاستمداران مطلوب خود را به کرسی برسانند و نیازی هم ندارند کسی به رای آنها جهت بدهد!
ایرانیان با گوش دادن به «تکرار» های گوشنواز و دلنشین ، نمایشی با شکوه از وحدت و هم افزایی را به رخ دنیا کشیدند و نشان دادند که ذاتاً شهروندانی صلحطلب هستند. در آخرین روزهای فوریه 2016، بعد از انتخابات پارلمان و مجلس خبرگان، حالا بسیاری از ناظران ، کارشناسان و حتی مردم عادی منتظر ماه نوامبر 2016 هستند تا ببینند چه کسی به جای باراک اوبامای مخالف جنگ ، روی صندلی شماره یک آمریکا می نشیند. نکتهای را نباید فراموش کنیم که در عین استقلال تمام کشورهای جهان که کسی منکر آن نیست، از لحاظ روابط بین الملل، انتخابات های دنیا به یکدیگر پیام می دهند و به صورت زیر پوستی روی هم تأثیر می گذارند.چه خوشمان بیاید چه نه، اوباما از نگاه بیشتر مردم دنیا یک رئیسجمهور مخالف جنگ است؛ او تا امروز، ماشین جنگ ایالات متحده را از پارکینگ بیرون نیاورده و نزدیک هشت سال است که این ماشین استارت نخورده است!
بدون شک اگر یک جمهوریخواه مثلاً میترامنی یا جان مک کین جای اوباما ، پاهای کابویی خود را روی میز اتاق بیضی شکل کاخ سفید گذاشته بودند، حداقل تا الان صدبار وارد معرکه سوریه شده بودند و بدون مشارکت جامعه جهانی بعد از افغانستان و عراق، هزاران نیروی آمریکایی در سرزمین شام، در حال جنگ پیاده نظام بودند. حالا بهانه می خواست جنگ با داعش باشد یا با اسد، مهم این بود که آنها به هر داستانی که شده جنگی تمام عیار را در خاورمیانه شروع می کردند؛ جنگی شبیه کارزار سوم جهانی!
از انتخابات ایران تا انتخابات آمریکا
این روزها بیشتر تحلیلگران آمریکایی در رسانه های این کشور از تغییر در ایران حرف می زنند؛ تغییری که قبل از انتخابات فوریه (7اسفند) حرفی از آن نبود اما با بیرون آمدن نتایج مشخص شد که ایرانیان بدون هیاهو و جنجال، «تغییر» را به رخ دنیا کشاندند. ساکنان سرزمین پارس با پاسخ مثبت به توصیه های رهبر انقلاب شان، سفارش رئیس جمهور فعلی و رئیس جمهور اسبق، خود را به صندوق های رأی رساندند و نماینده های دلخواه خود را علیرغم محدودیت های به وجود آمده به پارلمان و مجلس خبرگان فرستادند. نمایندههایی معتدل و مخالف افراط گرایی که به دنبال هیاهو نیستند و دوست دارند که در کشور، منطقه و جهان عقلانیت، صلح و دوستی برقرار باشد نه جنگ و خشونت.
امروز دوشنبه است و یک روز بیشتر به سه شنبه بزرگ آمریکایی ها نمانده است؛ 11 اسفند ماه قرار است در چندین ایالت به صورت همزمان «کاکس» یا همان پیش انتخابات برگزار شود. روز سه شنبه تقریباً تکلیف نهایی نامزد نهایی دموکرات ها و جمهوریخواهان مشخص و بعد از سه شنبه اول مارس، دیگر نقشه راه هر دو حزب برای ادامه کارزارهای تبلیغاتی ترسیم می شود. اساساً ما ایرانیها اصلاً خوش نداریم که جمهوریخواهان، کلیددار کاخ سفید شوند؛ فارغ از انتقاداتی که به هر دو حزب از سوی کشورمان وارد است اگر بخواهیم به حداقل ها رضایت بدهیم، ترجیح می دهیم که جمهوریخواهان هرگز مستأجر کاخ سفید نباشند. آنها نشان داده اند جنگ طلب هستند و به شکلی افراطی، دنبال دعوا و جنجال. از سوی دیگر اما دموکرات ها بیشتر تصویر متعامل نشان دادهاند و سعی داشته اند مشکلات کشور را با دیگر دولت ها از طریق گفتوگو حل کنند. شاهد عینی، جدید و ملموس این ادعا، برجام است. قراردادی که با تعامل آمریکای تحتفرمان یک رئیس جمهور دموکرات شدنی شد. اینجا جای نقد برجام نیست، فقط می خواهم این را بگویم که برجام در تاریخ بهعنوان یک سند صلح طلبانه به یادگار خواهد ماند. سندی که بعد از گذشت نزدیک به 4 دهه خصومت بین ایران و آمریکا بهدست آمد و از نظر روابط بینالملل چیزی شبیه معجزه است!
