گل نزدن مهاجمان عصبانی ام میکند
موبنا – در اين ميان اما همواره سوالاتي در خصوص برخي بازيكنان اين تيم مطرح بوده كه در گفتوگوي «قانون» با برانكو ايوانكوويچ مطرح شده است. اين گفتوگوي مفصل را در ادامه ميخوانيد.
ابتدا از محسن مسلمان شروع كنيم. شما او را نميخواستيد و اين بازيكن از سوي باشگاه به شما تحميل شد. با توجه به كيفيت و اهميت مسلمان براي پرسپوليس، اگر اين بازيكن را نداشتيد به مشكل برنميخورديد؟
من شناختي از محسن مسلمان نداشتم و اطلاعاتي كه از او داشتم چندان به نفعش نبود ولي در هر صورت خودم را با اين موارد خسته نكردم بلكه سعي كردم پتانسيلهاي او را ببينم و بايد بگويم يكي از بزرگترين، مناسبتترين و مطلوبترين سورپرايزهاي ما بود. مسلمان كمي ديرتر به ما ملحق شد. شايد 10 يا 15 روز قبل از شروع به ما اضافه شد. طبيعتا نا آماده بود و به محيط جديدي آمده بود، با درخواستهاي جديد و انتظارات جديد نسبت به او كه آمده بود به يكي از بزرگترين باشگاهها و نياز به يك زمان داشت تا خودش را با شرايط جديد منطبق كند كه خيلي زود خودش را با شرايط جديد وفق داد و درخواستهاي ما را بهعنوان كادرفني پذيرفت. كار در تمرينات و كيفيت بيترديد او و استعدادش و هوش زيادش باعث شد تا بعد از يك شروع بسيار ضعيف، كار خودش را ادامه داد و خيلي سخت تمرين كرد و با كار و تلاش زياد در تمرينات توانست فرصت جديدي به دست بياورد. خيلي سريع تبديل شد به فيكسترين بازيكن كه حتي شيوه و ساختار تيمي را به خاطر او تغيير دادم. در حال حاضر تيم ما بدون مسلمان غيرقابل تصور است. بازيكني بسيار با اهميت در بازيهاي ماست و بهنظر من تيم ملي به سرعت وادار خواهد شد كه از مسلمان استفاده كند.
در خصوص فرشاد احمدزاده گفته ميشود كه در پرسپوليس بدون جانشين است و خيال او بابت فيكس بازي كردن راحت است. اين موضوع تا چه اندازه صحت دارد؟
خير، اين موضوع اصلا صحت ندارد. در هر صورت احمدزاده بازيكن فوقالعاده با استعدادي است. او بعد از سپری کردن دوران سربازي در تراكتورسازي فورا برگشت و در پستي هم بازي ميكند كه فوقالعاده پرمسئوليت است و به غير از آن وظايف و تكاليفش در پاس و دفاع اين امكان را فراهم ميكند كه يك عكسالعمل فوري را ما در فاز حمله نشان بدهيم. حيف شد كه فقط گلهاي بيشتري براي ما نزد، چون او بازيكني است كه خيلي خودش را در خلال مسابقه مصرف ميكند.
ببينيد طبق ارزيابيهايي كه ما انجام داديم بازيكنان ما بيشتر از 10 كيلومتر در هر مسابقه ميدوند، يعني چيزي حدود 11 و 12 كيلومتر كه كاملا يك ميانگين اروپايي است ولي به خاطر پستي كه فرشاد بازي ميكند و پست پرفشاري است، يعني در آن لوزياي كه هافبكهاي ما قرار ميگيرند، مصرفشان خيلي بالا ميرود و خيلي سريع دچار خستگي ميشوند و نوسان در خلال بازي در چنين شيوهاي كاملا امري است طبيعي، به ويژه براي تيمي مثل پرسپوليس. با اين حال فرشاد بازيكني است كه از اعتماد بالاي ما برخوردار است، در تكبهتكها قوي است و ويژگيهاي خاص خودش را دارد. معتقدم امروزه بازيكنان براي اينكه كيفيت خودشان را بالا ببرند بايد در تكبهتك قوي باشند، اگر چه در طول مسابقه دچار افت ميشوند.