آیا مردم آمریکا هم پسابرجام دارند؟!
این روزها مردم آمریکا هم یک نوع دوران «پسابرجام» را تجربه می کنند؛ برجام فقط برای ایرانیان نیست، اکثریت مردم ایالات متحده هم مخالف جنگ هستندو خیلی خوب می دانند که برجام، سایه یک جنگ ناخواسته را از سر آمریکا کم کرد! جنگی که اگر اتفاق می افتاد دوباره میلیاردها دلار باید هدر میرفت و هزاران سرباز آمریکایی کشته می شدند و قطعاً واشنگتن بازنده شماره یک آن بود. این درست کابوس مرگبار برای «رویای آمریکایی» است. آمریکایی ها، خیلی هایشان احتمالاً نتایج انتخابات پارلمانی و مجلس ایران را فهمیده اند. حالا نوبت آنهاست که تصمیم بگیرند.میدانیم که بیشترشان از امثال دونالد ترامپ متنفر هستند، همان طور که نفرت از جنگ تمام وجودشان را فرا گرفته است. بیشتر مردم ایالات متحده، قطعاً یک شومن را به عنوان رئیس جمهور قبول نخواهند داشت؛ شومنی به نام ترامپ که نه از علم سیاست چیزی می داند نه از دانش دیپلماسی، او فقط اهل نمایش است و بلد است با دیکته ای که از مشاورانش می گیرد«گرد و خاک» کند. همین هایی هم که الان دور او جمع شده اند و «ترامپ ترامپ» می کنند با تمام احترامی که برای نظرشان قائل هستم، فکر می کنم بیشتر از نوعی سرخوردگی به سمت املاک چی نیوریورکی رفته اند.
از سوی دیگر، صرف دموکرات بودن هیلاریکلینتون هم اصلاً دردی را دوا نمیکند؛ او هم به موقع خودش یک جنگ طلب است در قامت ترامپ. هنوز یادم نرفته که در زمان سکانداری وزارت خارجه چگونه به صورت آشکار، دشمنیاش را با ایرانی ها نشان داد.
اگر قرار بود یک زن رئیس جمهور آمریکا شود، کارلی فیورینا صد برابر بهتر از هیلاری بود؛ زنی که جمهوریخواه بود اما صلحطلبی در نطق های تبیلغاتی اش و کلاً بک گراند کاری اش، او را نه به عنوان یک صلح طلب بلکه بهعنوان یک «صلح گرا» تضمین می کرد.
همان طور که پیشتر هم در همین صفحه برای شما نوشتم، شاید گزینه ای که حداقلهای ما ایرانی ها را برآورده می کند، برنی سندرز باشد. مردی دموکرات که سرد و گرم روزگار را چشیده، مخالف سیاست خارجی فعلی و گذشته ایالات متحده است و کلاً دوست دارد آمریکا را ازخاورمیانه جمع کند و به خانه بازگرداند! بله، برنی دنبال سیاست های داخلی است و مخالف دخالت آمریکا در امور جهانی از راه نظامی و زیر پوستی است.
امیدواریم در آستانه سه شنبه بزرگ، مردم آمریکا در پیش انتخابات پیش رو، احساسات ترامپی را کنار بگذارند و با درک پیام انتخابات فوریه ایران، یک «مارس» هوشمندانه را در تاریخ ثبت کنند تا در نوامبر پاییزی، یک رئیسجمهور منطقی و با تجربه برای سال 2017 ، کتو شلوار به تن کند.
179/