بهنظر ميرسد پرسپوليس در بازيهاي اخير در نيمه دوم و به خصوص دقايق پاياني دچار افت ميشود. اين موضوع را شما قبول داريد يا گل خوردن در چنين دقايقي را كاملا اتفاقي ميدانيد؟
بله، جلوي ذوبآهن اين اتفاق افتاد ولي اينها گلهايي هستند كه حاصل اتفاقات است. يا همين گل در برابر سايپا؛ توپ در يك چرخش عجيب و غريب روي دروازه آمد كه قبل از گل روي دروازهبان ما خطا شد، وگرنه شانس گل محسوب نميشد. جلوي ذوبآهن از هيچي گل خورديم! يك لحظه هم شانس گلزني اميد از دست رفت، هم شانس رامين رضاييان و بعد طبيعتا تيم دچار عصبانيت ميشود. تيمهاي مقابل ما نميتوانند شانس ايجاد كنند. ذوبآهن اصلا نتوانست شانس ايجاد كند اما دو گل زد. سپاهان يك موقعيت ايجاد كرد و دو گل زد. سايپا يك بار به موقعيت رسيد كه ماريچ توپ را بيرون كشيد و در ادامه بدون موقعيت گل به گل رسيد. ما 6 الي 7 موقعيت گل ايجاد كرديم و اين قانون فوتبال است كه تيمي كه نتواند موقعيت خودش را به ثمر برساند جريمه ميشود. بازي سپاهان و النصر را ديديد؟ سپاهان دو بر صفر باخت و شما ببينيد خلعتبري چه موقعيتهايي را هدر داد. اگر خلعتبري آن موقعيت را گل ميكرد سرنوشت بازي عوض ميشد. شما در ليگ قهرمانان نميتوانيد حتي يك شانس را هدر بدهيد. اين فوتبال است.
هدر دادن موقعيتها در پرسپوليس اين شائبه را بهوجود ميآورد كه بازيكنان براي خودشان سهميه توپ هدر دادن درنظر گرفتهاند. يكسري بازيكن تكراري در هر بازي موقعيتهايي را از دست ميدهند كه از عكسالعملهايشان اينطور برميآيد كه اين هدر دادن موقعيتها زياد ناراحتشان نميكند.
خير، هيچكس حق ندارد گل نزند. مهاجم، مهاجم به دنيا ميآيد. يكمقدار هم بحث توانايي و تمرين است. در مجموع اين گل نزدنها باعث عصبانيت من ميشود. شما در هر تمرين ما هستيد. من در هر تمرين، تكرار ميكنم در هر تمرين، تمرينات گلزني نميگذارم؟ ولي اصلاح اينها راحت نيست. بازيكن بايد بداند از كجا ضربه بزند، با چه زاويهاي ضربه بزند. واقعا من را عصباني ميكنند در حالي كه خودشان عصباني نميشوند. ما بايد درصد گلزنيها را افزايش بدهيم. ولي باز هم همان بحث استعداد است. مهاجم، گلزن به دنيا ميآيد و روي گلزني تعصب دارد.
برسيم به ميلاد كمنداني؛ شما در جمعهاي خصوصي خيلي از اين بازيكن تعريف و تمجيد ميكنيد اما در مسابقات از او استفاده نميكنيد. دليل خاصي وجود دارد كه او را بازي نميدهيد؟
وقتي صحبت از ميلاد كمنداني ميشود، بايد بگوييم بازيكن جوان، باهوش، زحمتكش و جاهطلبي است و شما ميتوانيد تاييد كنيد كه بازيكناني هستند كه در اين لحظه نسبت به او اولويت دارند؛ عاليشاه، نوراللهي، احمدزاده و مسلمان. ولي كمنداني جانشين اول همه آنهاست و ميتواند در هر سه چهار پست بايستد و بازي كند. تقريبا در هر مسابقه بازي به او رسيده، فقط بازي آخر نبود. شرايط به اين سمت رفت كه بعد از اخراج بنسون ما از حاتمي و نورمحمدي استفاده كنيم، وگرنه پيشبينيام اين بود كه برود بازي كند. او بازيكن آتي و يك سرمايه براي پرسپوليس است.
از زماني كه هادي نوروزي فوت كرد، شما ميگفتيد به دنبال جانشيني براي او هستم اما هرگز جانشيني براي او نيامد.
اشتباه نكنيد، من هميشه گفتم هادي نوروزي جانشين ندارد و نميتوانيم براي او جايگزيني پيدا كنيم. در چنين پستي به سختي ميتوان بازيكن پيدا كرد. هادي هم كاپيتان بود و هم رهبر تيم. طبيعتا بازيكناني در ايران داريم كه خيلي باكيفيت هستند اما آنها به باشگاههايشان تعهد دارند. در خارج از كشور هم بازيكني براي اين پست پيدا نكرديم. اتفاقا يكي از دلايلي كه مجبور شديم ساختار خط ميانيمان و ساختار تيميمان را تغيير بدهيم همين موضوع بود. در كمتر از يك سال ما دو كاپيتانمان را از دست داديم؛ محمد نوري و هادي نوروزي و بدون اين دو نفر داريم ميجنگيم براي قهرماني، با اينكه آنها عناصر بسيار بسيار مهمي بودند. بازيكنان فعلي ما در اين زمينه شخصيت و كيفيت خود را نشان دادند و شايد حتي يك غروري را.
يكي از ستارههاي تيم شما محمد انصاري است. اگر اين بازيكن تستي را شما در اردوي تركيه كشف نميكرديد، در سمت چپ خط دفاعي با مشكلات بزرگي روبهرو ميشديد. همانطور كه در چند بازي اول بدون انصاري به مشكلات جدي برخورديد.
حق با شماست. شانس واقعا بزرگي آورديم. انصاري را خدا براي ما فرستاد. خيلي سريع ما توانستيم او را ارزيابي كنيم. او بازيكن بسيار مهمي است براي ما و براي آينده ما. طبيعي بود كه ما او را نفرستيم داخل آتش، او را نسوزانيم، مصرف نكنيم و از دستش ندهيم. هم حيدريه و هم انصاري بهعنوان بازيكن تستي در تركيه به ما پيوستند و هر دو با تاخير به ما پيوستند. طبيعتا بابك حاتمي در آن زمان اولويت داشت، چون فصل قبل را كاملا با ما بود و قبل از آن هم در سايپا بود ولي اين پست واقعي بابك نيست. ما مجبور بوديم تا انصاري و حيدريه از نظر ذهني آماده باشند و بعد داخل بازي بيايند. وقتي انصاري در اين پست جا گرفت، مسابقه به مسابقه بهتر شد و بدون شك يكي از سرمايههاي پرسپوليس است.
شما هميشه گفتيد كسي كه در كارش جدي است، قول قهرماني نميدهد ولي هفته قبل مصاحبهاي از قول شما منتشر شد كه در آن وعده قهرماني داده بوديد.
چيزي كه يكي از روزنامهها در اين زمينه نوشته بود اصلا صحت ندارد. من هيچوقت قول نميدهم. در تمام اين مدت دارم ميگويم كه هدف و قصد ما اين است كه به سمت قهرماني حركت كنيم. ما حق داريم كه به قهرماني فكر كنيم، مثل استقلال، استقلال خوزستان، ذوبآهن، سايپا و صبا كه آنها هم حق فكر كردن به قهرماني را دارند. مطمئن باشيد كه دست به هر اقدامي خواهيم زد تا هواداران خود را خوشحال كنيم ولي من شارلاتان نيستم كه قول قهرماني بدهم. من فقط قول كار و تلاش ميدهم و باز هم ميگويم كه اين فوتبال است. فقط افتخار ميكنم به حضور هوادارانمان كه بهعنوان متحد بزرگ ما خودشان را اثبات كردهاند. در چند هفته اول ما فقط يك امتياز داشتيم. بعد از بازي با ذوبآهن گفتم كه ما انتظار داريم ملحق بشويم به جمع مدعيان قهرماني. همكاران شما آنموقع به من عجيب و غريب نگاه كردند. فقط به خاطر رعايت ادب نخواستم پاسخي به آنها بدهم ولي بعد از شكست برابر ذوبآهن هواداران ما آمدند سر تمرين و حمايت كردند از بازيكنها و كادرفني و گفتند اعتقاد دارند به ما. چون ديدند كه ما در مسير خوبي قرار گرفتيم. به اين خاطر من خوشحالم و از همه دنيا خوشحالتر خواهم بود كه بتوانيم حداكثر شادي را براي هوادارانمان در آخر فصل فراهم كنيم.
امير قلعهنويي هم به حمايت از تيم شما پرداخته و گفته دوست دارد تراكتورسازي هم بتواند مثل پرسپوليس بازي كند و بتواند هواداران را به ورزشگاه بكشاند.
آقاي قلعهنويي عظمت خودش را نشان داد. او نشان داد كه خير فوتبال ايران را ميخواهد. باوجود اينكه يك استقلالي بزرگ است ولي حرفهاي فكر ميكند. او ميداند كه در كنار يك ليگ قدرتمند فوتبال ايران ميتواند رشد كند. در خصوص قلعهنويي نيازي به داستانسرايي نيست. ايشان به دفعات قهرمان كشور بوده، سرمربي تيم ملي بوده و يكي از پرافتخارترين مربيان ايراني است و الان به همراه تراكتورسازي در ليگ قهرمانان حضور بسيار خوبي دارد و موفق شد در مدت زمان بسيار كوتاهي تيم خوبي را جمع و جور كند. به جرات ميتوانم بگويم كه قلعهنويي يك تيم ملي كوچك را در قلب تبريز تشكيل داده كه شريفي و نانگ در اين ذخيره شدهاند. اين يعني تيم درخشاني را جمع كرده است.
از بازي با تراكتورسازي بگوييد. چطور اين بازي را ارزيابي ميكنيد؟
بازي با تراكتورسازي يكي از كليديترين بازيهاي ما خواهد بود، به خاطر تيم تراكتورسازي، دانش و معلومات قلعهنويي و هواداران دو تيم. دوباره يك مراسم پرشكوه فوتبالي خواهيم داشت. هنوز بازي هفته آخرشان با نفت تهران جلوي چشم من است. تراكتورسازي، استقلال و سپاهان در كنار پرسپوليس يك ارتش از هواداران در اختيار دارند و اين يك ثروت بزرگ براي فوتبال ايران است.
منبع:روزنامه قانون| نویسنده: محمد آقایی فرد